تحقيقي در «علائم حرم الهي» - شهر مکه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شهر مکه - نسخه متنی

یعقوب جعفری، محمد مهدی فقیهی، مهدی پیشوائی، عاتق بن غیث بلادی، محمدعلی سلطانی، علی بن محمد زرندی، محمد باقر بن مرتضی حسینی خلخالی، حمد الجاسر، ایوب صبری پاشا، محمدرضا هفت تنانیان، محمد محمد حسن شراب، محمد تقی رهبر؛ ترجمه: سیدحسن اسلامی، جواد محدثی، محمد رضا فرهنگ، رسول جعفریان، سیدعلی قاضی عسکر ،حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تحقيقي در «علائم حرم الهي»


تا ليف : محمدعلي سلطاني

درباره حدود «حرم» كتاب مستقلّي نگاشته نشده است. تحقيق آقاي عبدالملك بن عبدالله بن دهيش ـ مدير كل سابق آموزش دختران عربستان درباره حدود حرم و نشانه هاي اطراف آن، نخستين تحقيق جامع و ميداني در اين زمينه بشمار مي آيد.

نويسنده از بيست سال قبل در هيئتي كه به رياست پدرش مسؤول تعيين و تشخيص حدود حرم است عضويّت دارد. و خود گذاشتن «علامت» در يكي از حدود در جاده اصلي منتهي به مكّه مكرّمه را بر عهده داشته است. وي در راستاي فعاليت هايش به تصحيح و نشر كتاب «اخبار مكّه در گذشته و حال» از محمد بن اسحاق فاكهي مكّي پرداخت. اشارات فاكهي به وجود علامات در حدود حرم، نويسنده را به فكر تحقيق ميداني انداخت و نتيجه تلاش وي كتابي در 395 صفحه با قطع بزرگ گشت كه در آن، از 444 عكس و 45 نقشه مفصّل براي تبيين حدود و علائم حرم كمك گرفته شده است. روزنامه المسلمون گزارشي خواندني از اين كتاب ارائه داده است كه در ذيل ترجمه آن را مي خوانيد:

تا ريخ حرم

مكه در منطقه اي واقع است كه گرداگر آن را تپه هاي خشك، سنگلاخي و صخره اي و يا كوه هاي درهم تنيده فراگرفته، در عرض 25/21 شمالي و در 49/39 طول شرقي در 366 متري از سطح دريا. گروهي از متخصّصان; مانند دكتر حسين كمال الدين، براساس تحقيق علمي در «فرايند گسترش زمين» مكّه را مركز زمين تلقّي مي كنند. بايد گفت كه چنين نتيجه علمي ناممكن نمي نمايد; زيرا خداوند متعال از سرتاسر كره زمين اين منطقه را براي خانه خود برگزيده است و محققان مسائل شرعي بر اين نكته واقفند كه خداوند متعال از روز خلق آسمان و زمين، مكّه را حرم امن قرار داده است از جمله دلايل اين مدّعا، مرفوعه نجاري وغير وي از ابن عباس است كه پيامبر ـ ص ـ در روز فتح مكه فرمود:

«ديگر هجرتي نيست. بقا و جهاد است. اگر حركت كردند حركت كنيد; زيرا اين جا شهري است كه خداوند در روز خلق زمين و آسمان آن را حرم قرار داد و به حرمت خداوند، در روز قيامت هم حرم خواهد بود.»

نام مسجدالحرام در چند جاي قرآن ذكر شده است، گروهي با آياتي كه «مسجدالحرام» را «حرم» شمرده، براين استدلال مي كنند كه مكّه، با محدوده اي كه در صدد معرّفي آن هستيم، حرم است و نه خصوص مسجدالحرام; كعبه داراي سه محيط است; «محيط مسجد»، «محيط حرم» و «محيط مواقيت».

گفتني است كه حرم مكه از ويژگي هايي برخوردار است; از آن جمله اين كه اجر عمل نيك و كيفر گناه در آن دو برابر مي گردد.

نماز عيد نه در صحرا كه در مسجدالحرام برگزار مي گردد.

