خاطرات از حج بین سال های 1000 تا 1200 هـ . ش نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خاطرات از حج بین سال های 1000 تا 1200 هـ . ش - نسخه متنی

رسول جعفریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ورود به بيت المقدس:

«در ماه هفتم تقويم شرق (چين)، روز پنجم ماه شعبان هجري، از استانبول خارج شدم. روز بيست و چهارم وارد شهر «لودوسي»31 شدم، جزيره اي در ميان درياي روم (مديترانه) است. همسفران من حدود هفده نفر بودند. يهودي هم بود. عازم زيارت «خانه پاك و پاكيزه» (بيت المقدس) بوديم. شامگاه از جزيره رودس خارج شديم.

ماه هشتم تقويم شرق، روز اوّل ماه رمضان هجري، به «ديتوسيل»32 در جزيره دريايي «گوبولوسي»33 (قبرس) رسيديم. آرامگاه خاله پـيـامـبـر «امّ مـلـيـح»34 را زيارت كردم. روز سي ام (شعبان) به آخر رسيده بود. از داخل شهر خبر رسيد هلال نو ماه رمضان رؤيت شده است. شامگاه آن روز حركت كرديم; بنابراين، روزه نگرفتم. روز هفتم به «يافو»35 رسيديم، روز سوّم حركت كرديم، يك روز و نيم در سفر بوديم، روز يازدهم ماه رمضان به «خانه پاك وپاكيزه» (بيت المقدس) رسيديم».

شيخ يوسف مافوچو شش ماه در قسطنطنيه اقامت كرد و به عنوان يك مسلمان از سرزمين چين مورد پذيرايي صميمانه و گرم مقامات دولتي قرار گرفت و اين امر گوشه اي از روابط دوستانه ميان مردم تركيه و چين را نشان مي دهد.

مافوچو در ابتداي ماه هفتم آن سال، وارد جزيره رودس (شهر لودوسي) شد با بيش از هفده نفر از يهوديان همسفر بود، در مسير خود از جزيره قبرس (گوبولوسي) و يافا و ديگر شهرها گذشتند. هدف اين مسافرت زيارت «خانه پاك و پاكيزه» در شهر مقدس اورشليم بود.

«خانه پاك و پاكيزه در شهر قدس، بر فراز كوهي است. طول آن از جنوب تا شمال، پنجاه تا شصت گام است; عرض آن از شرق تا غرب، چهارصد و سي گام است. سنگ معلّق در ميان آن است، در قسمت پايين آن يك عمارت بزرگ دارد; بنايي بسيار زيبا است و در عصر حكومت بني اميه بنا شده و شكل آن هشت ضلعي است. چهار در، و چهار پنجره دارد. هر ضلع آن بيش از سه «جانگ» پهنا دارد. سنگ معلق بزرگ است، محيط آن حدود چهار «جانگ» است، بيش از پنج «چي» از زمين فاصله دارد. وسط آن حفره اي دارد. بر روي آن نشاني از جبرئيل است. پايين آن ردّپاي پيامبر در شب معراج قرار دارد. كنار آن حفره اي است، متعلق به اسب شب معراج، (بُراق) برابر آن نيز حجره مانندي است، مساحت آن گنجايش بيست نفر را دارد. در ميان آن اتاق آرام، (محراب) مريم و زكريا قرار دارد».

منظور از «خانه پاك و پاكيزه» همان مسجد صخره است كه در سال 691 ميلادي بنا گرديد. واژه «قدس و مقدس» در زبان عربي به معناي «پاك و پاكيزه» است. دانشمند و مؤلف معروف اسلامي چين «وانگ داي يو» (1584 تا 1670 م) در كتاب «چينگ جن داشوئه»36 چنين مي نويسد: «دين اسلام، جوهري پاك و پاكيزه دارد، اساس آن حقيقت و درستي است. پاك و پاكيزه است و كثيف و آلوده نيست. مستقيم و واقعي; يعني بي طرف (عادلانه)، راه راست عادلانه و بي آلايش در ميان سرزمين ها رواج و گسترش مي يابد; مانند لوبيا و ارزن (حبوبات) در ميان آب و آتش...».

