محاصره پيامبر ـ ص ـ و ياران در شِعْبِ ابي طالب - تحقیقی پیرامون شعب ابی طالب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحقیقی پیرامون شعب ابی طالب - نسخه متنی

سید علی قاضی عسکر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

محاصره پيامبر ـ ص ـ و ياران در شِعْبِ ابي طالب

محمدبن اسحاق (م 153 هـ . ق) و ديگر سيره نويسان گويند، چون قريش ديدند كه اصحاب رسول خدا ـ ص ـ در سرزمين حبشه در كمال امنيت و آرامش قرار دارند و نجاشي هم ايشان را گرامي داشته و از آنها دفاع مى كند و از سوي ديگر حمزة بن عبدالمطلب، و عمر نيز مسلمان شده اند و اسلام در قبايل آشكار مي گردد، جمع شدند و به چاره انديشي پرداختند و تصميم گرفتند پيمان نامه اي بنويسند و متعهد شوند كه از بني هاشم و بني مطلب زن نگيرند و به آنها زن ندهند و نيز چيزي به آنها نفروشند و چيزي از آنها نخرند. پس از اينكه جمع شدند، پيمان نامه نوشتند و بر آن جمله موافقت كردند و سپس براي تأكيد، پيمان نامه را از سقف كعبه آويختند.52

مشركان بني هاشم را در اول ماه محرم سال هفتم بعثت تحريم كرده، اعلام داشتند هيچكس حق معامله، ازدواج و معاشرت با آنان را ندارد، نامه تنظيم شده در اين زمينه را ـ كه چهل نفر امضاء كرده بودند ـ شخصي به نام منصور بن عكرمه نوشت كه با نفرين پيامبر ـ ص ـ دستش فلج شد. بدنبال آن تمامي بني هاشم ـ مسـلمـان و كـافـر ـ جز ابي لهب، و ابوسفيان بن حارث بن عبدالمطلب وارد شِعْبِ شده، آنجا اجتماع كردند. فرزندان مطلب بن عبد مناف كه چهل نفر بودند از شِعْبِ حراست نموده، شب و روز به نگهباني آن مشغول بودند و در طول سال جز موسم حج در ماه ذي الحجه، و عمره در ماه رجب از آنجا بيرون نمي آمدند. قريش از ورود خواروبار به شِعْبِ جلوگيري كرده، فقط مقدار كمي بصورت پنهاني به دست محاصره شدگان مي رسيد كه كفافشان را نمي داد. در نتيجه وضعيت سخت شد; به شكلي كه مردم صداي گريه بچه ها را از بيرون شِعْبِ مي شنيدند و اين دوران سخت ترين لحظات زندگي پيامبر ـ ص ـ و اهل بيت بزرگوارش در مكه بود.53

كازروني در مُنْتَقي و غير آن آورده است: ...بدنبال نوشتن عهدنامه، مشركان آزار فرزندان عبدالمطلب را آغاز نموده، اعلام كردند تنها راه سازش ميان ما و شما كشتن پيامبر ـ ص ـ است، در هر كوي و برزني مسلمانان را كتك مي زدند و حق عبور از بازارها را از آنان گرفته، در شِعْبِ اَبي طالب محصورشان نمودند. فرستاده وليدبن مُغَيْره در ميان قريش فرياد مي زد: هر مردي از اينها را براي خريد جنسي يافتيد بر قيمت آن بيافزاييد. در چنين شرايطي ابوطالب فرزند بــرادرش (پيامبر ـ ص ـ) و فرزندان برادر و پيروان آنها را در شِعْبِ ابي طالب گردآورد.

آنان سه سال در شِعْبِ ماندند، سرانجام وضعيّت بحدّي برآنان سخت شد كه صداي فرزندانشان، كه از شدت گرسنگي مي گريستند، از بيرون شِعْبِ شنيده مي شد...54

زماني كه ابوطالب احساس كرد مشركان قريش براي كشتن رسول خدا ـ ص ـ متحد شده اند، فرزندان عبدالمطلب را جمع نموده، دستور داد تا رسول خدا را درون شِعْبِ خود جاي دهند، او حفاظت كنند... پس بني هاشم سه سال در شِعْبِ خويش ماندند...

