بررسيها در سنت و سيره عملى معصومين و رهبران دين ـ عليهمالسلام ـ به ويژه دوران چند ساله حكومت پيامبر اسلام و امام على ـ عليهماالسلام ـ بسيارى از حقايق را در بعد حكومتى روشن ساخت. اگر امت اسلام دوره چند ساله پيامبر و امام على ـ عليهماالسلام ـ را نمىداشت، شايد امروز مطلب چندانى راجع به شيوه عملى حكومت دينى نمىدانست. عاملى كه در حكومتها نقش محورى دارد، اين است كه حاكمان بايد نسبت به اجراى عدالت، دقيق و حساس باشند تا حكومت استقرار بيشترى پيدا كند. در بيانات رهبران دينى خصوصاً امام على ـ عليهالسلام ـ نسبت به اجراى كامل عدالت فراوان تأكيد شده است و خود آن بزرگوار، مجسمه عدالت بود. به همين دليل هنگامى كه از عدل و عدالت بحث مىشود، همه توجّهات در آغاز به سمت آن حضرت معطوف مىگردد؛ چنان كه سرانجام خود نيز در مسير اجراى عدالت به شهادت رسيد. قبل از بيان نمونهها، بايد به اين نكته توجه داشت كه اگر در آغاز به دست گرفتن زمام امور فردى عادلتر و شايستهتر از على ـ عليهالسلام ـ وجود مىداشت، قطعاً آن امام بزرگوار زمام حكومت را در اختيار نمىگرفت و به فرد شايستهتر از خود واگذار مىكرد. ولى او نه تنها شايستهترين و عادلترين فرد عصر خودش بود، بلكه شايستهترين و برترين فرد همه اعصار خواهد بود. هنگامى كه حضرت، عنان حكومت و خلافت ظاهرى را پس از خلفاى سه گانه به دست گرفت، بر اين اعتقاد بود كه سيستم براساس عدالت اسلامى اداره نمىشده و به اصطلاح، امور در جاى شايسته خود قرار نداشته است. شايستگان به كنارى زده شدند؛ نابكاران و پست فطرتان بر اريكه قدرت تكيه زدند؛ ارزشهاى دينى جاى خود را به ضد ارزشها دادند؛ كارهاى اساسى در كشور انجام نگرفت و فرقهگرايى و جناحبازى رواج يافت. سياست حضرت بر اين بود كه تمام سيستم يا بيشتر آن را به هم بريزد و پايههاى حكومت را براساس عدالت اسلامى تنظيم نمايد. وى در يكى از سخنرانيهاى روزهاى نخست زمامدارى خود چنين فرمود: «واللّه لَوْ وجدته قد تزوج به النساء و مُلِكَ به الاماء لَرَدَدْتُهُ فانَّ فى العدل سعةً و من ضاق عليه العدل فالجور عليه اضيق.»[9] «به خدا سوگند بيتالمال تاراج شده را هر كجا بيابيم به صاحبان اصلى آن باز مىگردانم، گرچه با آنها ازدواج كرده، يا كنيزانى خريدارى كرده باشند. زيرا اجراى عدالت موجب گشايش در زندگى عموم مردم خواهد بود و آن كس كه عدالت بر او گران آيد تحمل ناعدالتى برايش سختتر است.» امام ـ عليهالسلام ـ مىدانست فرصتطلبان از غفلت برخى از خلفا سوء استفاده كرده و به غارت اموال عمومى پرداختهاند و براى خود سرمايههاى كلانى اندوختهاند. اين سخنان هشدار قاطعى به اين گونه سوءاستفادهكنندگان بود. در جاى ديگر مىفرمايد: «اَلا وَ اِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قد عادت كَهيئتها يوم بعث اللّه نَبِيَّهُ ـ صلىالله عليه وآله وسلم ـ والذى بعثه بالحق لتبلبلنَّ بلبلةً و لتغربلنَّ غربلةً و لتساطُنَّ سوط القدر حتى يعود اسفلكم اعلاكم و اعلاكم اسفلكم و ليسبقن سابقون كانوا قصَّروا و ليقصِّرنَّ سبّاقون كانوا سبقوا.»[10] «آگاه باشيد آزمايشها همانند زمان بعثت پيامبر اسلام ـ صلىالله عليه وآله وسلم ـ بار ديگر (با خلافت من) به شما روى آورده است. سوگند به خدايى كه پيامبر ـ صلىالله عليه وآله وسلم ـ را به حق مبعوث گردانيد كه سخت آزمايش مىشويد، چون دانهاى كه در غربال ريزند و يا غذايى كه در ديگ گذارند به هم خواهيد ريخت و زير و رو خواهيد شد. پايينيها بالا خواهند آمد و بالاييها به زير خواهند رفت و آنان كه در اسلام سابقه داشتند و تاكنون منزوى و گوشهنشين بودند بر سر كار مىآيند و آنها كه به ناحق پيشى گرفتند و بر سر كارى گماشته شدند عقب زده خواهند شد.» ديدگاه سياسى و حكومتى امام على ـ عليهالسلام ـ در جهت پايدارى حكومت، اجراى دقيق عدالت اجتماعى است. چنانچه پيامبر گرامى اسلام ـ صلىالله عليه وآله وسلم ـ در يك جمله كوتاه و پرمعنا اهميت عدالت را در ثبات و استمرار نظم سياسى بيان فرموده است: «الملك يبقى مع الكفر و لا يبقى مع الظلم.» «اساس حكومتها بر پايه بىاعتقادى به خدا و مقدسات دين قابل استقرار است، ولى بر پايه ستم و بيدادگرى هرگز استوار نمىماند.» در توضيح سخن حكيمانه پيامبر اسلام بايد توجه داشت كه انكار مبدأ هستى با رعايت اساس عدالت در اداره امور جامعه هيچ خللى بر پايههاى حكومت وارد نخواهد ساخت. آنچه اساس حكومتها را تهديد و لرزان مىنمايد، بىعدالتى و ظلم و ستم است. چنانچه متصديان امور و حاكمان نظام به مقدسات دينى معتقد باشند و بسيارى از دستورهاى دينى كه جنبه فردى و شخصى دارد را جامه عمل بپوشانند، ولى در امور جارى كشور و اداره آن عدالت را رعايت نكنند، قطعاً پايدارى آن نظام تضمين نخواهد شد و در اندك زمانى، مردم بساط حكومت را بر مىچينند.