قديمي ترين مسجد در شهر «چوان جو»37 در استان «فوجيان»38 چين نيز «چينگ جينگ»39 (پاك و پاكيزه) نام دارد.

نقل مي كنند كه پيامبر اسلام، حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) شبي در سن پنجاه و دو سالگي، كه به سبب تبليغ اسلام مورد اذيت و آزار شديد مشركان قريش قرار گرفت، غمگين و ناراحت شد. فرشته آسماني، جبرئيل، از آسمان فرود آمد و او را با خود به سوي آسمان ها رهنمون شد، مكّه را ترك كردند و از راه مدينه به بيت المقدس رفتند و از نوك كوهي در محل مسجد صخره كنوني با كمك اسب آسماني (براق) به آسمان ها رفتند. به سرعت صعود كردند، و به بالاترين طبقات آسمان ها عروج نمودند. در فاصله اي به اندازه «قاب قوسين» به لقاي پروردگار متعال مفتخر شد و خدا با او سخن گفت. در طبقات هفت گانه آسمان سير و سفر كرد. انبياي بزرگ را ملاقات كرد و به چشم خويش «بهشت» و «دوزخ» را ديد و سپيده دم به شهر مكّه بازگشت.

قرآن مجيد در سوره بني اسرائيل، آيه نخست، اين حادثه را چنين بيان مي كند:

{ سُبْحانَ الَّذِي أَسْري بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَي الْمَسْجِدِ اْلأَقْصَي الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ } .40

كتاب «قصيدة البرده» اين ماجراي شگفت انگيز حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) را چنين سروده است:

تو در ليلة المعراج

مسجد الحرام و مسجد الاقصي را در نور ديدي

تو همچون ماه تابان و روشني

كه در شب تيره و تار سير مي كند.

يوسف ماجو (1640 تا 1711 م) يكي ديگر از نويسندگان و دانشمندان بر جسته مسلمان چين در كتاب «چينگ جن جي نان»41 در بخش «مدح پيامبر» حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) را اين گونه مدح و ستايش كرده است: «حمد و سپاس خداوند بلند مرتبه اي را كه همه اشياء در دست قدرت اوست. تاريكي و روشنايي را خلق كرد و بنده اش را به مرتبه قرب خود مفتخر گردانيد و او را از تمام آسمان ها و افلاك بالاتر برد. سنگ معلّق (آويخته)، گواه جاودانه اي است، تا اين كه همه ترديدها و سوء تفاهم ها را دور كند.

بعدها مسلمانان در مكان عروج پيامبر اسلام «چينگ جينگ شي»42 (خانه پاك و پاكيزه = مسجد صخره) را بنا كردند، تا ياد و خاطره اين واقعه را براي هميشه گرامي بدارند. البته برخي همواره درباره معجزه معراج حضرت محمد(صلي الله عليه وآله)ترديد كرده اند، مافوچو ضمن غلبه بر اين شك و ترديدها در كتاب خود با عنوان «جي نان يائويان»43 با تأكيد مي گويد: «واقعه معراج، يك كار خارق العاده جاويدان است، پيامبر نيز يك انسان خارق العاده جاويدان است، كار خارق العاده جاويدان، مسلماً از انسان خارق العاده جاويدان سر مي زند; انسان خارق العاده جاويدان مسلماً كار خارق العاده جاويدان انجام مي دهد... در نتيجه توصيف دقيقي از «صخره معلق» بيان مي كند.

«مسجد الاقصي در دويست و پنجاه گامي قبّة الصخرة قرار دارد». طول آن حدود يك صد و پنجاه گام است. فاصله در (دروازه) تا محراب حدود سي و پنج «جانگ» است، صخره معلق در شرق مسجد است كه مغاري دارد. بعضي مي گويند اينجا مكان عروج پيامبر است. مردم مي گفتند معبد سليمان در زير قبّة الصخره قرار دارد، همچنين مي گفتند در بيرون، من نتوانستم بفهمم.