شب هنگام كه همه به خواب مي رفتند ابوطالب رسول خدا ـ ص ـ را از بستر بيرون برده، يكي از فرزندان يا برادران و يا پسرعموهاي خود را به جاي آن حضرت مي خوابانيد تا پيامبر از توطئه احتمالي دشمن جان سالم بدر برد.55

پس بني هاشم به شِعْبِ ابي طالب كه امروزه به شِعْبِ علي معروف است پناه آوردند، بنوالمطلب نيز جز ابولهب به آنان پيوستند، شرايط در شِعْبِ به اندازه اي سخت شد كه محاصره شدگان از برگ درختان استفاده مي كردند...56

خديجه اموال فراواني داشت كه همه را در شِعْبِ به نفع رسول خدا ـ ص ـ خرج نمود. بني هاشم، تنها در موسم، از شِعْبِ خارج شده، خريد و فروش مي كردند.

گاهي نيز مردم مكّه از سوي قريش تهديد مي شدند كه: اگر كسي در مكه چيزي به بني هاشم بفروشد اموالش غارت مي شود.57

ابن سعد (م 230 هـ . ق) مي نويسد: شب اول محرم سال هفتم بعثت، بني هاشم در شِعْبِ ابيطالب محاصره شدند و همگي ـ به جز ابولهب ـ به شِعْبِ ابيطالب درآمدند...58

تعدادي از محاصره شدگان از گرسنگي جان باختند.59

گاهي نيز علي بن ابي طالب ـ ع ـ مخفيانه از شِعْبِ خارج شده، غذا و امكانات تهيه و آن را با خود به درون شِعْبِ مي آورد.60

مردان همراه پيامبر ـ ص ـ در شِعْبِ، حدود 40 نفر بودند.61 كه به شكل سازماندهي شده خصوصاً در تاريكي شب از آن حضرت حراست مي كردند.62

حضرت خديجه ـ عليهاسلام ـ نيز كه اموال فراواني داشت، همه را براي مسلمانان محاصره شده در شِعْبِ خرج و مصرف نمود.63 يعني در موسم حج ـ در ذي الحجّه ـ و عمره ـ در رجب ـ كه رسول خدا ـ ص ـ و يارانشان مي توانستند از شِعْبِ خارج شوند، مقداري آذوقه و مواد خوراكي تهيه نموده، و سپس در دوران محاصره از آن استفاده مي كردند.64

گاهي از اوقات نيز ابوالعاص بن ربيع شتري كه بار گندم و خرما داشت تا دهانه شِعْبِ آورده، سپس آن را به داخل درّه هدايت مي كرد تا بني هاشم از آن استفاده نموده و تا حدودي از گرسنگي رهايي يابند.65

نام حكيم بن حِزام نيز در شمار كساني كه آذوقه به شِعْبِ مي فرستادند ذكر گرديده است، ليكن در صورت صحّت، از آنجاكه وي از محتكران زمان پيامبرـ ص ـ بوده و از كساني است كه رسول خدا ـ ص ـ هديه وي را نپذيرفته اند، شايد بتوان گفت انگيزه او منافع مادي بوده است.66

يعقوبي (م 293 هـ . ق) در اين زمينه مي نويسد: قريش، شش سال پس از بعثت، رسول خدا را با خاندانش از بني هاشم و بني مطلب بن عبد مناف در دره اي كه به آن «شِعْبِ بن هاشم» گفته مي شد محصور ساختند و رسول اكرم با همه بني هاشم و بني مطلب سه سال در شِعْبِ ماندند تا آنكه رسول خدا و نيز ابوطالب و خديجه تمام دارايي خود را از دست دادند و به سختي و ناداري گرفتار آمدند. سپس جبرئيل بر رسول خدا فرود آمد و گفت: خدا موريانه را بر صحيفه قريش فرستاده تا هر چه بي مهري و ستمگري در آن بود بجز جاهايي را كه نام خدا بر آن نوشته شده، خورده است.67

وضعيت غم انگيز رسول خدا ـ ص ـ و همراهانشان در شِعْبِ، افرادي چون هشام بن عمرو را تحت تأثير قرار داده و آنها را براي شكستن حلقه محاصره به حركت واداشت، وي به همراه زهير بن ابي اميه، و مطعم بن عدي، و ابوالبختري، و زمعة بن اسود بن مطلب، شبانگاهان در دهانه دره حجون كه از مناطق بالاي مكه است قرار گذاشته، آنجا جمع شدند و پيمان بستند تا در مورد لغو پيمان نامه اقدام كنند.68

دهانه درّه حَجُون همان جائي است كه قبرستان ابوطالب قرار دارد و اگر شِعْبِ در اينجا قرار داشته و پيامبر ـ ص ـ و يارانشان نيز در اين مكان تحت محاصره بوده اند معني نداشت افرادي كه از آنان ياد شد، مخفيگاه خود را آنجا قرار داده، و جايي اجتماع كنند كه هر لحظه خطر در كمين آنها باشد. استفاده مخفيگاه از اين مكان نشانگر آن است كه حجون خارج و يا حداقل كنار مكه بوده است.

