عبد الله بن ميمون و اسماعيليان - عبدالله بن میمون و اسماعیلیان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عبدالله بن میمون و اسماعیلیان - نسخه متنی

اکبر ثبوت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عبد الله بن ميمون و اسماعيليان

عبد الله بن ميمون و اسماعيليان

در كتابهاى شيعه

بر پايه مندرجات كتابهاى معتبر شيعه، عبدالله بن ميمون يكى از ياران و راويان امام‏صادق(ع) - و احتمالا امام باقر(ع) نيز - و مؤلف چند كتاب و از موالى بنى مخزوم و اهل مكه‏بوده (1) و هيچ رابطه‏اى با اهواز و تشكيلات اسماعيليان نداشته است. اعتماد ما به صحت‏اظهارات عامه رجال نويسان شيعى - از قديم و جديد - در معرفى او وقتى بيشتر مى‏شود كه‏بدانيم:

اولا، آنان وقتى در باب هر يك از راويان حديث‏به تحقيق مى‏پردازند، اگر منتسب به هرمذهبى باشد، اين نكته را در سرگذشت او يادآور مى‏شوند; و در كتب رجال شيعه، بارها به‏اين گونه تعبيرات بر مى‏خوريم: از رجال اهل سنت، كيسانى، زيدى، بترى، متهم به‏غالى‏گرى، فطحى، واقفى، غالى، معتقد به واگذارى امر آفرينش و روزى دهى به ائمه، ناووسى‏و... (2) ،كه اين تعيين مذهب راويان، به خاطر تاثير مذهب هر راوى در مقام ارزش گذارى‏روايات اوست; علاوه بر اين، آنان حتى يك گزارش را كه حاكى از كوچكترين نقطه ضعفى دريكى از رجال حديث‏باشد، در پرونده او ثبت و درباره آن گفت‏وگو مى‏كنند و سرانجام آن رارد يا توجيه يا قبول مى‏نمايد; و در اين مورد، حتى روايات وارده در نكوهش رجال بزرگ‏شيعه مانند عبدالله بن عباس، زراره، يونس بن عبدالرحمن، هشام بن حكم و محمد بن‏مسلم را ناديده نمى‏گيرند; (3) و بر همين مبنا، از موثق نشمردن ميمون وبعضا او را ملعون شمرده (5) و پسرش عبدالله نيز - كه اشاره‏اى به رابطه او با اسماعيليان‏نكرده‏اند - هرگز احترامى بيش از نامبردگان نداشته است كه لازم باشد اين نقطه ضعف يا هرنقطه ضعف ديگرى را در او بپوشانند; چنان كه حتى خبر ضعيفى را كه احتمال ارتباط او بازيديه را مى‏رساند، از نظر دور نداشته‏اند، و نيز از ايراد خدشه به روايتى كه حاكى از جلالت‏مقام اوست‏خوددارى نكرده‏اند - با اشاره به اينكه آنچه خود در ستايش خويش نقل كرده، درخور استناد نيست - و برخى حتى در جرح وى كوشيده و او را به افزودن كلمات و مطالبى درمتن احاديث متهم كرده و روايات او را بى ارج شمرده‏اند. (6)

ثانيا، عبدالله بن ميمون، براى شيعه ناشناخته نبوده كه از پيوندهاى فكرى و تشكيلاتى‏او با اسماعيليان بى خبر بمانند، بلكه محدثان اقدم شيعه، روابط بس استوارى با او داشته واحاديث‏بسيارى با اسانيد متصل و صحيح از او روايت كرده‏اند و بسيارى از آنان، مستقيما ازاو حديث فراگرفته‏اند و از آن ميان:

1. جعفر بن محمد اشعرى كه روايات فراوان او از عبدالله بن ميمون در ابواب مختلف كافى وتهذيب آمده است.

2. حسن بن على بن فضال م. 224 (7) كه روايات او از عبدالله در دو كتاب فوق و در استبصارطوسى آمده است.

3. حماد بن عيسى كه روايات فراوان او از عبدالله در سه كتاب مذبور و در من لا يحضره‏الفقيه صدوق آمده است.

4. احمد بن اسحاق بن سعد كه روايت او از عبدالله در من لا يحضره الفقيه آمده است.

5. محمد بن حسن بن جهم كه روايت او از عبدالله در تهذيب و استبصار آمده است.

6. عبدالله بن مغيره كه روايت او از عبدالله در تهذيب آمده است. (8)

7 و 8. ابراهيم بن هاشم قمى و ابوطالب عبدالله بن صلت قمى، كه طوسى به روايت آن دو ازعبدالله اشاره كرده است.

9. ابو خالد صالح قماط كه كشى روايت او از عبدالله را آورده است. (9)

بارى كثرت روايات شيعه از ابن ميمون با اسانيد پيوسته و درست را از اينجا مى‏توان‏دريافت كرد كه مرحوم آيت الله خويى نزديك هفتاد مورد از روايات وى را كه تنها در كتب‏چهارگانه شيعه آمده، ياد كرده است. (10)

/ 12