انحرافى اسلام آمريكايى تبلوراسلام
با وزش نسيم انقلاب اسلامى و سير تحول مذهبى در ميان مسلمانان دشمنان اسلام با شگردهاى نوترى وارد ميدان شدند و براى تحريف اسلام قدمهاى شومى برداشتند. دراين ميان آمريكا كه سردمدارى جريان كفر والحاد را بر عهده دارد براى مبارزه بااسلام اصيل پس از ناكام ماندن از رويارويى مستقيم با آن و كند شدن حربه لائيسم به سياست اسلاف خود [ مذهب عليه مذهب] متوسل شد. و با تمام امكانات براى ترويج اسلام بدلى به جاى اسلام راستين به ميدان آمد. با تشكيل سمينارها به توجيه ايادى خود در راستاى حمايت اسلام انحرافى و بهره ورى از زمينه هاى موجود كه همسو با منافع آنان است پرداخت . در يكى از جلسات و ميزگردهايى كه در پى آغاز تغييرات و تحولات اساسى در اروپاى شرقى براى برنامه ريزى آينده در بروكسل برگزار شد و روزنامه نگاران معروف غرب نيز در آن حضور داشتند. باب تيلر يكى از روزنامه نگاران نشريه اكونوميست گفت :[جنگ مسيحيت با كمونيسم با پيروزى مسيحيت به پايان رسيد...امروز جنگ مسيحيت بااسلام است]! دراين سمينار فيليپ پالمر روزنامه نگار فرانسوى لوموند و جان پالمر از روزنامه انگليسى گاردين سخنرانى كردند و بر نقطه نظرات باب تيلر تاكيد نمودنداما پالمر افزون بر آن گفت : [ما نبايد همه جهان اسلام را هدف قرار دهيم . من صراحتااعلام مى كنم كه :ازاسلام نرمال ترسى نداريم . من نسبت به اسلام فناتيك و بنيادگرا هشدار داده واعلام خطر مى نمايم و فكر مى كنم كه جنگ ما بااين اسلام است] 5 . مجله واشنگتن كوارترلى نشريه مركزاستراتژيك آمريكا مى نويسد:[ غرب نبايدازاسلام و نرمال هراسى به خود راهدهد چرا كه اسلام نرمال پادزهراسلام افراطى وانقلابى مى باشد... آمريكا بايداسلامى را كه در مقابل اسلام انقلابى مقاومت مى كند حمايت كند و آن را تقويت نمايد... واشنگتن در سالهاى گذشته اهميت دين را درارتباطات سياسى و ديپلماتيك درك نكرده بود واين عدم درك مشكلات بسيارى را درايران براى آمريكاايجاد كرد كه براى ما سنگين تمام شد.اگر ما بخواهيم در آينده بااين قبيل دشواريها مواجه نباشيم ازامروز بايداين مطلب را بپذيريم و درك كنيم كه دين واقعيت اساسى در زيربناى جوامع بشرى است] 6 . نويسنده مذكور پس از بى اثر بودن طرح لائيسم در مبارزه بااسلام مى نويسد: [تاكنون تاكتيكهاى مختلفى آزمايش شده ... (كه ثمربخش نبوده است ) ازاين روى به نظر مى رسد كه :امروز نبايد يك جنگ عام و كلى را با دين آغاز كرد بلكه به جاى دين بايدارزش ديگرى در جامعه محور قرار داده شود. وامروزه اين بااحساسات ناسيوناليسم قابل اجراست . در اين صورت نه تنها ديگر دين در جامعه اهميت خود رااز دست داده و به عنوان عامل اصلى تلقى نمى شود و فقط يكى از پايه هاى اصلى جامعه محسوب مى شود بلكه اسلام نرمال نيز مى توان قوى تر شود. ما نبايدازاسلام نرمال واهمه داشته باشيم . غرب براى دفع تهاجم اسلام افراطى مى توان ازاسلام نرمال كمك بگيرد. بايد پادزهراسلام انقلابى را مورد توجه قرار داد] 7غرب دراين راستا ازايادى متعدد در داخل مسلمانان كمك مى گيرد كه رژيم سعودى در راس آنان است . ازاين روى امام خمينى كه خطر را به خوبى احساس كرده بودند با نشان دادن جلوه هاى اسلام انحرافى آن رااسلام آمريكايى ناميدند و با بيان خطوط كلى واصول اساسى افقهاى تازه اى را براى شناخت اسلام وانحرافى و رهيابى به سرچشمه هاى اسلام اصيل براى رهروان گشودند و علما و متفكران اسلامى را به تبيين اين دواسلام فرا خواندند:متاسفانه هنوز براى بسيارى از ملتهاى اسلامى مرز بين اسلام امريكايى واسلام ناب محمدى (ص ) واسلام پابرهنگان و محرومان واسلام مقدس نماهاى متحجر و سرمايه داران خدانشناس و مرفهين بى درد كاملا مشخص نشده است . و روشن ساختن اين حقيقت كه ممكن نيست در يك مكتب و در يك آيين دو تفكر متضاد و رو در رو وجود داشته باشد از واجبات سياسى بسيار مهم است ... وظيفه همه علماست كه با روشن كردن اين دو تفكر اسلام عزيز راازايادى ضرق و غرب نجات دهند 8دريغا! كه سخنان امام نيز با همه روشنى از تحريف به دور نماند و دستاويزى براى برخى از بهره برداريهاى نادرست گرديد. گروهى به جاى آن كه به نداى پيامبرگونه آن حضرت پاسخ گويند واسلام راستين اسلام ناب محمدى راازاسلام آمريكايى بازشناسند و بشناسانند و ملت اسلام را بيدار و آگاه نمايند يكديگر را به طرفدارى ازاسلام آمريكايى متهم كردند واسلام ناب را تنها درانحصار گروه خويش پنداشتند. عده اى ديگر براى تطهير خود اسلام آمريكايى را در خارج از مرزهاى ايران جستجو كردند و مقصودامام راازاسلام آمريكايى به اسلام فهد حسنى مبارك شاه حسن و ... تفسير نمودند. همه اينها در حالى است كه حضرت امام وقتى براى انتخاب نمايندگان مجلس شوراى اسلامى رهنمود مى دهند مى فرمايند:مردم شجاع ايران با دقت تمام به نمايندگانى راى دهند كه متعبد به اسلام و وفادار به مردم باشند و در خدمت به آنان احساس مسووليت كنند و طعم تلخ فقر را چشيده باشند و در قول و عمل مدافع اسلام پابرهنگان زمين اسلام مستضعفين ...اسلام ناب محمدى (ص ) باشند وافرادى را كه طرفداراسلام سرمايه دارى اسلام مستكبرين اسلام مرفهين بى درد اسلام منافقين اسلام راحت طلبان اسلام فرصت طلبان و در يك كلمه اسلام آمريكايى هستند طرد نموده و به مردم معرفى نمايند9 .و نيز خود آن حضرت با تصوير موانع داخلى نهضت در قبل و بعداز انقلاب مصداق اسلام آمريكايى را در داخل ايران بويژه در حوزه علميه مى داند. در هر صورت اهميت مساله و حساسيت فوق العاده امام خمينى نسبت به اين مساله بويژه در سالهاى اخير حياتشان ايجاب مى كند كه بيش از پيش اين موضوع مورد بحث و بررسى قرار گيرد وابعاد آن براى مردم روشن گردد.