در هيچ سالي نبايد از حاجي خالي باشد.

اجراي حدود در آن مكروه است.

چاه زمزم در آن واقع است.

و نيز حمل اسلحه، كندن گياه، فراري دادن صيد و ورود غير مسلمان به آن حرام است.

علامتهاي حرم

احكام فراواني بر شناخت حدود حرم مترتب است و از اين رو، به شناخت آن اهميت داده مي شود. از روايات برمي آيد اولين فردي كه علائم حرم را برپا كرد ابراهيم ـ ع ـ به راهنمايي حضرت جبرئيل بود; از جمله اين روايات خبر ازرقي به سند خودش از حسن بن قاسم است كه مي گويد:

«وقتي ابراهيم ـ ع ـ گفت: «ربّ اَرِنا مناسِكَنا...» جبرئيل نازل شد و وي را به همراه خود برد، مناسك را نشان داد و بر حدود حرم آگاهش ساخت. ابراهيم سنگچين مي كرد و خاك مي ريخت و جبرئيل حدود را نشان مي داد.

حرم علائمي دارد كه در چهار طرف مكه بنا شده و تا به امروز همچنان باقي است. اين علامت ها در طول تاريخ، در پي هر تخريبي بازسازي شده است. پاره اي از آنها جديد است و با سيمان و سنگ رخام ساخته شده و بعضي ديگر قديمي است و با سنگ و آهك بنا گرديده است و بعضي ديگر سنگچين مي باشد. علما بر اين علائم «انصاب حرم» مي گفتند.

بعد از حضرت ابراهيم ـ ع ـ پسرش اسماعيل و سپس عدنان بن ادر و قصي بن كلاب، به هنگام بعثت قريش تجديد بنا كردند. و آنگاه پيامبر خدا ـ ص ـ در روز فتح مكّه، سال هشتم هجرت، تميم بن اسد و اسود بن خلف را مأمور بازسازي آنها كرد. از ديگر تجديد بنا كنندگان علائم حرم، مي توان عمربن خطاب، عثمان بن عفان، معاوية بن ابوسفيان، عبدالملك بن مروان و مهدي عباسي را نام برد. بنابراين، علائم حرم; بويژه آنها كه بر قله كوه ها واقع شده اند ده بار تجديد بنا گرديده اند.

علائمي كه در ورودي هاي مكّه از راه مدينه، يمن، عراق، طائف، جعرانه و جدّه قرار دارند، در سال 325 هـ . ق. توسط راضيي عباسي و در سال 616 هـ . ق. از طرف پادشاه اربل ملك مظفّر و در سال 683 هـ . ق. به وسيله ملك مظفّر پادشاه يمن و در سال 874 هـ . ق. از سوي قايتباي و در سال 1023 هـ . ق. به دست سلطان احمدخان اوّل و در سال 1073 هـ . ق. به همّت شريف زيد بن محسن و به سال 1262 هـ . ق. به اراده سلطان عبدالمجيدخان بازسازي شده اند; يعني در مجموع هفت بار تا عصر سعودي ها تجديد بنا شده است. در دوره سعودي ها نيز هفت بار بازسازي شده اند; يكبار بعد از سال 1343 هـ . ق. توسط ملك عبدالعزيز دوبار در سال هاي 1376 هـ . ق. و 1377 هـ . ق. بوسيله ملك سعود و دوبار در سال هاي 1404 هـ . ق. و 1407 هـ . ق. به دست ملك فهد تجديد بنا شده است. در بازسازي اخير، عبارت است از گذاشتن دو علامت جديد در منطقه تنعيم و بازسازي ستون غربي از دو ستون تنعيم. مجموع بازسازي ها از زمان حضرت اسماعيل ـ ع ـ تاكنون 25 بار مي شود.

