علل بقا يا عوامل پايدارى حكومتها - عوامل پایداری و ناپایداری نظام های سیاسی (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عوامل پایداری و ناپایداری نظام های سیاسی (1) - نسخه متنی

محمد باقر لیاقتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

علل بقا يا عوامل پايدارى حكومتها

1ـ عدالت اجتماعى

بررسيها در سنت و سيره عملى معصومين و رهبران دين ـ عليهم‏السلام ـ به ويژه دوران چند ساله حكومت پيامبر اسلام و امام على ـ عليهماالسلام ـ بسيارى از حقايق را در بعد حكومتى روشن ساخت. اگر امت اسلام دوره چند ساله پيامبر و امام على ـ عليهماالسلام ـ را نمى‏داشت، شايد امروز مطلب چندانى راجع به شيوه عملى حكومت دينى نمى‏دانست.

عاملى كه در حكومتها نقش محورى دارد، اين است كه حاكمان بايد نسبت به اجراى عدالت، دقيق و حساس باشند تا حكومت استقرار بيشترى پيدا كند. در بيانات رهبران دينى خصوصاً امام على ـ عليه‏السلام ـ نسبت به اجراى كامل عدالت فراوان تأكيد شده است و خود آن بزرگوار، مجسمه عدالت بود.

به همين دليل هنگامى كه از عدل و عدالت بحث مى‏شود، همه توجّهات در آغاز به سمت آن حضرت معطوف مى‏گردد؛ چنان كه سرانجام خود نيز در مسير اجراى عدالت به شهادت رسيد.

قبل از بيان نمونه‏ها، بايد به اين نكته توجه داشت كه اگر در آغاز به دست گرفتن زمام امور فردى عادل‏تر و شايسته‏تر از على ـ عليه‏السلام ـ وجود مى‏داشت، قطعاً آن امام بزرگوار زمام حكومت را در اختيار نمى‏گرفت و به فرد شايسته‏تر از خود واگذار مى‏كرد. ولى او نه تنها شايسته‏ترين و عادل‏ترين فرد عصر خودش بود، بلكه شايسته‏ترين و برترين فرد همه اعصار خواهد بود.

هنگامى كه حضرت، عنان حكومت و خلافت ظاهرى را پس از خلفاى سه گانه به دست گرفت، بر اين اعتقاد بود كه سيستم براساس عدالت اسلامى اداره نمى‏شده و به اصطلاح، امور در جاى شايسته خود قرار نداشته است. شايستگان به كنارى زده شدند؛ نابكاران و پست فطرتان بر اريكه قدرت تكيه زدند؛ ارزشهاى دينى جاى خود را به ضد ارزشها دادند؛ كارهاى اساسى در كشور انجام نگرفت و فرقه‏گرايى و جناح‏بازى رواج يافت. سياست حضرت بر اين بود كه تمام سيستم يا بيشتر آن را به هم بريزد و پايه‏هاى حكومت را براساس عدالت اسلامى تنظيم نمايد. وى در يكى از سخنرانيهاى روزهاى نخست زمامدارى خود چنين فرمود:

«واللّه لَوْ وجدته قد تزوج به النساء و مُلِكَ به الاماء لَرَدَدْتُهُ فانَّ فى العدل سعةً و من ضاق عليه العدل فالجور عليه اضيق.»[9]

«به خدا سوگند بيت‏المال تاراج شده را هر كجا بيابيم به صاحبان اصلى آن باز مى‏گردانم، گرچه با آنها ازدواج كرده، يا كنيزانى خريدارى كرده باشند. زيرا اجراى عدالت موجب گشايش در زندگى عموم مردم خواهد بود و آن كس كه عدالت بر او گران آيد تحمل ناعدالتى برايش سخت‏تر است.»

امام ـ عليه‏السلام ـ مى‏دانست فرصت‏طلبان از غفلت برخى از خلفا سوء استفاده كرده و به غارت اموال عمومى پرداخته‏اند و براى خود سرمايه‏هاى كلانى اندوخته‏اند. اين سخنان هشدار قاطعى به اين گونه سوءاستفاده‏كنندگان بود.

در جاى ديگر مى‏فرمايد:

«اَلا وَ اِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قد عادت كَهيئتها يوم بعث اللّه نَبِيَّهُ ـ صلى‏الله عليه وآله وسلم ـ والذى بعثه بالحق لتبلبلنَّ بلبلةً و لتغربلنَّ غربلةً و لتساطُنَّ سوط القدر حتى يعود اسفلكم اعلاكم و اعلاكم اسفلكم و ليسبقن سابقون كانوا قصَّروا و ليقصِّرنَّ سبّاقون كانوا سبقوا.»[10]

«آگاه باشيد آزمايشها همانند زمان بعثت پيامبر اسلام ـ صلى‏الله عليه وآله وسلم ـ بار ديگر (با خلافت من) به شما روى آورده است. سوگند به خدايى كه پيامبر ـ صلى‏الله عليه وآله وسلم ـ را به حق مبعوث گردانيد كه سخت آزمايش مى‏شويد، چون دانه‏اى كه در غربال ريزند و يا غذايى كه در ديگ گذارند به هم خواهيد ريخت و زير و رو خواهيد شد. پايينيها بالا خواهند آمد و بالاييها به زير خواهند رفت و آنان كه در اسلام سابقه داشتند و تاكنون منزوى و گوشه‏نشين بودند بر سر كار مى‏آيند و آنها كه به ناحق پيشى گرفتند و بر سر كارى گماشته شدند عقب زده خواهند شد.»

ديدگاه سياسى و حكومتى امام على ـ عليه‏السلام ـ در جهت پايدارى حكومت، اجراى دقيق عدالت اجتماعى است. چنانچه پيامبر گرامى اسلام ـ صلى‏الله عليه وآله وسلم ـ در يك جمله كوتاه و پرمعنا اهميت عدالت را در ثبات و استمرار نظم سياسى بيان فرموده است:

«الملك يبقى مع الكفر و لا يبقى مع الظلم.»

«اساس حكومتها بر پايه بى‏اعتقادى به خدا و مقدسات دين قابل استقرار است، ولى بر پايه ستم و بيدادگرى هرگز استوار نمى‏ماند.»

در توضيح سخن حكيمانه پيامبر اسلام بايد توجه داشت كه انكار مبدأ هستى با رعايت اساس عدالت در اداره امور جامعه هيچ خللى بر پايه‏هاى حكومت وارد نخواهد ساخت. آنچه اساس حكومتها را تهديد و لرزان مى‏نمايد، بى‏عدالتى و ظلم و ستم است. چنانچه متصديان امور و حاكمان نظام به مقدسات دينى معتقد باشند و بسيارى از دستورهاى دينى كه جنبه فردى و شخصى دارد را جامه عمل بپوشانند، ولى در امور جارى كشور و اداره آن عدالت را رعايت نكنند، قطعاً پايدارى آن نظام تضمين نخواهد شد و در اندك زمانى، مردم بساط حكومت را بر مى‏چينند.

/ 12