مردم و انديشه سياسى ولايت فقيه - امام خمینی, احیاگر گذار معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام خمینی, احیاگر گذار معنوی - نسخه متنی

داود مهدوی زادگان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


گرچه عمليات سكولاريستى دولت مطلقه گره مشروطه اسلامى را مسدود ساخت; ليكن راه‏گذار به انديشه سياسى «ولايت فقيه‏» را هموارتر كرد. زيرا عمليات اسلام‏ستيزى، اين انديشه را تقويت كرد كه براى تحقق اسلام ناب، نمى‏توان از يك حكومت غيردينى انتظار داشت و مى‏بايست‏به تشكيل حكومت اسلامى رو آورد. در چنين موقعيتى بود كه انديشه لزوم تاسيس حكومت اسلامى را با جديت پى گرفت. به تعبير ديگر، تجربه شريعت‏خواهى روحانيت‏به مرحله ضرورت تاسيس حكومت اسلامى رسيد و نهضت امام خمينى براى عملى ساختن همين ضرورت اسلامى شكل گرفت:

ما معتقد به «ولايت‏» هستيم; و معتقديم پيغمبراكرم (ص) بايد خليفه تعيين كند و تعيين هم كرده است، آيا تعيين خليفه براى بيان احكام است؟ بيان احكام خليفه نمى‏خواهد.

. . . پس از تشريع قانون، بايد قوه مجريه‏اى به وجود آيد. در يك تشريع يا در يك حكومت اگر قوه مجريه نباشد، نقص وارد است. به همين جهت، اسلام همان طور كه جعل قوانين كرده، قوه مجريه هم قرار داده است. «ولى امر» متصدى قوه مجريه قوانين هم است. (24)

مردم و انديشه سياسى ولايت فقيه

بنابراين، كار ويژه احياگرانه امام خمينى در حل فرايندهاى دنيوى شدن سنتى و مدرن، انديشه سياسى «ولايت فقيه‏» است. جامعه ايرانى هم در آستانه انقلاب معنوى امام، با رجوع به وجدان دينى و ملى پذيراى ايده «ولايت فقيه‏» شده و زمينه تاسيس جمهورى اسلامى را فراهم ساختند. پاره سنتى جامعه، قرائت متبحرانه از اسلام را فاقد كارايى در دنياى امروز مى‏ديد. آنان نمى‏توانستند باور كنند كه دينى كه در روزگار گذشته منشا پيدايش تمدن باشكوه اسلامى است و در تمام عرصه‏هاى سياسى و فرهنگى فعال بوده با اكنون از كار افتاده و نبايد انتظار تمدن سازى از داشت. آنان اين عقيده را منبعث از قرائت متبحرانه مى‏دانستند كه خود را بر اسلام ناب تحميل كرده بود. جامعه سنتى با شنيدن پيام امام خمينى به خود آمدند كه در اثر قرائت متبحرانه در دنياى قدسى ميان‏تهى و عرفى شده به سر مى‏بردند. از اين رو، دوم راه‏گذار به عالم معنوى واقعى را در پذيرش ايده «ولايت فقيه‏» مى‏ديدند. از سوى ديگر، پاره مدرن جامعه، با تجربه «فرنگى‏مآبى‏» عملا پى بردند كه راه ترقى و تمدن با غربى شدن ميسر نمى‏شود. غربگرايى پيامدى غير از وابستگى فرهنگى و سياسى ندارد. يك كشور متمدن، در توليدات تمدنى خودكفاست و در كانون تمدن قرار دارد. اما حاملان ايرانى مدرنيته، هرگز نتوانستند خود را در اندازه‏هاى متفكرين مدرن نشان دهند. آنان چيزى بيش از عناصر فرهنگى مصرف‏كننده نبودند. از اين رو، ايده ولايت فقيه براى لايه‏هاى مدرن مردمى، پاسخ مثبتى براى عبور از دلتنگيها و سرخوردگى از فضاى فرنگى‏مآبى بود. علاوه اينكه شكاف بين جامعه سنتى و مدرن، فشار مضاعفى بود كه ادامه آن هزينه‏هاى مادى و معنوى گزافى را بر جامعه تحميل كرده بود. لذا ايده ولايت فقيه براى تمام نيروهاى اجتماعى مدرن و سنتى جذابيت داشته و در تحقق آن مشاركت فعالى داشتند.

/ 13