تلاش مورّخان در ثبت محلّ حدود حرم

قديمي ترين تحقيق تاريخي مربوط به حرم، كه به دست ما رسيده دو كتاب است; نخست «اخبار مكّه» از ازرقي و دوّمي «اخبار مكّه در گذشته و حال» از فاكهي كه هر دو در قرون اوليّه زندگي مي كرده اند. تحقيقات و اشارات موجود و مرتبط با بحث ما، در هر دو كتاب شبيه بهم است. هيچكدام مباحث مربوط به حدود حرم را در شكل بحث مستقل نياورده اند. شايد بدان جهت كه «علائم» در زمان آن دو، مشهور بوده اند. هر دو سيزده مورد مشخص را در حدود حرم ذكر كرده اند. فاكهي بحث مهمّي زير عنوان: «درّه هايي كه از آنها سيلاب حلّ به حرم وارد مي شود» گشوده كه ازرقي آن را كنار گذاشته است. وي يادآور شده است كه بجز در منطقه تنعيم همواره سيلاب درّه هاي حرم به حلّ جاري مي شود و فقها نيز بر اين باور بوده و آن را يكي از امتيازات حرم مي شمردند ولي فاكهي به تحقيق پرداخته و واقعيّت را غير از آن يافته است. بحثي مستقل نگاشته و جريان سيلاب در هفت درّه از حلّ به حرم را ثابت كرده است واقعيّت هم نظر فاكهي را تأييد مي كند.

ازرقي و فاكهي، هردو از شش ورودي به مكّه، كه در همه آنها علائمي وجود دارد، ياد كرده اند و آنها عبارتند از: مدينه، يمن، جدّه، طائف، عراق و جعرانه.

غير از فاكهي و ازرقي، علماي ديگر نيز در زمينه ضبط مواضع «حدود حرم» تلاش هايي انجام داده اند; از قبيل محب الدين طبري (متوفاي 694 هـ . ق.) تقي الدين فاسي (متوفاي 832 هـ . ق.). و در روزگار ما ابراهيم رفعت فاصله حدّ حرم را از راه طائف 18333 متر، از سوي عراق 13353 متر، از طريق تنعيم (راه مدينه) 6148 متر و از سمت يمن 12009 متر تعيين كرده است.

بسياري از فقها بر اين باورند كه حدود حرم توقيفي بوده و از قبل از عصر پيامبر ـ ص ـ معيّن بوده است. بنابراين نمي شود گفت كه بايد مستقيم، منحي، شكسته، دايره اي و امثال آن ساخت، بلكه لازم است حد حرم را هر جا كه هست ـ نزديك يا دور از حرم ـ و در هر جايي كه نشانه ها را گذاشته اند دانست. و حق انتخاب در اين امر، از آن خداست و جاي اجتهاد نيست.

دكتر بن دهيش به شناسايي نشانه ها پرداخته و 934 نشانه را شناسايي كرده است و معلوم شده كه محيط حرم 127 كيلومتر است كه از «قرن الأعفر» شروع و پس از دور زدن به همانجا ختم كرده است. و مساحت حرم بر اساس نقشه هوايي 550300 متر مربع مي باشد.

نشانه هاي مرز شرقي

مرز شرقي حرم، از ناحيه جنوب، از كوه «قرن الأعفر» شروع و به «ربع النقوا» ختم مي شود.

كوه «قرن الأعفر» چندان بلند نيست و در 311 متري سطح دريا واقع شده است و در اوّل سمت جنوبي كوه «عارض الحصن»، از ناحيه شرق قراردارد. كوه «عارض الحصن» از نشانه هاي سمت شرق است، بلند، عريض و حدود 5 كيلومتر طول دارد، برخلاف كوه «قرن الأعفر» كه متمايل به سفيدي است، به سياهي مي زند.

از مواضع مرز شرقي بزرگراه طائف و كوه «قرن العابديّه» با 250 متر بلندي است كه در سمت راست كسي كه از بزرگراه طائف وارد مكه مي شود، قرار دارد. و كوه مشهور «نمره»، كه نزديكترين كوه به مسجد نمره است. و داراي غاري است كه پيامبر ـ ص ـ قبل از خطبه و نماز ظهر و عصر روز عرفه در آن فرود آمد مي باشد.

