رفاه طلبى و تجمل گرايى - زمینه های حاکمیت و رشد اسلام آمریکایی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زمینه های حاکمیت و رشد اسلام آمریکایی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رفاه طلبى و تجمل گرايى

از ديگر عوامل حاكميت و رشداسلام آمريكايى روحيه رفاه طلبى و تجمل گرايى است . رفاه طلبى و تجمل گرايى كه وابستگى و تعلق به مظاهر زندگى دنيا نشات مى گيرد تا بدان جاانسان را به پيش مى برد كه جز رسيدن به رفاه و تجمل به چيز ديگرى نمى انديشد.

پيامبراسلام (ص ) درباره اين گروه به اباذر مى فرمايد:

[ ... به زودى كسانى كه امت من خواهند بود كه در دامن نعمتها به دنيا مى آيند و رشد مى كنند همتشان غذاهاى رنگارنگ و نوشابه هاى مختلف است .اينان را با سخن تمجيد و ستايش مى كنند.ايشان بدترين امت من هستند]. 18

چنين انسانى حاضراست همه ارزشهاى اصيل اسلامى را براى رسيدن به رفاه و تجمل از دست بدهد. هراندازه روح رفاه طلبى و تجمل گرايى در روح او رخنه كند به همان نسبت ازاسلام ناب فاصله گرفته و به اسلام آمريكايى نزديكتر مى شود. رفاه طلبى و تجمل گرايى آثار و پيامدهاى زيانبارى را به دنبال دارد. فرد يا جامعه اى كه به سوى رفاه و تجمل در حركت است اهل مبارزه با دشمن مبارزه با وابتسگيها نيست لذا امام خمينى مرفهين بى درد و برخورداران بى تعهد را مروج اسلام آمريكايى دانسته و براين باور بودند كه اگر روزى رفاه طلبى و تجمل گرايى به عنوان يك ارزش درآيد ديگر
نخواهيم توانست بدون خوف و هراس با دشمنان استقلال و آزادى محرومان و مستضعفان بجنگيم .

[آنها كه تصور مى كنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفين و محرومان جهان با سرمايه دارى و رفاه طلبى منافاتى ندارد باالفباى مبارزه بيگانه اند. و آنهايى هم كه تصور مى كنند سرمايه داران و مرفهان بى درد با نصيحت و پند واندرز متنبه مى شوند و به مبارزان راه آزادى پيوسته و يا به آنان كمك مى كنند آب هاون مى كوبند.

بحث مبارزه و رفاه و سرمايه بحث قيام و راحت طلبى بحث دنيا خواهى و آخرت جويى دو مقوله اى است كه هرگز با هم جمع نمى شوند و تنها آنهايى تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميت واستضعاف را چشيده باشند]. 19

در جاى ديگر پيروزى نهايى و حاكميت اسلام ناب محمدى (ص ) را در سايه طرد رفاه طلبهااز مسووليتهاى كليدى كشور دانسته مى فرمايند:

[ ...اگر ملت مى خواهداين پيروزى تا آخر برسد و به منتهاى پيروزى كه آمال همه است برسد بايد مواظب آنهايى كه دولت تشكيل مى دهند باشد... كه مبادا وقتى از طبقه متوسط به طبقه بالا و به اصطلاح خودشان مرفه به آن طبقه برسند]. 20

براى اين كه به خوبى دريابيم كه چگونه رفاه طلبى و تجمل گرايى سبب پيدايش و رشداسلام آمريكايى است لازم است برخى از پيامدهاى آن را به اختصار بازگو نماييم چون به اعتقاد ما اثرات و پيامدها همان ضدارزشهايى است كه مروجين اسلام آمريكايى قولا و عملا بدان فرا مى خوانند:

دورى از معنويات : بنده خدا بودن با رفاه طلبى و تجمل گرايى به هيچ وجه سازگار نيست .امكان ندارد قلبى دنيا و مظاهر آن را در خود جاى دهد در گرو زخارف دنيا باشد و خدا هم در آن جاى بگيرد.

ذلت و زبونى :انسان رفاه طلب و تجمل گرا براى اين كه به زندگى خود رونق و صفا ببخشد به دنبال دنيا به حركت در مى آيد و شيفته واسير آن مى گردد و براى رسيدن به آن به هر ننگى تن در مى دهد و هرگونه ذلتى را مى پذيرد و در مقابل تاخت و تاز دشمن و غارت و چپاول سرمايه هاى مادى و معنوى از خود عكس العمل نشان نمى دهد همه اينها از آثار وابستگى به دنيا و مظاهر آن است لذاامام صادق ( ع ) مى فرمايد:

[من احب الحياه ذل] 21

آن كه به زندگى و حيات مادى و مظاهر آن عشق بورزد به ذلت كشيده مى شود.

كاهش حساسيت سياسى :از آثار رفاه طلبى كاهش حساسيتهاى سياسى است . انسانى كه درانديشه رفاه خويش است نسبت به سرنوشت كشورش و مسلمانان بى تفاوت شده : و در برابر حوادث واقعه عكس العملى كه منافى با زندگى
مرفهانه او باشد انجام نمى دهد.

وابستگى : جامعه در زمينه هاى مختلف فرهنگى علمى اقتصادى و... احتياج به ابتكار واختراع دارد.ابتكار واختراع از تحقيق و تفكر بر مى خيزد وانسان رفاه طلب و تجمل گرا اهل تحقيق و تفكر نيست .

غفلت و دورى از واقعيات :اگر دنياگرائى و رفاه طلبى درانسان پديدار گشت نمى گذارد واقعيات را چنانكه هست ببيند.

امام على ( ع ) مى فرمايد:

[من عشق شيئااعشى بصره وامرض قلبه فهوينظر بعين غير صحيحه و يسمع باذن غير سميعه] 22

آن كه به چيزى عشق بورزد چشمش از ديدن حقايق نابينا مى شود و قلبش بيمار مى گردد و با چشمى معيوب به مسائل مى نگرد و با گوشى ناشنوا حقايق را مى شنود.

هلاكت و نابودى :اصالت دادن به لذتهاى شخصى و ترويج عشرت طلبى و خوشگذرانى يكى از بزرگترين و موثرترين عوامل انحطاط و سقوط جوامع بشرى است . هلاكت و نابودى جامعه اى كه دچار رفاه زدگى و دنياگرائى شد يكى از سنن الهى است . خداوند متعال مى فرمايد:

[كم اهلكنا قريه بطرت معيشتها]... 23

[چه بسيارند جوامعى كه به خوشگذرانى و هوسرانى پرداختند و ما نابودشان كرديم .

/ 12