عوامل فراگير - عوامل پایداری و ناپایداری نظام های سیاسی (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عوامل پایداری و ناپایداری نظام های سیاسی (1) - نسخه متنی

محمد باقر لیاقتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عوامل فراگير

برخى عوامل بقا يا فناى حكومتها اصولى و اساسى است و رعايت آنها در همه حكومتها با بينشهاى مختلف ضرورى است و منحصر به يك نوع حكومت يا ايده‏هاى متفاوت در زمانهاى خاص يا مكانهاى محدود نيست، بلكه بهره‏گيرى و به كار بستن آنها در هر نوع حكومتى ضرورت دارد؛ خواه حكومت براساس ايدئولوژى مادى استوار باشد و خواه براساس ايدئولوژى معنوى يا تلفيقى از هر دو؛ مانند اجراى عدالت اجتماعى، اجراى قانون به طور مساوى، حفظ امنيت و نظم اجتماعى، جلوگيرى از تجاوز و انحرافات، استقلال و تماميت ارضى، پايبندى به اصول و شرف انسانى.

رعايت و اجراى برخى شاخصها با توجه به نوع حكومت و ايدئولوژى خاص آن، تابع اصول و معيارهاى اساسى آن حكومت است. چنانچه شالوده و ساختار حكومتى، الهى باشد، به نوعى و اگر غيرالهى باشد، به نوعى ديگر است. نظير رعايت حلال و حرام شرعى، پاكى و نجاسات در خوردنيها و نوشيدنيها، حرام و حلال در معاملات و داد و ستدها و مسائل مربوط به روابط اجتماعى، سياسى و حتى زناشويى و خانوادگى.

در اين نوشتار سعى بر اين است كه موارد فراگير عوامل بقا، به صورت اختصار بررسى شود. روند بحث ايجاب مى‏كند كه قبل از آن به دو مطلب اساسى كه جنبه مقدماتى دارد پرداخته شود:

الف) ضرورت تشكيل حكومت و نظم سياسى؛

ب) ايجاد حكومت دينى از منظر اسلام.

الف) انسان و ضرورت ايجاد حكومت

وجود نظم و انضباط در زندگى فردى و جمعى انسانها، نيازى طبيعى و غريزى است. از آغاز پيدايش بشر تاكنون، بهترين شكل انضباط اجتماعى در جوامع بشرى، در غالب ايجاد حكومت بوده است. آثار تاريخى و كاوشهاى علمى به وضوح اين نظريه را ثابت مى‏كند كه جامعه انسانى روزگارى را بدون حكومت و نظم اجتماعى نگذرانده است؛ هر چند شعاع حكومتها و عمر پايدارى آنها محدود به درون يك قبيله يا يك طايفه يا در محدوده جغرافيايى خاصى بوده باشد.

پديده جنگ و مخاصمات منطقه‏اى، لشكركشيها و منازعات گروهى و قبيله‏اى و ... گواه روشن وجود حكومتها بوده و مى‏باشد. بنابراين وجود مقررات و نظم و نسق بخشى به جامعه انسانى، نه تنها امروز از نيازهاى طبيعى و ضرورى بشر است، بلكه در دورانهاى پيشين نيز از ضرورتهاى جامعه انسانى بوده است. ارسطو فيلسوف بزرگ مى‏گويد:

«دولت و تشكيل حكومت جمعى از مقتضيات طبع بشرى است؛ زيرا انسان داراى سرشت مدنى است و ناگزير است كه به صورت اجتماعى زندگى كند. كسى كه وجود دولت را نفى مى‏كند يا انسان وحشى است و يا موجود برتر از انسان است كه نيازى به دولت ندارد.»[1]

افلاطون مى‏گويد:

«تحصيل حيات با فضيلت براى افراد بشر جز به وجود دولت ممكن نيست؛ زيرا طبيعت انسان به حيات سياسى و زندگى اجتماعى متمايل است. بنابراين وجود دولت از امور طبيعى است كه انسان از آن بى‏نياز نيست.»[2]

جامعه‏شناسان و سياستمداران غرب و شرق نيز همين عقيده را دارند و تشكيل حكومت و سامان بخشيدن به وضع جامعه انسانى را در لواى تشكيل دولت از ضرورى‏ترين نيازهاى بشر مى‏دانند. پرداختن به ديدگاههاى آنان موجب اطاله كلام خواهد شد.

/ 12