پاره اي از روايات نيز با صراحت، حجون را خارج مكّه آن روز دانسته است و بر اين اساس نمي توان گفت پيامبر ـ ص ـ و ياران و خويشاوندانشان همگي از مكّه خارج و در بيرون شهر اقامت گزيده اند!!.

عبيد بن زرارة از امام صادق ـ ع ـ نقل مي كند كه فرمود: هنگامي كه ابوطالب وفات يافت جبرائيل بر رسول خدا ـ ص ـ نازل شده و گفت: «يا مُحمّد اُخْرُجْ مِنْ مَكّه... اي محمد از مكه خارج شو!» كه در اين شهر ياوري براي تو نيست. قريش نيز بر رسول خدا ـ ص ـ هجوم آوردند آن حضرت نيز ترسان بيرون شد تا به كوهي در مكه كه به آن حَجون مي گفتند رسيد و آنجا ايستاد.69

ابوطالب خبر خورده شدن صحيفه را به مشركان اطّلاع داد و همراه آنان به كنار كعبه آمد و پس از گشودن آن، صحّت سخن رسول خدا ـ ص ـ بر همگان پديدار گشت. وجدان برخي انسانها بيدار شد و آنگاه كه ابوطالب و همراهان به شِعْبِ بازگشتند گروهي از رجال قريش سران خود را در مورد رفتارشان با بني هاشم سرزنش كردند و گروهي از آنان، از جمله مطعم بن عدي و عدي بن قيس و زمعة بن ابي الاسود و ابوالبختري بن هشام و زهير بن ابي اميه، سلاح پوشيده نزد بني هاشم و بني مطلب رفتند و از آنان خواستند كه از درّه بيرون آيند و به خانه هاي خود بروند و آنان چنين كردند. بيرون آمدن ايشان از دره در سال دهم بعثت بود.70

موسي بن عقبه مي گويد: چون خداوند متعال پيمان نامه سراپا مكر ايشان را نابود فرمود پيامبر و خويشاوندش از شِعْبِ بيرون آمدند و با مردم معاشرت كرده و ميان ايشان زندگي نمودند.71

قصيده معروف شِعبيه (لاميه) را نيز ابي طالب در شِعْبِ ابي طالب سروده است و اين همان شعبي است كه فرزندان مطلب و هاشم همراه با رسول خدا ـ ص ـ به آن پناه بردند.72

اسامي برخي از بني هاشم كه همراه پيامبر ـ ص ـ در شِعْبِ محاصره شدند از اين قرار است:

1 ـ ابوطالب بن عبدالمطّلب.

2 ـ علي بن ابيطالب ـ ع ـ .

3 ـ حمزة بن عبدالمطلب.

4 ـ عبيدة بن الحارث بن المطلب بن عبد مناف.

عبيده گرچه از بني هاشم نبود ليكن به لحاظ آنكه بني المطلب و بني هاشم با يكديگر متحد بوده و نه در دوران جاهليت و نه در اسلام از هم جدا نبودند لذا مي توان او را نيز در شمار بني هاشم بحساب آورد.

5 ـ عباس بن عبدالمطلب.

6 ـ عقيل بن ابي طالب.

7 ـ طالب بن ابي طالب.

8 ـ نوفل بن الحارث بن عبدالمطلب.

9 ـ نوفل بن الحارث بن عبدالمطّلب.

10 ـ حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطّلب.

او با پيامبر ـ ص ـ خوب نبود و گاهي نيز رسول خدا ـ ص ـ را در اشعارش هجو مي كرد، ليكن راضي به قتل آن حضرت نبود.73

11 ـ خديجه بنت خويلد.74

و...75

اكثر قريب به اتفاق موّرخان و سيره نويسان مكاني كه نبي اكرم ـ ص ـ و همراهانشان توسط افراد قريش محاصره گرديدند را شِعْبِ ابي طالب ذكر كرده اند كه به برخي از آنها ذيلاً اشاره مي شود:

بنى هاشم و فرزندان مطلب بدنبال فشار قريش نزد ابوطالب رفته و ـ جز ابولهب ـ همگان به درّه اي كه منسوب به ابوطالب و به شِعْبِ ابي طالب شهرت يافته بود، درآمدند.76

طبري مي نويسد: از پي پيمان قريشيان، بني هاشم و بني المطلب به شِعْبِ ابوطالب رفتند و با وي فراهم شدند ـ به جز ابولهب كه به قريش پيوست ـ و با آنها بر ضد مسلمانان هم سخن شد.77