همچنين از مواضع مرز شرقي، راه قديمي طائف «راه عرفه» و كوه «خطم» كه كوه معروفي است و از آن روي به اين اسم نامگذاري شده كه آخر كوه به تدريج كوتاه مي شود و به زمين مي رسد و شبيه دماغ حيوانات است. كوه «صغيراءِ» با 348 متر ارتفاع. كوه «ستار» كه با 410 متر ارتفاع كوه بلندي همچون ديوار برآمده است. كوه «ستير» كوه «اسلع و شرفه اسلع» با 506 متر ارتفاع، بلندترين كوه منطقه به نام «طارقي» با 977 متر ارتفاع، گردنه «فل». كوه «مقطع» كه راه طائف از آن مي گذرد و براي تعريض جاده كنده شده و چند مسير اتومبيل درست شده است. كوه «سقارالحيان»با طول 2100 متر و گردنه «مستوفره يا نقواي عليا» و كوه «نقوا» است. و مجموع نشانه هاي مرز شرقي 110 عدد و اكثراً از آهك ساخته شده است.

نشانه هاي مرز شمالي

مرز شمالي، از ناحيه غرب گردنه «نقوا» شروع و به آخر كوه «ناصريه» ختم مي شود.

از مواضع مرز شمالي; گردنه «نقوا» است و ـ با اين كه كامل نشده ـ همچنان براي وسايل نقليه بزرگ و كوچك بكار گرفته مي شود و گردنه بلندي است كه در بين كوه هاي بلند، كاملا مشخص است و ارتفاع آن به 477 متر مي رسد. كوه «ام السلم». كوه بلندي و طولاني «بغبغه». كوه «ياج» و با نام قبلي آن «يأحج» كه نشانه هاي حرم در پشت، آن را به دو قسمت كرده; بخشي در حرم و بخشي ديگر در حلّ قرار گرفته است. بلندي «ياج»، كوه مشهور «مجلي» كه بخاطر وفور كبك در آن اينگونه نامگذاري شده است. كوه «ابوحيه» كوه مشهور «صايف» كه در غرب كوه «العمره» واقع است و سيلاب شعب «صايف» از آن جاري مي شود و اكنون قبيله حرب و ديگران در آن ساكن هستند. كوه «نعمان» يا به نام كنوني آن «عمره» كه در سمت راست خروجي مكه از مسير تنعيم قرار دارد. درّه «تنعيم» كه از مشهورترين مناطقي است كه همه آن را به عنوان حد حرم مي شناسند; زيرا به خاطر حديث مشهور عايشه، نزديكي آن به مسجدالحرام و وجود امكانات رفاهي فراوان همواره حاجيان زيادي در آن احرام مي بندند و در آن دو علامت است كه ملك فهد در سال 1404 هـ . ق. به تعمير آن دست يازيده است. كوه «واند» كه ساختمان مشهور بيمارستان «حراءِ» در آن قرار دارد. بلندي «لفيفا»، كوه «رحا»، گردنه «ذات الحنظل»، كوه «رضيع»، كوه «ام القزار»، كوه «ام البشرام» كه ارتفاع آن به 401 متر مي رسد. كوه «مرمر»، كوه «ابوبقر» يا طبق نامگداري اهالي منطقه، كوه «وادي الجوف» و كوه «ناصريه» مي باشد.

اين مرز نسبت به سه مرز ديگر، از نظر زيادي علائم و ساخته شدن آنها از سنگ هاي تراشيده و آهك، از توجّه بيشتر بازسازان برخوردار بوده است. مجموع علائم اين مرز 574 عدد است كه بجز چندتا، بقيّه از آهك ساخته شده اند.

نشانه هاي مرز غربي

مرز غربي، از سمت شمال غربي با علائم «الأعشاش» آغاز و به كوه «دومة السوداء» پايان مي پذيرد.

