ابو عبدالله وهب بن منبه اهل صفاى يمن است در سال 34 هجرى متولد شد او به شدت تحت تاثير يهوديان يمن قرار داشت كه در بين آنها زندگى مىكرد و اطلاعات زيادى از طريق آنان كسب نموده بود . او مدعى است 92 كتاب خوانده كه همه آنها كتب آسمانى بوده است، [94]وهب از زمره تابعين محسوب مىشود . برخى رجاليون مانند ذهبى و ابن قتيبه او را ستودهاند . رشيد رضا ضمن كوبيدن وهب مىنويسد: «از ميان كسانى كه اسرائيليات را روايت مىكنند وهب بن منبه وكعب الاحبار بدترين، رياكاترين ونيرنگ بازترين آنها هستند به گونهاى كه هيچ خرافهاى در كتب تفسيرى و تاريخى پيرامون آفرينش پيامبران و اقوامشان، فتنهها، رستاخيز و آخرت به كتب تفسير و تاريخ اسلام وارد نشده مگر اين كه از اين 2 نفر اثرى در آن باشد . . .» [95] وهب بن منبه اطلاعات كعب الاحبار و عبدالله بن سلام را جمع آورى نموده و به نقل اسرائيليات مىپرداخت، به عنوان مثال: وهب در مورد درختى كه آدم و حوا از نزديك شدن به آن نهى شدند، روايتى به اين مضمون نقل نموده است: «آن درخت، ميوهاى است كه فرشتگان از آن مىخوردند تا جاودان بمانند و آن گاه شيطان در صدد بر آمد آدم و حواء را فريب دهد، در شكم مارى كه داراى چهار دست و پا بود و همانند شترى راه وار و از بهترين مخلوقات چرنده بود، داخل شد . چون مار به بهشت در آمد شيطان از شكم او بيرون آمد . از ميوه درختبر گرفت و بدان وسيله ايشان را گمراه ساخت . . . .» [96]
4 - شبهه افكنى در اعتبار قرآن (اخبار تحريف)
بحث از تحريف ناپذيرى قرآن سابقهاى كهن دارد از دير زمان شبهه تحريف قرآن از سوى دشمنان دانا و دوستان غافل مطرح بوده و همواره دستاويز افرادى بر كوبيدن مسلمانان به صورت عام و شيعه به صورت خاص قرار گرفته است . كتب متعددى در اين زمينه به رشته تحرير آمده، مؤلفين مغرض سعى نمودهاند پيرايه تحريف را به شيعه نسبت دهند در مقابل افرادى نيز به دفاع پرداخته و آثار ارزشمندى در زدودن اين شبهه نوشته و پاسخ ادعاى گزاف مغرضين را دادهاند به ضرورت عقلى و ادله نقلى قطعى، قرآن مصون از تحريف بوده و خداى متعال بر حفظ آن وعده داده «انا نحن نزلنا الذكر وانا له لحافظون» [97]هم چنين بنابر تصريح قرآن كريم هيچ باطلى بر قرآن راه ندارد و هرگز در طول زمان قرآن در دستبرد حوادث قرار نمىگيرد «وانه لكتاب عزيز، لا ياتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيل من حكيم حميد» .[98] دهها حديث صحيح به صراحتيا دلالت ضمنى در اعتبار قرآن وارد شده و هر گونه تحريفى را از آن نفى مىنمايد[99]در طول تاريخ بزرگان شيعه مانند شيخ صدوق، شيخ مفيد، سيد مرتضى، شيخ طوسى، كاشف الغطاء، فيض كاشانى، حر عاملى، محقق كركى، علامه امينى، علامه طباطبايى، امام خمينى و . . . بر مصونيت قرآن از تحريف تصريح داشتهاند . [100] بررسى مجموع روايات تحريف، تحقيق مستقلى را مىطلبد برخى محققين معاصر به نقد پرداخته و روايات را مورد بررسى قرار دادهاند . [101] آن چه در اين گفتار تذكرش ضرورى مىنمايد آن است كه يكى از انگيزههاى وضع حديث قداستشكنى از قرآن و ايجاد شبهه در اعتبار آن بود كه توسط ملحدان و معاندين كه به ظاهر لباس اسلام پوشيده بودند اين روايات جعل گرديد، گر چه بسيارى از رواياتى كه ادعاى تحريف در آنها شده از نظر سند مشكل چندانى ندارد بكله در فهم و دلالت آن دچار اشتباه شدهاند و موضوع ربطى به تحريف ندارد اما در ميان روايات تحريف، مواردى يافت مىشود كه ساخته و پرداخته واضعين و جاعلين است مانند . 