ذكرشولم شولم گرفته - دزدی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دزدی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ذكرشولم شولم گرفته

دزدي ،شبي باياران خودبدزدي رفت .

صاحب خانه بصداي حركت ايشان بيدارششدودانست كه دزدان برپشت بام هستند .

زن راآهسته بيداركردوجريان رابراي اوگفت:آنگاه گفت كه :من خودرابخواب ميزنم وتو باصدائي كه آنهابشنوند،بامن حرف بزن وازمن باصرارزيادسؤال كن كه مالهاي زيادي راكه درخانه داري ازكجاآورده اي .

زن قبول كردوبرآن ترتيب كه مرد گفته بود،پرسيدن گرفت .

مردگفت ازاين سؤال درگذركه اگرراستي واقعه را برايت تعريف كنم ،ممكن است مردمان بشنوندوبراين رازآگاه شوند .

زن دوباره اصراركرد .

مردگفت :اين مال من ازدزدي جمع شده است كه درشبهاي مهتابي ، پشت ديوارخانه توانگران مي ايستادم وهفت بارمي گفتم شولم شولم ودست در روشنايي مهتاب زدمي وبيك حركت ببام خانه آن ثروتمندمي رسيدم .

بعدبرلب بام مي ايستادم وهفت بارديگرشولم شولم مي گفتم وبوسيله نورمهتاب بداخل حياط گذاشته مي شدم وهفت باردگركه اين كلمه راتكرارمي كردم همه پولهاي صاحب خانه جلوي روي من ظاهرمي گشت من بقدرتوانائي كه داشتم ازاين پولهابرمي داشتم ودر آخرهفت بارديگرمي گفتم شولم شولم كه بوسيله نورمهتاب به خارج ازخانه برده مي شدم .

واي زن ،اين افسوني است كه بخاطرآن ،نه كسي مرامي ديدونه اينكه بمن بدگمان مي شدواين مالهاراكه مي بيني ازهمين راه بدست آورده ام .

دزدان آن سخنان راشنيدندوازآموختن آن افسون شاديهانمودند،ساعتي توقف كردندچون يقين كردندكه اهل خانه درخواب شدند،رئيس دزدان هفت بارگفت شولم شولم و خودراازپشت بام به داخل حياطپرتاب كردوسرنگون فروافتاد .

صاحب خانه چوب دستي رابرادشت وبرسروصورت اوبكوفت وگفت :همه عمرزحمت كشيدم و مال بدست آوردم تاتوكافردل ،جمع كني وببري ؟بگوتوكيستي .

دزدگفت :من آن عاقل نادانم كه دم گرم تومرابربادنشاندتاهوس سجاده برروي آب افكندن پيش نظرم آوردم واكنون كتك آن ناداني رادارم مي خورم /كليله ودمنه

/ 8