مواضع اين مرز عبارت است از: «الأعشاش» كه زميني مسطح است و راه قديم جدّه از آن مي گذرد و به نام گياهي نامگذاري شده است. كوه «أظلم» بزرگترين و بلندترين كوه منطقه كه سمت شمالي آن مشرف بر جاده ملك سعود و سمت جنوبي آن نزديك بزرگراه جدّه است. كوه هاي «نفيرات و حشفان» كه كوهي آتشفشاني است و آثار بجاي مانده از طغيان آن بر پاره اي از صخره ها كاملا پيداست. سرزمين «رصيفه» كه از نشانه هاي آن، چشمه آبي است كه قبلا جاري و متعلق به يكي از اشراف مكّه به نام «عوينه» بود و كوه «دومة السوداء» كه در جنوب آن، راه جديد يمن به نام جاده ليث و در شمال آن بزرگراه جدّه قرار دارد. مجموع نشانه هاي مرز غربي 8 عدد است كه بعضي با آهك ساخته شده و بعضي ديگر سنگچين شده است.

نشانه هاي مرز جنوبي

مرز جنوبي، از كوه «نعيله» غربي، از سمت جنوب غربي شروع و به آخر كوه «صيفه» پايان مي يابد.

مواضع اين مرز عبارت است از كوه «نعيله»، كوه «دومته الحمراء» كه بزرگترين كوه منطقه و سمت راست ورودي كه از جاده «ليث» قراردارد و در وقت توقّف اتوبوس هاي حاجيان در ايستگاه كنترل، در موازي آنان واقع مي شود، كوه «بشيم» (بشيمات)، كوه «ريع السيد»، كوه «خشن الأوسط» كوه «ابوالصواعق»، كوه «لبن»، كوه «لبين» و «البيبان»، كوه «نعيلة الشرقي»، كوه «غراب»، كوه «الخاصره»، كوه «ريع مهجره» يا گردنه ابن كرز، كوه «المظالف»، كوه «صويفه» (كوه ابوعشاش) و كوه «صيفه» كوه بزرگي كه در بين اهالي منطقه شناخته شده است. مجموعه نشانه هاي مرز جنوبي 152 عدد است و با طي مسير اين نشانه ها يك دور كامل به محيط حدود حرم تحقق پيدا مي كند.

نويسنده در مورد هر يك از نشانه ها، در مكان هاي مزبور، بحث مفصلي ارائه داده است و با دقّت و ارائه نقشه و شرح مفصل شكل گردنه ها بحث كاملي انجام داده است كه علاقه مندان مي توانند به اصل كتاب مراجعه كنند.

پايان بخش بحث

عبدالملك بن دهيش در اواخر بحث به نتايجي دست يافته كه به پاره اي از آنها اشاره شد و در ادامه به بعضي ديگر اشاره مي گردد:

1 ـ مورّخان مكّه وقتي لفظ «حدود حرم» را بكار مي گيرند، منظورشان تنها حدود حرم و ورودي هاي مكه است، نه حدودي كه بسان دست بند برگرد مكه احاطه دارد. اين ورودي ها در زمان ازرقي و فاكهي شش تا بود و در دوره فاسي دوتا از آنها متروك شد و تنها چهارتاي آن معروف بود و از اين رو علائم حدود حرم منحصر به ورودي هاي مكه گشته بود.

2 ـ حدود حرم امري توقيفي است و جاي اجتهاد نيست. وجود نشانه ها بربالاي كوه ها، از زمان حضرت ابراهيم ـ ع ـ به راهنمائي جبرئيل است. كار بعدي ها چيزي جز تجديد بناي نشانه ها در همان مكان قبلي، بدون پيش و پس كردن يا ايجاد انحراف در مسير نيست. منقول از سيره پيامبر نيز بازسازي نشانه ها در همان مكان خودشان است و از آن حضرت دستور تقديم يا تأخير نقل نشده است. به عكس ابويعلي به سندي قابل قبول روايت كرده: «لعنت خدا بر كسي كه چيزي از حدود مكّه را حلّ بشمارد»

گزارش هاي موجود از بازسازان، از زمان عمر بن خطاب تا زمان مهدي عباسي نيز حاكي از تجديد است.