رفيع الدين اسحاق بن محمد همداني (م 623 هـ . ق) مي نويسد: بني هاشم و بني مطلب چون ديدند كه قريش در عدواتِ ايشان چندان مُظاهَرَت و مُبالغت بنموده اند و چنان عهدنامه بنوشتند، ايشان نيز برخاستند و به جمعيت بَرِ ابوطالب آمدند و پيش وي بنشستند و با هم عَهد كردند و اتفاق بنمودند كه نُصْرت و مُعاونت سيّد ـ عليه السلام ـ دهند و حَصْمي قريش كنند و در جمله احوال آنچه بطريق تعصّب و حمايت بود پيغمبر ـ عليه السلام ـ را نگاه دارند.78

پس هاشميان جز ابي لهب و مطلبيان همگي به ابي طالب پيوسته و در شِعْبِ او بر وي داخل شدند و دو يا سه سال آنجا ماندند.79

در بحارالانوار به نقل از خرايج آمده است: قريش با يكديگر متحد شده و بني هاشم را به شِعْبِ ابي طالب راندند.80

ابـن قـيـم جـوزي مي نويسد: رسول خدا ـ ص ـ و همراهانشان در شب اوّل ماه محرم سال هفتم بعثت در شِعْبِ ابي طالب زنداني شدند... و در همين مكان ابوطالب قصيده معروف لاميّه را سروده است.81

علامه اميني ـ قدس سره ـ مي نويسد: بنوهاشم و بنوالمطلب به سوي ابي طالب آمده و همراه با او در شِعْبِ داخل شدند.82

ابوبكر احمد بن حسين بيهقي مي نوسد: چون ابوطالب نيت ايشان را فهميد فرزندان عبدالمطلب را گردآورد و دستور داد كه پيامبر را در محله خود نگهداري كنند.83

محمد بن عمر بن واقد گويد: بني هاشم شــب اول محرم سال هفتم بعثت رسول خدا ـ ص ـ وارد درّه ابوطالب شد بني مطلب هم همراه بني هاشم در همان دره گرد آمدند.84

ابن اسحاق مي نويسد: بنوهاشم و بنومطلب به ابي طالب پناه آورده و در شِعْبِ او (يعني ابي طالب) اجتماع كردند.85

مرحوم آيتي مي نويسد

... چون كار قريش به انجام رسيد، «بني هاشم» و «بني مطَّلب بن عبد مناف» به «ابوطالب» پيوستند و همگي ـ جز «ابولهب ابن عبدالمُطَّلب» كه با قريش همكاري داشت ـ همراه وي در «شِعْبِ ابي طالب» درآمدند.86

ياقوت گفته است: شِعْبِ ابي يوسف همان شعبي است كه رسول خدا ـ ص ـ و بني هاشم هنگامي كه قريشيان عليه آنان هم قسم شدند بدانجا پناه آوردند اين شِعْبِ از آن عبدالمطلب بوده، سپس به خاطر ضعف بيناييش آن را ميان فرزندانش تقسيم نمود و رسول خدا ـ ص ـ سهم پدر خويش را گرفت. منازل و محل سكونت بني هاشم نيز در آن قرار داشته است.

مؤلف كتاب معجم الحجاز پس از نقل اين مطلب مي نويسد: اين شِعْبِ سپس به شِعْبِ ابي طالب معروف گرديده و آن را شِعْبِ بني هاشم نيز ناميده اند و هم اكنون به شِعْبِ علي شناخته مي شود. اين شِعْبِ در دهانه شمالي كوه ابوقبيس و بين اين كوه و خـنـدمـه قـرار دارد. ولادت رســـول خـدا ـ ص ـ در همين مكان بوده و حدود سيصد متر با مسجدالحرام فاصله دارد. اينك تبديل به كتابخانه شده، و سپس در سال 1399 هجري قمري در طرح توسعه خيابان غزّه از بين رفته است.87

رفاعه رافع الطهطاوي نيز شِعْبِ ابي طالب را جايگاه محاصره شدگان دانسته، مي گويد: هاشميان همه به ابي طالب در شِعْبِ او پناه آوردند.88

ابراهيم رفعت پاشا مي نويسد: در طرف شرق منطقه قشاشيه، شِعْبِ علي يا شِعْبِ بني هاشم قرار دارد... خانه خديجه بنت خويلد يا محل ولادت فاطمه ـ ع ـ دختر رسول اكرم ـ ص ـ نيز آنجاست.89

/ 10