آرامگاه داود در غرب شهر قرار دارد، با فاصله حدوداً دو لي، در فاصله اي بيش از يك لي از شهر، چشمه اي كه ايوب بر آن پاي نهاد قرار دارد، با فاصله يك «تينگ» و نيم از شهر قدس، آرامگاه حضرت عزير قرار دارد، در غرب مسجد قبة الصخره كوه طور قرار دارد، در دامنه كوه، آرامگاه «مادر» حضرت مريم قرار دارد. نصراني ها، با وجود اين، مانع ديدار و تماشاي مؤمنين نمي شوند. بر فراز كوه، محلّ عروج حضرت عيسي به آسمان قرار دارد. آرامگاه لبيد بن ربيعه نيز در آنجا است. آرامگاه پيامبران زيادي در اين مكان است، اما من علائم و آثار آن ها را نديدم. در شرق كوه قدس، با فاصله تقريباً چهار «تينگ»، آرامگاه حضرت موسي است. بعداً افراد در آنجا معبد و قصري را بنا و ترميم كردند، امّا هيچ انساني داخل آن ساكن نبود، آن مكان را «صيون» مي نامند، فرامين درخشان پيامبران در آن است، يهود اعتقاد و باور ندارد. در جنوب قدس، با فاصله تقريباً چهار «تينگ»، شهري قرار دارد كه نام آن را «خليل» گويند، در داخل آن آرامگاه حضرت ابراهيم نياي پيامبران قرار دارد، آرامگاه هاي بعدي در جوار آن است. همچنين آرامگاه حضرت يعقوب، و آرامگاه حضرت يوسف وجود دارد، آرامگاه هاي ديگري نيز در مسجد عمر قرار دارد، من همه را مشاهده كردم. در شمال خليل، با فاصله تقريباً يك «تينگ» روستايي به نام «قلقيليه» است. در آن آرامگاه حضرت يونس قرار دارد. در موصل نيز آرمگاه حضرت نوح واقع است و آرامگاه حضرت لوء در نزديكي شهر الخليل است. شنيدم كه شهر ديگري است با فاصله فقط يك «تينگ»، اما در آن دو مكان، موفق به گردش و تماشا نشدم; زيرا در آن منطقه در حال حاضر جنگ و نزاع وجود دارد، ندانستم سبب آن چيست، فردي را پيدا كردم تا مرا به آن سمت هدايت كند، حتي چيزي دادم، هيچكس نمي رود، حتي مرا نيز مانع شدند. روز بعد، با پاي پياده به «خانه پاك و پاكيزه» (مسجد الاقصي) مراجعت كردم، خيلي خسته و كوفته شدم».

مسلمانان جهان با كمال احترام اورشليم را «شهر مقدس» (بيت المقدس) مي نامند. اين مكان نه تنها داراي آثار و ابنيه باستاني مشهور در جهان; مانند مسجد الاقصي، قبّة الصخرة، مسجد عمر، «صخره معلّق» و ديگر مراكز است، بلكه آرامگاه گروه زيادي از پيامبران بزرگ الهي و صحابه و علماي دين است.

نام شخصيت هاي تاريخي مذكور در «يادداشت هاي سفر به خانه خدا» جملگي در كتاب هاي مقدس آسماني ذكر شده اند. يكي از اين پيامبران شناخته شده براي مردم، حضرت سليمان(عليه السلام) است كه پادشاه بني اسرائيل در قرن دهم قبل از ميلاد بوده. دوران سلطنت وي عصر رونق و شكوفايي مملكت بني اسرائيل بود. او تعداد زيادي از مردمان و سربازان را بسيج و معبد بزرگي بنا كرد. براي اطلاع بيشتر به كتاب «تورات. سفر سموئيل» مراجعه كنيد.

نقل مي كنند كه حضرت داود(عليه السلام) در قرن يازدهم قبل از ميلاد، قبايل گوناگون بني اسرائيل را متحد كرد و يك مملكت بزرگ تأسيس نمود و پايتخت آن را اورشليم قرار داد.

