يک سئوال
اين سئوال مطرح ميشود که آيا ابن نديم نسبت خود را به اسحاق بن ابراهيم موصلي، مغنّي، النديم ميدانسته يا خير؟ به نظر ميرسد خبر نداشته به لحاظ اينکه با رفتن جدش محمد از بغداد، رشته انتساب از ميان خاندان رفته هر چند نام اجداد را ذکر کرده اما انطباق آنان را بر آنچه ما ادعا ميکنيم، نميدانسته است. اين احتمال با توجه به عدم اطلاع ابن نديم از «مسعودي مورخ» معاصر خودش که بغدادي است خيلي بعيد نيست. مسعودي در کتاب مروج الذهب ج1ص334 از اينکه سالها از وطنش بغداد دور افتاده تحت عنوان «الحنين الي الاوطان» اشعاري را ترنّم ميکند و ابن نديم در فهرست ص171 راجع به مسعودي مينويسد: «هذا رجل من اهل المغرب و...» البته مسعودي سالهاي اواخر عمر خود را در مصر و ديگر کشورها طي کرده است اما نبايد بغدادي بودن او بر ابن نديم پنهان مانده باشد. از اين قبيل شواهد بر قلت اطلاع ابن نديم باز هم ميتوان در فهرست او پيدا کرد. حقيقت آن است که او ذوفنون بوده اما در فن تاريخ و رجال متبحر نبوده است. وي نام کتاب «مروج الذهب» را برده اما آن را مطالعه نکرده است تا بداند مؤلف آن مانند خود او بغدادي است. احتمال ديگر، اين که ذکر چنين نسبي و معرفي اجدادي که «مغنّي و نديم» بودهاند (و حتي به قدري اين عنوان بد بوده که اسحاق بن ابراهيم خود از آن به شدت نفرت داشته و چنانکه قبلاً گفتيم از مأمون ميخواسته که او را جزء فقها به شمار آورد) افتخاري براي ابن نديم بشمار نميآيد و شايد به همين خاطر در اين خاندان بجز حماد فرزند اسحاق بن ابراهيم و «طيّاب» [45] برادر او کسي دنبال هنر خوانندگي نرفته است و باز شايد به همين خاطر، محمد بن اسحاق جد صاحب فهرست، بغداد را ترک گفته و در ديار غربي «هرات» به فقه و حديث پرداخته است، شايد هم به همين خاطر ابن نديم در فهرست عنوان (نديم) را براي اسحاق و ابراهيم بكار نبرده كه اين انتساب گم شود وكسي خاندان او را كه به (نديم) شهرت داشتهاند به اسحاق بن ابراهيم موصلي مغني نرساند و اين همان نکتهاي است که قبلاً وعده داديم بيان کنيم. اين دو احتمال هر دو وجود دارد. در اينجا مناسب است نام چند تن را که ميتوان از اين خاندان باشند ذکر کنم: 1ـ ابراهيم بن محمد ابو اسحاق التميمي قاضي البصرة [46] که قبلاً نام برده شد و او برادر اسحاق پدر صاحب فهرست است. 2ـ ابراهيم بن اسحاق بن ابراهيم التميمي [47] و اين فرزند اسحق بن ابراهيم و در زمره فرزندان او ذکر شده است. 3ـ احمد بن محمد بن اسماعيل بن ابراهيم الموصلي معروف به (وسواسة) او از پدر و جدش از مخارق شاگرد ابراهيم موصلي نقل ميکند. [48] . اما حمّاد و فضل و طيّاب و ابراهيم فرزندان اسحاق بن ابراهيم بارها در اغاني و ديگر مآخذ ياد شده نام برده شده اند.نتيجه
