نامه مرحوم آيت الله هبة الدين شهرستانى - تخریب بقیع به روایت اسناد (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تخریب بقیع به روایت اسناد (2) - نسخه متنی

سید علی قاضی عسکر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نامه مرحوم آيت الله هبة الدين شهرستانى

مرحوم آيت الله سيد هبة الدين شهرستانى نيز در تاريخ 30 شعبان 1371 هـ . ق. از بغداد نامه اى خطاب به مظفر اعلم نوشته و چنين مرقوم نموده اند:

پيوسته از درگاه ايزدى مزيد عزّت و خورسندى و دوام سلامتى و سعادتمندى را براى آن دوست بزرگوار صميمانه خواستار و از قصور يا تقصير در عريضه نگارى و سپاسگزارى شرمسار و در اعتذار شهدالله و كفى به شهيدا، غالباً به ذكر خير و ياد خوش آن جناب مترنم و از طول فراق متألّم، مخصوصاً از اسناد اين وظيفه با اينكه خيلى شريفه و كثيرة النفع است و عموم اسلاميان و خصوص ايرانيان...(8) ولى چون آب جده و حجاز ملايم با مرض ترش معده نيست، نگران مانده ام و منتظرم يك ساعت زودتر يا حضرت عالى به بغداد تشريف فرما شويد و يا اينكه بنده به تهران برسم و حقاً بدانيد كه در اين چندماهه مخلص مريض و بسترى، به علاوه چند مانع ديگرى كه قادر بر مراسله نبوده و همين حال مرا در مكاتبات احباب مقصر نموده تا آن جا رسيده كه جناب اشرف عالى، در كارت، آقامحمدتقى شهرستانى قصور داعى را به كم لطفى تعبير فرموده و همين علالت و كسالت مزاجم باعث عدم اجابت آقايان پاكستانى گرديده، كه نتوانستم دعوت هاى آن ها را اجابت نمايم و در اين مرحله اخيره، مخلص زاده سيد جواد را به عوض خود فرستاده و بايستى امشب با طياره آن ها عودت نمايد و در مرحله پيش از اين، جناب آقاى كاشف الغطا را فرستاديم، ولى افسوس كه خيلى برخلاف ميل مردم آن جا و مردم اين جا سلوك فرموده اند، اگرچه در مراجعتشان ما را اميدوار فرمودند كه استحصال اذن تعمير بقيع شريف را به واسطه سفير سعودى، عبدالحميد خطيب و نوشته رسمى او به پادشاه حجاز و... ليكن با كمال تأسف رييس وفد ايرانى به سوى پاكستان; يعنى آقاى حاج ميرزا خليل كمره اى تصريح نمودند كه از سفير سعودى مشاراليه تحقيق اين معنى را نموديم، قسم ياد نمود كه من هرگز به دولت متبوعه خودم يا به غير آن ها چيزى در اين باب ننوشته ام و ممكن نيست بنويسم; زيرا كه خلاف مذهب آن ها است و اگر چنين توسطى بنماييم توليد اشكال براى من خواهد نمود، سپس گفت كه شخصى با كاشف الغطا بود (يعنى سيدالعراقين) درخواست نمود با اصرار شيخ كه سفارشى براى اكرام و احترام شخص او بنويسم، من هم مانعى نديده نوشتم و به او دادم.

خلاصه، اين سوء تصرّفات سيدالعراقين و نشريات و تنويهات او خرابى و انقلابى توليد كرده كه دود و شراره اين آتش دنباله هاى بدى دارد و در هرجا با حضرت شيخ متفقاً استشهاد به مراسلات و بيانات ملازمان حضرت عالى و عكس و منقولات مزّيفة و... و...(9) مى نمايند (تا چه شود).

بارى، آقايانى كه از عمره رجبيه رجعت نمودند; خصوصاً آقاى شيخ العراقين و آقا سيد ابراهيم شهرستانى، اسرار سيدالعراقين را فاش و حقايق را بر همه روشن ساختند و توجهات عاليه را نسبت به داعى و خدمات جليله آن جناب را نَقل و نُقل مجالس نموده اند و ضمناً بشارت تشريف فرمايى موكب عالى را به مخلص داده اند، خواهشمندم كه ورود حضرت عالى در بنده منزل كه منزل خودتان است قرار فرماييد و مانند وعده سه سال قبل تخلّف نشود، دوستان همه به عرض ارادت مترنم با مخلص.

در حاشيه آمده است:

جناب آقاى سفير كبير ايران، حسين قدس نخعى، به عرض اخلاص و سلام بالاختصاص و ذكر محامد و مناقب جناب عالى رطب اللسان و خانواده با تمام مخلص زادگان به عرض دستبوسى مصدّع اند.

هبة الدين الحسينى الشهرستانى 30 شعبان 1371

/ 28