امام رضاعليه السلام هنگامى كه شنيد بعضى افراد، صفات الهى را به حضرت علىعليه السلام نسبت مىدهند بدنش لرزيد، عرق از رويش جارى شد و فرمود: «منزه استخداوند! منزه استخداوند از آن چه ظالمان و كافران درباره او مىگويند آيا على خورندهاى در ميان خورندگان، نويسندهاى در ميان نوشتگان، ازدواج كنندهاى در ميان ازدواج كنندگان و گويندهاى در ميان گويندگان نبود . . .» [42] هروى گويد: از امام رضاعليه السلام سؤال كردم، مردم مىگويند شما ادعا مىكنيد افراد ديگر بندگان شما هستند . حضرت با تمام ناراحتى فرمودند: «اللهم فاطر السموات والارض عالم الغيب والشهادة انتشاهد بانى لم اقل ذلك قط ولا سمعت احدا من آبائى قال قط وانت العالم بما لنا من المظالم عند هذه الامر وان هذه منها .» خدايا: «اى خالق آسمانها و زمين! كه از پنهانىها و ظاهرها آگاه مىباشى، تو شاهدى كه من چنين سخنى نگفتهام و هيچ يك از پدران من نيز چنين گفتارى نداشتهاند . بار الها! تو گواهى كه اين مردم به ما چه ستم هايى روا داشتهاند كه اين يكى از آن هاست . » [43]
2 - انزجار از غلات و لعن آنان
پيشوايان معصمومعليهم السلام گاه به صورت عام و گاه با ذكر نام افراد به اعلام انزجار و بيزارى از غلات و لعن آنها مىپرداختند . ابى هاشم جعفرى گويد: از امام رضاعليه السلام در مورد غلات و مفوضه پرسيدم آن حضرت فرمودند: «الغلاة كفار والمفوضه مشركون من جالسهم . . . خرج من ولاية الله و ولاية رسول الله وولايتنا اهل البيت .»[44] غاليان كافرند، باورمندان به تفويض مشرك اند و هر كس با آنان رابطه و نشست و برخاست داشته باشد، از ولايتخدا ورسول و ولايت ما اهل بيتخارج مىشود .» امام صادقعليه السلام از مغيره و ابوالخطاب اعلام انزجار نموده و آنان را لعنت كردند .[45] حتى در مواردى ائمه فرمان قتل برخى از غلات را صادر نمودند، مانند صدور فرمان قتل فارس بن حاتم قزوينى توسط امام عسكرىعليه السلام كه به دست جنيد به قتل رسيد و صدور فرمان قتل على بن حسكه از سوى امام عسكرىعليه السلام و موارد ديگر . [46]
جعل حديث توسط غلات
غلات براى جذب عموم مردم و مشروعيتبخشيدن به عقايد بى پايه و نا استوار خويش به حديثسازى و دروغپردازى روى آوردند . هشام بن حكم از قول امام صادقعليه السلام چنين نقل كرده است: «مغيرة بن سعيد به طور عمد بر پدرم (امام باقرعليه السلام) دروغ مىبست، ياران او كه در ميان ياران پدرم مخفى بودند، كتابهاى اصحاب پدرم را مىگرفتند و به مغيره مىدادند و او در آن كتابها به صورت مخفيانه (دس) كفر و زندقه را جاى مىداد و آنها را به پدرم اسناد مىداد . سپس آن كتابها را به يارانش مىداد تا در بين شيعيان پخش و منتشر كنند . پس هر نوع غلوى كه در كتابهاى پدرم مىيابيد، بدانيد كه از آن مواردى است كه مغيره در كتابهاى پدرم به صورت مخفيانه جاى داده است .»[47] آبشخور بسيارى از مطالب غلات، يهوديان بودند . هم چنين مسيحيان كه سابقه در غلو داشتند، به نشر اين افكار در بين مردم به ويژه كوفيان پرداختند . غلات گاه تصور مىكردند امام علىعليه السلام در ابرهاست، گاهى مىگفتند جبرئيل اشتباه كرد، قرار بود وحى بر او نازل شود .[48] ابن ابى عمير از ابى المغيره نقل مىكند نزد امام كاظمعليه السلام بوديم . يحيى بن عبدالله بن حسن عرض كرد: غلات چنين تصور مىكنند كه شما علم غيب مطلق مىدانيد . حضرت فرمود: «سبحان الله ضع يدك على راسى فوالله ما بقيت في جسدى شعرة ولا في راسي الا قامت ثم قال لا والله ما هى الا رواية عن رسول اللهصلى الله عليه وآله .» [49] سبحان الله دستت را بر سر من بگذار، به خدا سوگند هيچ مويى در بدن و سر من نماند مگر آن كه برخاست، سپس فرمودند نه به خدا قسم اينها نيست مگر روايت از رسول خداصلى الله عليه وآله .