1 - ذيل آيه شريفه «ربنا اغفر لى و لوالدى والمؤمنين يوم يقوم الحساب» [102]از جابر بن يزيد جعفى نقل شده كه مىگفت از امام باقرعليه السلام در مورد اين آيه سؤال شد امام فرمودند كلمهاى توسط كاتبان تصحيف شده است در واقع ابراهيم گفته است رب اغفرلى ولولدى ومراد از آن اسماعيل و اسحاق و امام حسن و امام حسينعليه السلام و فرزندان رسول خدا هستند [103] علامه طباطبايى، روايت را ضعيف و غير قابل اعتماد دانسته است [104]روايت مقطوع السند نيز مىباشد . 2 - عن عبدالله بن سنان قال: قرات عندابى عبداللهعليه السلام [كنتم خير امه اخرجت للناس] فقال ابو عبداللهعليه السلام: خير امه تقتلون اميرالمومنين والحسن والحسين: فقال القارى جعلت فداك كيف نزلت قال: نزلت كنتم خير ائمه اخرجت للناس . . . عبدالله بن سنان گويد: نزد امام صادق (ع) آيه را چنين خواندم كنتم خير امه امام با تعجب پرسيد بهترين امت، كسانى كه امام علىعليه السلام، امام حسن و امام حسين را مىكشند، گفتم فداى شما شوم چگونه نازل شده، فرمودند: كنتم خير ائمه . . . اين روايت در تفسير قمى آمده، كه منسوب به ايشان است و در واقع از نوشتهها و املاءهاى شاگردش ابى الفضل العباس بن محمد العلوى استبعلاوه روايت مجهول است، راوى از على بن ابراهيم معلوم نيست چه كسى است . بعلاوه به دليل تعارض با ادله قطعى در مصونيت قرآن از تحريف، حكم به سقوط آن مىشود و قابل اعتماد نيست . قول به تحريف در منابع روايى اهل سنت نيز فراوان نقل شده، حشويه عامه انبوهى از اخبار تحريف را نقل نمودهاند كه در صحاح هم راه يافته . اصوليين عامه براى توجيه اين مطالب، مسئله نسخ التلاوة دون الحكم ونسخ التلاوة والحكم را مطرح نمودهاند كه جز تغيير نام و عبارت هيچ مشكلى را حل نمىكند به عنوان مثال: آيه رجم را خليفه دوم بارها سعى نمود در قرآن جاى دهد، او تاكيد داشت از رسول خدا اين آيه را شنيده كه [الشيخ و الشيخه اذا زنيا فارجموهما [105]كاتبان وحى اين ادعا را از او نپذيرفتند و زير بار نرفتند، در نهايت دانشمندان اهل سنت آن را منسوخ التلاوة خواندهاند . ادعاى ديگر حذف بخشى از سوره احزاب بود كه گفتهاند سوره احزاب هم سنگ و هم تراز و يا طولانىتر از بقره بوده است، هم چنين عروه از عائشه، خالهاش نقل نموده: «سوره احزاب در عصر پيامبر 200 آيه بود چون عثمان مصاحف را نوشت ما فقط به مقدار موجود دستيافتيم .» [106]
نتيجه:
حركت نامبارك و خطرناك وضع حديثبه دواعى و اسباب گوناگون، دومين پشتوانه استنباط احكام و معارف اسلامى يعنى سنت را مورد تهديد قرار داد . يكى از اين دواعى انگيزه فرهنگى و دينى بود كه طى 5 محور مورد بررسى قرار گرفت پس از بررسى اين محورها بايستى با نگاهى ژرف و عميق به استخراج روايات موضوع و پالايش كتب روايى از آن پرداخت .