3 ـ تعداد نشانه هاي اطراف حرم، كه در اين تحقيق مورد شناسايي قرار گرفته و مورد توصيف و عكس برداري واقع شده 934 عدد است و همه آنها در طول تاريخ خراب شده اند جز آنچه كه به دست بازسازان تجديد بنا شده و در ورودي هاي مكه قرار دارند و مجموع آنها يازده عدد است كه دوتاي آنها بخواست خدا همچنان بر قله كوه ها باقي است و از 919 تا باقي مانده در 630 عدد آن آثار آهك وجود دارد يعني بيش از يك سوم نشانه ها با آهك بربالاي كوه هايي كه ارتفاع بعضي تا 500 متر از سطح دريا مي رسد قرار دارد ـ خداوند گذشتگان را رحمت كند و اهل بهشت قرار دهد ـ بقيه نشانه ها كه 289 عدد مي شود سنگچين هاي منهدم شده است.

4 ـ شماره كوه هاي كوچك و بزرگي كه حدود حرم از آنها مي گذرد 45 عدد است و تقريباً بر مكه احاطه دارند و فاصله بين آنها بسيار كم است.

5 ـ در غالب موارد، مسير نشانه ها واضح است و موجب اشتباه جويندگان نمي شود. چون نشانه ها منهدم شده اند اين بحث مطرح است وگرنه از آغاز تا فرجام مشكلي پيش نمي آيد، جوينده «نشانه ها» به ندرت نشانه اي را گم و يا از آن غفلت مـي كند. اگر چنين وضعـي پيش آيد، معمولا ناشـي از غفلت و نا آگاهي به قواعدي است كه نشانه ها بر اساس آن گذاشته شده است.

مهندسان براي درستي مسير نشانه ها و زوال تشويش خاطر، اموري را انجام داده اند كه در ذيل به آن ها اشاره مي گردد:

الف : بربالاي كوه، در صورتي كه داراي پيچ و خم باشد و در مسير حدود پيچ واقع شود، نشانه هاي بيشتري گذاشته اند و روش معمولي آن بود، كه بين دو نشان چيزي بين 50 تا صد متر و گاهي تا دويست متر فاصله باشد ولي براساس نياز مسير، كم و زياد مي كردند. اگر راه مستقيم و روشن باشد فاصله ها بيشتر وگرنه فاصله كمتر و شماره نشانه ها بيشتر است.

ب : راه حل فوق، بربالاي يك كوه قابل اجرا است ليكن وقتي بين دو كوه زمين مسطحي قرار گرفته باشد در پايان كوه اوّل سنگچين به شكل مستطيل روبروي كوه بعدي مي گذارند تا اشاره به نشانه بعدي باشد; به همين خاطر نشانه هاي مستطيلي اين گونه، فراوان ديده مي شود كه ده ها علامت از اين دست را شناسايي و قبلا توصيف كرده ايم. طول اين نشانه هاي مستطيلي برپايه نياز بين 10 تا 50 متر است و در صورتي كه كوه مقابل چند شاخه باشد بر روي شاخه هايي كه مسير حدود از آن عبور نمي كند يك علامت هلالي از سنگ گذاشته اند تا شخص متوجّه شود كه مسير حدود از آن نمي گذرد.

ج : در مواردي براساس مقتضاي محيء نشان مستطيل و هلالي نگذاشته اند و در عوض حجم نشانه را بزرگ گرفته اند و مثلا به جاي يك متر نشاني با دو يا سه متر حجم قرار داده و در كوه مقابل نيز شبيه به آن درست كرده اند.

د : در مواردي نيز از هيچكدام از دو شيوه فوق بهره نگرفته اند بلكه به گذاشتن يك نشان بزرگ بر قلّه كوه، بسنده كرده اند. قطر اين نشانه ها بين پنج تا ده متر است و در طرف مقابل نيز چنينن نشانه اي گذاشته اند. ساخت اين نوع علائم از ديگر علائم فرق مي كند; اطراف قلّه كوه را مي كندند تا پي اين قبيل نشانه را بگذارند و نوك كوه در وسط اين نشانه ها مي ماند و با سنگ هاي بزرگ سنگچين مي كردند; بگونه اي كه قلّه كوه در سنگچين دايره اي قرار مي گرفت و سنگچين جزئي از قله كوه مي گشت. گذشتگان ما ـ كه خداي رحمتشان كند ـ چنين شيوه علمي موفق براي توضيح مسير «علائم» بكارگرفته اند ـ خداوند به حرمت حرمش خيرشان دهد! ـ

به همين علّت مي توان گفت كه جوينده حدود حرم، گاه نيازي به راهنما ندارد; زيرا رهنمايش بقاياي همين نشانه هاي فراوان است كه از هر راهنمايي راستر و قابل اعتمادتر است.