چندين بار به قبايل همسايه لشكركشي كرد و بر دامنه قلمرو خود افزود.

درباره جمله «چشمه اي كه ايّوب بر آن پاي نهاد» نيز بايد گفت: ايوب(عليه السلام) يكي از پيامبران الهي بود، مبتلا به مصيبت و رنج و بيماري لاعلاج شد، پوست بدنش فاسد و گنديده شد، بسيار بردبار و صبور بود، كمترين ناله و رنجش اظهار نمي كرد، سرانجام خداوند به او وحي كرد تا پاي بر زمين بكوبد، چشمه زلالي فوران كرد، به محض اين كه خود را با آب چشمه شستشو داد، پوستش براق و لطيف و به حالت اوّليه برگشت.

عبارت «آرامگاه مادر» در دامنه كوه طور نيز به محل دفن حضرت مريم(عليها السلام) يا همان «مريم مقدس» اشاره دارد. در كتاب مقدس انجيل از مادر عيسي(عليه السلام) نام مي برد و كتاب «انجيل عهد جديد» نيز او را «دختر باكره» خطاب مي كند. روح مقدس در او دميده شد و او حضرت عيسي(عليه السلام)، نجات دهنده بشر را به دنيا آورد. در اين رساله نيز از «محل عروج عيسي به آسمان» بر فراز كوهي ياد شده است.

مسيحيان حضرت عيسي(عليه السلام) را «نجات دهنده» خودقلمداد مي كنند. چنين روايت مي كنند كه در عصر فرمانروايي روم باستان، حضرت عيسي(عليه السلام) تعاليم «انجيل» را ابلاغ و منتشر كرد و يكي ازپيروانش به نام يهودا به او خيانت كرد، فرمانرواي روم دستوردادكه او را به صليب بكشند، روحش به بهشت پرواز كرد.

اسلام معتقد است كه او را به صليب نكشيدند، بلكه به هنگام تعقيب وي از سوي دشمنانش، او (روحاً و جسماً) به آسمان عروج كرد. از اين رو، مافوچو مي گويد: «فرامين روشن پيامبران در آن است، يهود اعتقاد و باور ندارد». يعني يهوديان به حضرت عيسي(عليه السلام) و عروج او به آسمان ايمان ندارند.

مقصود از جمله «نياي پيامبران ابراهيم(عليه السلام)» در يادداشت هاي مافوچو اين است كه حضرت ابراهيم(عليه السلام) جدّ پيامبران زيادي محسوب مي شود. اسماعيل و اسحاق(عليهما السلام) فرزندان او هستند. ريشه «عيد قربان» در آيين اسلام نيز به زمان حيات ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام) بر مي گردد. خداوند براي آزمايش ميزان صداقت و خلوص نيّت ابراهيم(عليه السلام) به وي دستور داد كه فرزندش اسماعيل(عليه السلام) را در راه او قرباني كند، ابراهيم(عليه السلام) از بوته آزمايش سربلند بيرون آمد و صداقت و اطاعت خود را ثابت كرد. در نتيجه، خداوند دستور داد گوسفندي را به جاي اسماعيل(عليه السلام) قرباني كند و اين عمل سنّت نسل هاي بعد قرار گرفت.

درباره عبارت «در موصل هم آرامگاه نوح قرار دارد» بايد گفت كه در كتاب مقدس «تورات ـ سفر پيدايش» چنين آمده است: وقتي كه پروردگار امر كرد كه باران و سيلاب گيتي را فرا گيرد، حضرت نوح به فرمان خداوند، يك كشتي بزرگ ساخت، و همه خانواده و پيروانش به همراه يك جفت از همه جانوران در آن كشتي پناه گرفتند. پس از اين كه مصيبت سيلاب بر طرف شد، انسان ها و حيواناتِ داخل «كشتي نوح» بار ديگر به زاد و ولد در جهان پرداختند.

/ 16