آدم ساده لوح وجماعت دزدان - دزدی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
آدم ساده لوح وجماعت دزدان
شخصي گوسفندي رابراي قرباني كردن خريد .درراه عده اي ازدزدان اورابديدندوطمع كردندكه گوسفندرا بربايند .يك تن جلوآمدوگفت :اي شيخ ،اين سگ كجامي بري ديگري گفت :اي شيخ ،مي خواهدبشكاربرودوسگ دردست گرفته است كه اودرشكاركمك برساند .سومي به آنهاگفت :اين شيخ ظاهرش خوب استوشخص باايماني بنظرمي رسد،اما عجيب است كه آدمهاي باايمان هيچگاه باسگ بازي نكنندودستولباس خودرااز سگ دورمي دارندكه حيواني نجس است .هركدام ازدزدان حرفهاي ديگري هم زدندتا شكي دردل آن مردافتادوخودرابواسطه آن شك متهم كردوگفتكه :شايدفروشنده اين گوسفندمردحقه بازي بوده استكه بوسيله شعبده بازي ونيرنگ اين سگ رابجاي گوسفندبمن فروخته است .گوسفندراگذاشت وبرفت وآن جماعت دزدان آنرا بگرفتندوببردند