چه بايد كرد؟

در تداوم خدمت به حرم شريف چه بايد كرد؟ اينك بعضي از پيشنهادات محقق را يادآور مي شويم:

1 ـ اقدام سريع در نصف نشانه بزرگراه جدّه بر بالاي كوه «ريع الحمار»; يعني جاي نشانه از محل علامت سفيد كوچكي كه به راهنمايي بعضي از راهنمايان گذاشته شده به عقب برده شود; زيرا مرسوم گذاشتن نشانه بر بالاي گردنه است و نه مسيل آن.

2 ـ اقدام عاجل شود در گذاشتن نشانه هاي بزرگراه طائف، «طريق الهداة» بين كوه «عارض الحصن» و كوه «قرن العابديّه».

3 ـ در گذاشتن نشانه هاي «ليث» بين كوه «دومة السوداء» و كوه «نُعيله» اقدام سريع شود.

4 ـ با مراجعه به اسناد و مدارك قديمي، از مكان درست نشانه هاي «مجاهدين» در بزرگراه طائف «طريق السيل» تحقيق شود. تا مشخص گردد كه آيا اين علامت ها در همان مكان قديمي اش گذاشته شده يا اين كه به راهنمايي بعضي افراد انجام گرفته است; زيرا نصوص قديمي نظير كتاب ازرقي و فاكهي و غير آن دو، نوشته اند كه حدّ حرم در اين ناحيه، گردنه «خل الصفاح» مـوجـود در كنار كوه «مـقطع» است و گردنه ياد شده امـروزه مشهور است و علامت هاي قديمي هنوز هست. علائم جديد در 500 متري غرب اين علائم قراردارد و معلوم نيست چرا اين نشانه ها از نوك گردنه عقب برده شده است؟! اين امر جاي تحقيق و تحفص دارد و لازم است به كهنسالاني كه ساختن اين نشانه ها را ديده اند مراجعه شود. و نيز اسناد ملاحظه گردد اگر مشخص شد كه در همان محل قديمي علائم، ساخته شده اند، چه بهتر و اگر به اجتهاد بعضي از راهنمايان بوده بايد منهدم و به نوك گردنه «حل الصفاح» منتقل شود.

5 ـ بازسازي محكم تمام نشانه هاي منهدم شده بربالاي كوه ها، گردنه ها و بلندي ها و نوشتن عباراتي كه بيانگر حدّ حرم، سازنده بنا و تاريخ باشد. ولازم است كه اين اطلاعات بر سنگ خام يا مرمر كنده و بر نشانه ها نصب گردد و تا آنجا كه ممكن است هر نشانه كنار نشانه قبل ساخته شود تا نشانه هاي قبل محفوظ بماند مگر آن كه ضرورت اقتضاء كند علامت سابق برداشته و نشان جديد در جاي آن بنا شود. و همچون ستون هاي برق شماره گذاري مي گردد.

6 ـ ايجاد سازماني خاص براي حدود حرم شريف، كه در آن افرادي از اهل علم عضو باشند كه توان آگاهي و شناخت درست بر حدود حرم داشته باشند و نام كوه ها و گردنه ها را بدانند و به تعبيري از هر آنچه متعلق به حدود حرم است آگاه باشند و اين سازمان پي گيري و مراقبت نشانه هاي حرم به عهده گيرد تا از خرابي آنها جلوگيري گردد و سرپرستي محدوده اي كه حرم است از آن سازمان باشد و هيچ سند مالكيّتي بدون نظر آن صادر نشود.

7 ـ گشودن يك فصل جديد در كتب جغرافياي سال هاي راهنمايي و يا دبيرستان كه مختص به «حدود حرم شريف» باشد.

/ 17