خط میانه جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
او استدلال كرد كه ثباتى وجود ندارد و تنها چيزى كه وجود
دارد سركوبى قانون اساسى است.مقدم با همكاران خودش چيزى
مانند بازرگان كار كرده بود و بازرگان ابتدا نمى خواست كه از قانون
اساسى كنونى پشتيبانى كند.مقدم او را در اين مورد متقاعد كرده
بود كه حتى اگر قانون اساسى كامل نيست درباره ئ اختيارات شاه
محدوديتهائى قائل شده است و اختيارات ديگرى را به مجلس و
مردم واگذار كرده است و اجراى آن بخودى خود هدف كافى براى
مخالفان محسوب مى شود.او خاطرنشان ساخت كه قانون
انتخابات كه در حال حاضر مورد بحث مجلس است بر خلاف
قانون اساسى است.هنگامى كه من درباره ئ آن ماده از قانون اساسى
كه پيش بينى مى كند پنج رهبر مذهبى درباره ئ هر كارى كه مجلس
انجام مى دهد حق و تو داشته باشند، توضيح خواستم او اين ماده را
به عنوان يك چيز جزئى كه هرگز به مورد اجرا گذاشته نشده رد كرد،
مقصود تلويحى او آن بود كه اين قانون هرگز به مورد اجزا گذاشته
نخواهد شد...هنگامى كه من درباره ئ واكنش او نسبت به كنفرانس مطبوعاتى
شاه در چند هفته قبل پرسيدم او شانه هاى خود را بالا انداخت و
گفت شاه بمنزله ئ شخصى مى ماند كه در حال عقب نشينى است و
نمى توان افكار خود را متمركز كرده و درباره ئ مطلبى درك صحيح
داشته باشد.يك ديكتاتور بايد در قضاوتهاى خودش بيشتر اعتماد
به خود داشته باشد و بالاخره هر چند باشد اين تنها منفعت
ديكتاتورى است.او گفت علاقه ئ فورى مخالفان اين است كه
مطبوعات را آگاه كنند كه آنها دعاوى اخير همايون وزير اطلاعات
و ديگران را، مبنى بر اينكه عناصر مخالف حاضرند با دولت كار
كنند، تكذيب مى كنند.او
گفت اين ادعا حقيقت ندارد.مقدم در ضمن گفت كه نهاوندى مى خواست گروهى از
روشنفكران كه در حال حاضر اثرات انقلاب شاه و ملت را مطالعه
مى كنند به عنوان يك جناح سومى از حزب رستاخيز متشكل شوند.معذلك سنجابى به مقدم گفته بود كه بيشتر اعضاى گروه با اين
انديشه مخالفند و در مقابل آن ايستادگى مى كنند.گرفتن تلفن عمومى
مقدم كه سر صحبتش درباره ئ اين موضوع گرم شده بود ميل
رهبران پنج گانه را درباره ئ ايجاد يك سازمان براى يافتن اينكه مردم
از لحاظ يك برنامه مثبت چه مى خواهند تاعكيد كرد.هنگامى كه من
پرسيدم كه شاه چه امتيازاتى ممكن است بدهد كه آنها را به سازش
وا دارد او انحلال پارلمان و انتخابات جديد را كه "بدون نفوذ زياد"
از جانب دولت باشد ذكر كرد.او انتظار داشت كه ساواك همچنان
نيرومند باقى خواهد ماند و خواهد دانست كه چكار بكند تا در اين
انتخابات نفوذ كند، ولى جلوى ساواك را بايد گرفت.او گفت ايران تغيير كرده است.تلويزيونى وجود دارد و همچنين
تماس با دنياى خارج.مردم مى بينند چگونه نظامهاى ديگر كار
مى كنند و همچنين چيز را براى ايران مى خواهند.پيشرفت در وراى
زمينه هاى اقتصادى و اجتماعى و در زمينه سياسى مورد نياز است.شاه ممكن بود به چنين پيشرفتى كمك كند ولى او خودخواه است و
فعاليت خود را به تحكيم قدرت خود محدود كرده است.در حالى
كه دوران سالهاى 1953 تا 1960 را مى توان يك "ظهور ملى" تلقى
كرد مردم انتظار دارند كه اتفاقاتى بيش از اين روى دهد.ولى شاه به
جاى آن بطريق هانرى چهارم رفتار كرده است.هيچكس او را
دوست ندارد و مردم خواهان دگرگونى هستند.امتيازها و تجملات
خاندان سلطنتى مردم را مشمئز مى كند.آنهامى بينند كه چگونه
آمريكائيها هر چند سال يك مرتبه
رئيس جمهورى خود را تغيير مى دهند ولى نظام همچنان باقى
است، يك كاسب ساده اخيراہ به مقدم گفته بود كه كارگران پس از
اينكه 20 تا 25 سال زحمت كشيده اند بايد اجازه داشته باشند كه
استراحت كنند، شاه مدت 36 سال باعث اين دردسر بوده است و
اكنون زمان دگرگونى فرارسيده است.و اما درباره ئ ليبراليزه كردن اوضاع مقدم گفت شاه "ما را به بازى
گرفته است" او تصور مى كند كه زمانه به نفع او كار مى كند زيار
كارتر يكى دو سال بعد مدت ماعموريتش تمام خواهد شد.تنها
نگرانى شاه اين است كه حكومت ايالات متحده را خشنود نگه دارد
و مانع آن شود كه حكومت ايالات متحده در ايران دخالت كند.او
در فكر مردم كشور خود نيست.مقدم ضمن اشاره فرعى ديگرى به "ايجاد رعب" پليس براى يك
خبرنگار زن فرانسوى به نام كنيز مراد از نشريه ئ نوول او بزرواتور"
نام برد كه اخيراہ به ديدن شريعتمدارى رفته بود.شريعتمدارى او را
به ديدن برادر خمينى در قم فرستاد كه نام او "پسنديده" است.يك
جوانى كه به عنوان راهنما همراه او فرستاده شده بود از سوى پليس
متوقف شد و دستخوش ضرب و شتم قرار گرفت.آنها او را به
پاسگاه پليس بردند و وقتى كه آن زن به پاسگاه پليس رفت تا درباره
او پرس و جو كند به او گفتند وضع او مرتب است ولى كى روز يا
بيشتر او را همچنان در پاسگاه پليس نگه خواهند داشت.به همين
ترتيب مقدم تاعكيد كرد كه در حال حاضر 17 ملا در تبعيد داخلى
" يعنى از يك شهر به شهر ديگر " بسر مى برند بيشتر آنها در حاشيه ئ
كوير صورت گرفته به وسيله به اصطلاح "كميته ئ انتقام" ممكن است
كار يك گروه وفادار به شاه به نام باشگاه ورزشى تاج به سركردگى
ژنرال خسروانى باشد، او اعتراف كرد كه براى اين حدس شواهدى
وجود ندارد.