سررشته بحث
آنچه سر رشته بحث را به دست ميدهد، همانا نام اجداد ابن نديم است تا چهار پشت که در مصادر مختلف آمده است. زرکلي او را چنين ياد ميکند: «محمد بن اسحاق بن محمد بن اسحاق، ابوالفرج بن ابي يعقوب النديم». [2] در معجم المؤلفين [3] زير عنوان «محمد النديم» آمده: « محمد بن اسحاق بن محمد بن اسحاق النديم الوراق البغدادي ابوالفرج...» نظير همين عبارت در نوشته مقريزي از حاشيه نسخه خطي «الفهرست» قبلا نقل گرديد. مأخذ اين نسبت نامه مسلماً فهرست ابن نديم است که در ترجمه طبري (224ـ310) [4] ميگويد: «قال لي ابي اسحق بن محمد بن اسحق: اخبرني الثقة انه رأي ابا جعفر الطبري بمصر يُقرأ عليه شعر الطرماح او الحطيئة ـ الشک مني ـ ...» همچنين کنيه و شغل پدر او در فهرست آمده: «قال محمد بن اسحاق النديم المعروف بابن ابي يعقوب الورّاق...» [5] از اين جا به دست ميآيد که ابن نديم در عصر خود معروف به «ابن ابي يعقوب الوراق» بوده. کما اينکه بعداً خواهيم گفت پدرش هم معروف به «ابييعقوب وراق» بوده است. اکنون بايد سراغ خانداني را گرفت که لا اقل برخي از اين اسمها: «محمد بن اسحاق بن محمد بن اسحاق» «همراه با لقب (النديم) يا (ابن النديم) در آن يافت شود تا اين کلاف سر در گم کم کم، باز شود. در قرن 2 و 3 شخصي به نام «اسحاق بن ابراهيم بن ميمون التميمي الموصلي ابو محمد ابنالنديم» وجود دارد. [6] زرکلي [7] راجع به وي ميگويد: «من اشهر ندماء الخلفاء تفرّد بصناعة الغناء و کان عالماً باللغة و الموسيقي و التاريخ و علوم الدين و علم الکلام راوياً للشعر، حافظاً للاخبار، شاعراً و له تصانيف، نادم الرشيد و المأمون و الواثق العباسيين». ياقوت حموي [8] نيز شرح حال مبسوطي از او آورده و جامعيت او را ستوده، از جمله تبرز وي را در صنعت (غنا)، ولي ميگويد: «و کان اکره الناس للغناء» خود او شديداً از صنعت غنا و نسبت دادن «مغنّي» به او بيزار بود، و مايل بود جزء فقها باشد و از «مأمون» خليفه عباسي خواست که او را در زمره ادبا به شمار آورد و او قبول کرد سپس طلب کرد که روز جمعه جامه سياه بپوشد و با او در مقصوره به نماز ايستد «مأمون» نپذيرفت. مأمون ميگفت: «اگر اسحاق به غنا شهرت نداشت او را قاضي ميکردم.» [9] اسحاق از مالک بنانس و سفيان بن عيينه و ديگر علماي عراق و حجاز حديث آموخت [10] . داستاني راجع به همين بيزاري او از غنا نقل ميکند که کسي با او بحث کرد و گفت اگر فقها را ذکر کنند تو اعلم مردم به آن هستي؟ گفت: نه، همين سئوال را راجع به شعر ادب و ديگر علوم کرد و او جواب نفي داد، تا اين که پرسيد اگر گفته شود چه کسي اعلم مردم به (غنا) ميباشد؟ او گفت بلي من هستم، گفت: به همين خاطر توبه «مغنّي» شهرت داري. باري، مسلم است که اسحاق بزرگترين خواننده و موسيقي دان زمان بعد از پدرش بوده و اين هنر را از پدرش ابراهيم موصلي چنانکه در کتاب اغاني و معجم الادباء آمده و ارث برده است و نيز ذهبي [11] زير عنوان «اسحاق النديم» ميگويد: «الامام العلامة الحافظ ذوالفنون، ابو محمد اسحاق بن ابراهيم بن ميمون التميمي الموصلي، الاخباري صاحب الموسيقي و الشعر.... . در اغاني و ديگر مآخذ راجع به پدر اسحاق «ابراهيم بن ميمون» آمده که او برگترينِ مغنيان زمان بوده و براي چند تن از خلفاي بني عباس: «مهدي و هادي و رشيد» خوانندگي ميکرده و داستانهاي فراوان از او نقل ميکنند و او را چنين معرفي مينمايند: «ابراهيم بن ماهان بن بهمن بن نُسک التميمي بالولاء، الارجاني الاصل» [12] اين سابقه در اغاني به تفصيل آمده که او اصلاً اهل ارجان بوده و در کوفه متولد و يتيم شده و در کودکي به بصره رفته و در آنجا موسيقي آموخته و بعداً خود را ابراهيم بن ميمون(به جاي ماهان) ناميده و شهرت او «موصلي» بوده است، زيرا مدتي در موصل به سر برده است، و نظر به اين که از موالي بني تميم بوده تميمي خوانده ميشده است. [13] ظاهراً اين خاندان تا مدتها به «موصلي» شهرت داشتهاند. ابن جوزي [14] ميگويد: «اسحاق بن ابراهيم بن ميمون ابو محمد التميمي المعروف ولده بالموصلي» خود اسحاق بارها در کتابها به «اسحاق الموصلي» نام برده شده است [15] ضمن اينکه پدرش مکنّي به ابو اسحاق [16] بوده است.[2] . الاعلام، ح6، ص253. [3] . ح9، ص10. [4] . الفهرست، ص291. [5] . همان، ص417. اين نکته لازم به ذکر است که ابن نديم هنگام نام بردن از خود در فهرست در بيش از پنجاه مورد ميگويد: «قال محمد بن اسحاق» تنها در چهار مورد صفحات 263، 291، 369 و 417 (چاپ تجدد) ميگويد: قال محمد بن اسحاق النديم و در مورد اخير ـ همانطور که در متن آمده ـ اضافه ميکند: «المعروف بابن ابي يعقوب الورّاق.» [6] . الاغاني، ج1، ص2 در متن و در حاشيه هر دو و اين قديميترين مأخذ موجود است که راجع به اسحاق النديم سخن گفته است به تفصيل و با ذکر حکايات مربوط به او و روايات او از ديگران و نديم بودن او براي خلفاي عباسي و پس از (اغاني) فهرست ابن نديم مکرراً از آن دو نام برده بخصوص در الفن الثالث در زمره شعرا و ندما ص 160. در اغاني ج5، نيز از ص169 تا 268 راجع به ابراهيم الموصلي پدر اسحاق، و از ص 278 تا ص449 راجع به خود اسحاق بحث کرده است. [7] . الاعلام، ج1، ص283 زير عنوان «ابن النديم الموصلي 155ـ235» [8] . معجم الادباء، ج6ـ ص16 به بعد. [9] . همين منبع و سير اعلام النبلاء، ج11، ص118 و 120. و اغاني ص268 و ص273 و 286 و ص390. در جاي اخير نقل ميکند که اسحاق درزيّ فقها (باطيلسان و مبطّنه) بر مأمون وارد ميشد. [10] . اغاني، ج5، ص269. [11] . سير اعلام النبلاء، ج11، ص118، در حاشيه اين صفحه شماره 2، منابع بسياري در ترجمه اسحاق آورده است. [12] . معجم المولفين، ج1، ص227. [13] . الاغاني، ج1، ص2تا 213. در صفحات اول کتاب ميگويد ابراهيم موصلي به امر رشيد صد وزن را انتخاب کرده که بعداً اسحاق آنها را توسعه داد. [14] . المنتظم، ج11، ص226. [15] . همان، ج8، ص10 و ج9، ص5و157. [16] .الاغاني، ج5، ص210.