2 . رشد و كمال - آداب و اخلاق اهل علم (12) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آداب و اخلاق اهل علم (12) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2 . رشد و كمال

اسلام آيين دوستى و برادرى است. هنگامى اين ويژگى به دست مى آيد كه همه نسبت به يكديگر احساس مسؤوليت كنند و به شخصيت يكديگر احترام بگذارند و در مقابل خدا قانون و مقررات الهى متواضع و تسليم باشند و از فخر و تكبر دورى گزينند.

در جامعه اى كه غرور و خود بزرگ بينى رواج داشته باشد و در خانه مدرسه محيط كار و... هركسى خود را بزرگتر و بالاتر از ديگرى بداند و ديگران را حقير و ناچيز بشمارد جوّ بى اعتمادى دروغ گويى تملق و چاپلوسى رياكارى فريبكارى مراعات نكردن قانون و مقررات ظلم و تعدى و تجاوز به حقوق ديگران رواج خواهد يافت. بى شك آثار سوءِ چنين حالتى عرصه را بر همه فعاليتهاى سازنده تنگ كرده و عملاً چرخ تلاش و سازندگى كند مى شود.

آنان با پندارهاى موهوم و القاب و عناوين خود را برتر و بالاتر از ديگران مى دانند زمينه شكوفايى استعداد و بالندگى را در جامعه خويش نابود مى سازند و زمينه اصلاح و پيشرفت و رشد اجتماعى را ازبين مى برند. زيرا متكبر نقايص و عيوب خود را نمى بيند و خود را مافوق همه مى داند و از شنيدن هرمطلبى به

جز مدح و تملق مداحان سرباز مى زند. چنين جامعه اى غير ممكن است كه راه صلاح و سداد در پيش گيرد.

به گفته سعدى:




  • يكى را كه پندار در سر بود
    زعلمش ملال آيد از وعظ ننگ
    گرت در درياى فضلست خيز
    نبينى كه از خاك افتاده خوار
    مريزاى حكيم آستينهاى در
    به چشم كسان در نيايد كسى
    كه از خود بزرگى نمايد بسى8



  • مپندار هرگز كه حق بشنود
    شقايق به باران نــرويد زسنـگ
    بتذكير در پاى درويش ريز
    برويد گل و بشكفد نو بهار
    چو مى بينى از خويشتن خواجه پر
    كه از خود بزرگى نمايد بسى8
    كه از خود بزرگى نمايد بسى8



دلى كه با تكبر و نخوت سخت گردد با باران علم و معرفت شقايق و گلهاى عطرآگين نمى روياند و رشد و تعالى فرهنگى نمى يابد.

امام كاظم(ع) خطاب به هشام بن حكم مى فرمايد:

(ياهشام! انّ الزرع ينبت في السهل ولاينبت في الصفا فكذلك الحكمة تعمر في قلب المتواضع ولاتعمر في قلب المتكبر الجبّار لأنّ اللّه جعل التواضع آلة العقل وجعل التكبر من آلة الجهل.9)

زراعت در زمينهاى نرم و افتاده مى رويد نه بر سنگلاخها. همچنين حكمت و دانش در دل انسان فروتن به شكوفايى و رشد مى نشيند و در دل متكبر ستمگر جاى نمى گيرد; زيرا فروتنى نشانه خردمندى و گردن فرازى علامت نادانى است.

3 . بهره ورى از مواهب زندگى

آراسته بودن به زيورهاى اخلاقى همچون: تواضع زمينه بهره مندى و استيفاى هرچه بيشتر و بهتر از مواهب و نعمتهاى الهى را فراهم مى آورد. فرد متواضع به آسانى هرمطلبى را كه نمى داند مى پرسد در پاى درس استاد

زانو مى زند و از خرمن فيضش برخوردار مى گردد. در كارهاى روز مرّه همچون: خوراك پوشاك نشست و برخاست و... هيچ تكلفى ندارد و به سهولت از امكانات مادى و معنوى بهره مند مى گردد. برخلاف انسان متكبر كه حصارى از اوهام و خيالات و قيد و بندهاى اسارت بار به گرد خويش كشيده است و با توجيه اين كه خلاف شأن و دون شخصيت وى مى باشد آزادى را از خود سلب كرده و از بسيارى مواهب و نعمتها محروم مى ماند. نكته اى را كه نمى داند عار مى داند كه بپرسد و يا در پاى درس كسى بنشيند.

بزرگانى كه در عرصه علم و دانش چون خورشيد درخشيده اند همواره در نهايت تواضع مى زيسته اند و با افتادگى و به دور از هرگونه تكلف و قيد و بندى در تكاپو براى كسب دانش در مجلس درس استادان حاضر مى شدند. مرحوم علاّمه طباطبائى(ره) كه بر فلسفه و تفسير چنان احاطه داشت كه پيچيده ترين مسائل فلسفى را به آسانى مى گشود چنان متواضع بود كه هرگز كلمه (من) از ايشان شنيده نشده است:

(در طول سى سال كه افتخار درك محضر ايشان را داشتم هرگز كلمه (من) از ايشان نشنيدم! در عوض عبارت (نمى دانم) را بارها در پاسخ سؤالات از ايشان شنيده ام. همان عبارتى كه افراد كم مايه از گفتن آن عار دارند ولى اين درياى پرتلاطم علم و حكمت از فرط تواضع و فروتنى به آسانى مى گفت. و جالب اين است كه به دنبال آن پاسخ سؤال را به صورت احتمال و يا به عبارت (به نظر مى رسد) بيان مى كرد10.)

/ 8