درجات فروتنى - آداب و اخلاق اهل علم (12) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آداب و اخلاق اهل علم (12) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درجات فروتنى

از منابع دينى به دست مى آيد كه تواضع داراى درجات و مراتب مختلفى است و ارزش آن در شرايط مختلف فردى و اجتماعى يكسان نيست. نوع تواضع شرايط و موقعيت و نيز درجه اخلاص و ميزان معرفت متواضع در فزونى ارزش آن مؤثر است.حسن بن جهم از امام رضا(ع) مى پرسد كه حدّ و
اندازه تواضع چيست؟ حضرت مى فرمايد:

(التواضع درجـات منها ان يعرف المرء قدر نفسه فينزلها منزلتها بقلب سليم15).

فروتنى مراتب و درجاتى دارد از جمله: انسان قدر خويش بشناسد و با دلى سالم آن را در جاى شايسته فرود آورد.

ارزش و اهميت تواضع متناسب با درجات آن است. تواضع از عالمان دينى و روحانيان كه مبلغان اسلام و مروّجان اخلاق در ميان مردم هستند بسى زيبنده تر و با ارزش تر از فروتنى ديگران است. تواضع صاحبان قدرت مديران جامعه گردانندگان نظام سياسى و دست اندركاران حكومت با مردم بويژه مستضعفان ومحرومان قطعاً ارزش و درجه بالاترى دارد.




  • تـواضع زگردنفرازان نكوست
    گدا گر تواضع كند خوى اوست



  • گدا گر تواضع كند خوى اوست
    گدا گر تواضع كند خوى اوست



تواضع در سيره پيامبر و امامان(ع)

سيره عملى پيشوايان اسلام سرمشق آموزنده اى براى مسلمانان راستين است. از اين روى به سيره عملى آن بزرگواران اشاره اى مى كنيم:

بر روى خاك نشستن با محرومان و فقيران دمساز بودن جامه خويش وصله زدن و بر كوچك و بزرگ سلام كردن از جمله رفتارهاى متواضعانه اى است كه در سيره پيامبر اكرم(ص) و ائمه طاهرين فراوان بدان برمى خوريم. غزالى در باره تواضع رسول اكرم مى نويسد:

(پيغامبر(ص) با علوّ منصب خود متواضع ترين مردمان بود. حال بيمار مى پرسيد. جنازه ها را تشييع مى كرده بر الاغ برهنه سوار مى شد و فردى را هم پشت سرش سوار مى كرد. دعوت بردگان را پاسخ مى داده كفش خود را مى دوخت. جامه اش را وصله مى زد و در خانه خود همراه اهل

خانواده كار مى كرد. ياران وى پيش پايش برنمى خاستند; زيرا كراهت وى را از اين كار مى دانستند. بر كودكان سلام مى كرد. روزى مردى را پيش او آوردند از هيبت وى لرزه بدان مرد افتاد. حضرت فرمود: هوّن فلست بملك انّما انا ابن امرأة من قريش كانت تأكل القديد.

آسوده باش كه من پادشاه نيستم بلكه پسر زنى هستم از قريش كه گوشت نمك سود خشك مى خورد.

پيامبر در ميان ياران خود مى نشست و با آنان چنان مى آميخت كه گويا يكى از ايشان است و اگر ناشناسى مى آمد او را نمى شناخت.

عايشه از وى خواست: تكيه زده غذا تناول كند. فرمود:بل آكل كما يأكل العبد واجلس كما يجلس العبد مانند بندگان خورم و مانند ايشان بنشينم.16)آرى چنين كارهايى راحتى در زمانى كه به اوج قدرت رسيد (مانند فتح مكه) انجام مى داد تا مردم گمان نكنند: قدرت و جاه و جلال او را از تواضع و فروتنى و نشست و برخاست با مردم بازداشته است.

/ 8