آثار و تأليفات
پس از غور و كاوش بسيار در كتب تراجم، به نام 16 اثر از تآليف صدرالدين محمد دست يافته ايم:1- اثبات الواجب تعالي يا الحقائق المحّمدية(تهراني، 1/108)؛ اين رساله مشتمل بر 12 فصل است كه توسط فرزندش، غياث الدين منصور، شرح شده است. شارخ خود هفت فصل بدان افزوده و در فصل هفتم به شرح احوال پدر پرداخته است. از آنجا كه وي اين شرح را كشف الحقائق المحمدية ناميده است روشن مي گردد كه رساله اثبات الواجب سيد سند، الحقائق المحمدية نام داشته است.ملاصدرا در كتاب اسفار و ساير كتب خود از كتاب اثبات الواجب و نيز از حاشيه او بر شرح تجريد سيد سند نقل قول فراوان دارد.2- تعليقات علي تيسير الفقه؛ حاشيه اي است بر تيسيرالوصول الي جامع الاصول در فقه شافعي و در واقع مختصر كتاب جامع الاصول ابن الله جزري شافعي (د606ق) مي باشد(همو، 6/55).3- الجذرالاصم (همو، 5/92)؛ رساله اي است در علم منطق و معرفت شناسي ودر تحقيق مغالطه معروف به جذراصم يا پارادوكس دروغگو.4- حاشيه علي شرح المطالع (همو، 6/135)؛ شرح المطالع كه به نام لوامع الاسرار، موسوم است، تأليف قطب الدين محمد رازي است و در واقع شرح كتاب مطالع الانوار، تأليف سراج الدين محمود الارموي (د689ق) در علم منطق است (همان، 132). سيد سند دو حاشيه بر شرح المطالع نگاشته است. اوّلي به الحاشية القديمة الصدرية و دومي با عنوان الحاشية الجديدة الصدرية موسوم است. وي حاشيه دوم را در ردّ اعتراضات جلال الدين دواني برحاشيه قديم خود به رشته تحرير درآورد. اين حواشي بخشي از الطبقات الصدرية و الطبقات الجلالية را تشكيل مي دهد (حاجي خليفه، 2/1096، 1104).5- حاشية علي حاشية لوامع الاسرار في شرح مطالع الانوار (همو،6/77). اين رساله همان حاشيه دوم وي است بر شرح مطالع كه آن را در پاسخ به اعتراضات جلال الدين دواني بر حاشيه اول وي نگاشته است.6- حاشية علي شرح التجريدالجديد (الحاشية الصدرية)(همو، 6/69). اين رساله حاشيه اي است بر شرح تجريدِ علي قوشچي و قبل از شرح دواني نگاشته شده است(همو،13/138). تجريد الكلام في تحرير عقايد الاسلام، تأليف خواجه نصيرالدين طوسي (د672ق)، يكي از باارزش ترين كتب در عقايد شيعه اماميه مي باشد. نام حقيقي اين كتاب تحريرالعقايد است ليكن به التجريد شهرت يافته است. فاضل قوشچي يكي از علماي اهل سنت است كه براين كتاب شرحي نگاشته است كه به الشرح الجديد موسوم است.7- الحاشية علي الحاشية الشريفيّه علي الشرح القديم للتجريد(همو، 6/70)؛ الشرح القديم للتجريد تأليف شمس الدين محمود اصفهاني (د746ق) است. اين شرح توسط سيد شريف جرجاني (د816ق) مورد تحيشه قرار گرفته و به نام حاشية التجريد يا الشرح القديم للتجريد موسوم است(حاجي خليفه، 1/250).8- الحاشية علي شرح القطبي للرسالة الشمسية (آقابزرگ، 6/37)؛ حاشيه اي است بر شرح قطب الدين رازي (د766ق) يكي از شاگردان علامه حلي و شهيداول بر كتاب شمسية المنطق، تأليف نجم الدين ابوالحسن علي بن عمر قزويني مؤلف حكمة العين.9- الحاشية علي شرح مختصر الاصول (همو، 6/132)؛ كتاب منتهي السؤال و الامل في علمي الاصول والجدل، تأليف ابن حاجب مكي (د646ق) است. مؤلف خود به دليل حجم وسيع كتاب، بخشي از "اصول الفقه" آن را برگزيده است و اين گزيده است كه با نام مختصرالاصول شهرت دارد. يكي از شرحهاي معروف بر اين كتاب، شرح قاضي عضدالدين ايجي (د756ق) است (همو، 6/ 128، 129).10- الحاشية علي الكشاف الزمخشري (تهراني، 6/46)؛ 11- الحاشية علي المطول (همو، 6/73)؛ كتاب مفتاح العلوم تأليف سراج الدين سكاكي (د626ق) و مشتمل بر سه بخشِ صرف، نحو و معاني و بيان مي باشد. بخش سوم اين كتاب توسط جلال الدين محمد، معروف به خطيب دمشقي (د739ق) تلخيص شده و با عنوان المختصر شهرت يافته است. اين تلخيص از سوي سعدالدين تفتازاني (د792ق) مورد شرح قرار گرفته و با نام المطول شناخته شده است (همو، 6/202، 70).12- رسالة في الفياض (همان، 135)؛ اين رساله شرحي است بر كلمه «فياض» در كتاب لوامع الاسرار كه با عبارت «الحمدلله فياض ذوارف العوارف»آغاز شده است.13- رسالة في الكلام (همو، 18/108).14- رسالة في خواص الجواهر يا جواهرنامه(همو، 11/182)؛ رساله اي به زبان فارسي است در مورد شناخت انواع جواهر و خواص و قيمت آنها.رساله اي به همين نام نيز به صدرالدين محمد ثاني نواده سيد سند منسوب است.غياث الدين منصور در رساله كشف الحقائق المحمدية كتاب رسالة في الجواهر را به پدرش نسبت داده است. صاحب ريحانة الادب نيز همين عنوان را به صدرالدين كبير منسوب داشته است (3/474). ليكن هانري كر بن در تاريخ فلسفه اسلامي (ص 474) كتابي را به زبان فارسي به نام جواهرنامه به صدرالدين محمد ثاني منسوب كرده است. پس يا هر دو صدرالدين كتاب جواهرنامه داشته اند يا تشابه نام ميان جدّ و نبيره سبب اشتباه در تشخيص مؤلف گشته است. لازم به توضيح است كه بيانات صاحب الذريعة انتساب جواهرنامه را به صدرالدين ثاني تأييد مي كند (5/283).15- رساله اي در «قوس قزح» يا «هاله» يا «خرمن ماه»(همو، 17/207)؛ اين رساله نيز در زبان فارسي نگاشته شده و از چگونگي پيدايش رنگين كمان بحث كرده است.16- رسالة في الوجود الذهني (همو، 25/37)؛ آراء خاص ميرصدرالدين در مورد وجود ذهني كه در اين رساله نگاشته شده، بعدها مورد استفاده فلاسفه بزرگي همچون ملاصدرا قرار گرفته است.1- براي آگاهي از تفصيل آراء و انديشه هاي فلسفي سيد سند نك : شكيبا، 270 - 35.