اين که محمد بن اسحق صاحب فهرست از نسل اسحاق بن ابراهيم موصلي المغني النديم بوده و خود نميدانسته يا نميخواسته بدو انتساب داشته باشد. خاندان او به لحاظ همين سابقه در بغداد سرشناس و اهل اطلاع بودند و به نام (النديم و ابن النديم) شهرت داشتهاند مانند خاندان (کاشف الغطاء) که به عنوان «آل کاشف الغطاء» و «کاشف الغطاء» هر دو شهرت دارند و به لحاظ اينکه محمدبن اسحاق جد صاحب فهرست از بغداد رفته، رشته نسب قطع شده ولي نام اجداد در سلسله نسب باقي مانده است. در خاتمه تمايل ابن نديم صاحب فهرست که جا به جا از کتاب او به دست ميآيد و گرايش او به معتزله نيز ميتواند موروثي از خاندان او باشد، زيرا شعرا و ندما غالباً آزاد فکر بودهاند و حقيقت را از ديگران بهتر درک ميکرده و با گرايشهاي عقلي معتزله و شيعيان سنخيت ذهني و فکري داشتهاند بخصوص که جد اعلاي آنان چنانکه گفته شد، (ميمون) يا يکي ديگر از پدران او از دست بني اميه فرار کرده و از ايران به عراق روي آورده و با آل عباس که رقيب بني اميه بودند رابطه برقرار کرده است. در شرح حال اسحاق بن ابراهيم آمده که به نجف رفته و قصيدهاي در مدح علي عليه السلام سروده و آن را پس از مراجعت براي خليفه «الواثق» خوانده است. اين قصيده را ياقوت نقل ميکند. [49] مطلع قصيده چنين است: يا راکب العيس لا تعجل بنا وقِفِ نُحيّي داراً لِسُعدي ثم ننصرفابن نديم ايراني است؟
حال اگر کاوش و استنباط ما راجع به خاندان ابن نديم صاحب فهرست درست باشد، به اين نتيجه ميرسيم که او اصلاً ايراني است مانند جدش ابراهيم که به فارسي و عربي هر دو خوانندگي ميکرده و به قول مترجمين او (ارجاني) يا (ارکاني) الاصل [50] و به قول ديگران فارسي الاصل بوده است، و از اين لحاظ بر افتخارات ايران افزوده ميشود هر چند کثرت دانشمندان برخاسته از ايران در فنون مختلف ما را از مباهات به ابن نديم بينياز ميسازد.يکي از مؤيدات ايراني بودن ابن نديم آن است که چند تن از ادبا و اهل ذوق و ندماي خلفا از قبيل «محمد بن يحي الصولي النديم» که قبلاً نام او برده شد اصلاً ايراني و اجداد او از فرمانروايان مازندران بودهاند. اصولاً اين قبيل ذوق و تمايلات اعتزال و تشيع در ادباي ايراني آن عصر وجود داشته است. آنچه ما در اين بحثِ ابتکاري ميدانستيم عرضه داشتيم، حال بر محققان است که بحث را دنبال کنند تا به نتيجه قطعي برسند.[45] . همان، ص157: «لم يکن في ولد ابراهيم من يغنّي الّا اسحاق و طيّاب». [46] . المنتظم، ج19، ص36 و37 و الاغاني، ج23 ص216. احتمالاً او همان ابراهيم محمد الوراق باشد که در اغاني، ج19، ص50 آمده و مانند برادرش (اسحاق) پدر صاحب فهرست، وراق بوده است هر چند شغل وراقي با قضاوت سازگار نيست. [47] . الاغاني، ج4، ص24 حدثنا الغنزي قال قال لي ابراهيم بن اسحاق بن ابراهيم التميمي. و نيز در کتاب صبح الاعشي، ج1، ص292 ابراهيم اسحاق الموصلي در رديف شعراي محدثين آمده است. [48] . همان، 5ص 193و نيز در ص154 و اخبرني به عبدالله بن الربيع عن وسواسة، و هو احمد بن محمد بن اسماعيل بن ابراهيم الموصلي عن ابيه عن جده و عن حماد عن ابيه (و هو اسحاق بن ابراهيم) وسواسة. در جاي ديگر اغاني نيز از حماد بن اسحاق روايت ميکند ص257 و ص296. [49] . معجم الادباء، ج6، ص29. در حاشيه معجم الادباء ج6، ص30 ذيل «النجف» نوشته است: «موضع بين البصرة و البحرين» اگر چنين باشد اين قصيده نميتواند در مدح علي عليه السلام بوده باشد. [50] . معجم المولفين، ج1، ص227.