بیشترلیست موضوعات عبد الله بن ميمون و اسماعيليان در كتابهاى شيعه در منابع سنتيان با تاريخنگاران و ملل و نحلنويسان در منابع اسماعيليان در باب شهرت اسماعيليان نيز به ميمونيه نيز: توضیحاتافزودن یادداشت جدید
1. دستور المنجمين كه اصلا در نجوم است و پارهاى گزارشهاى تاريخى و داستانى هم در آنمىتوان يافت و نگارنده ناشناس آن، از اسماعيليان نزارى بوده كه در حدود سال 500 ازتاليف آن فراغتيافته است. (54) 2. غاية المواليد، از خطاب بن حسن اسماعيلى (م.533). (55) 3. عيون الاخبار، از داعى ادريس عماد الدين قرشى (م.872). (56) 4. هفتباب از ابو اسحاق قهستانى (معاصر مستنصر سوم) (م.904). 5. كلام پير از خيرخواه هراتى در گذشته پس از 960، كه هفتباب نامبرده را انتحال كرد وپارهاى مطالب بر آن افزود و به اين نام ناميد و به ناصر خسرو (م.481) نسبت داد. (57) 6. پارهاى از آثار دروزيان (58) كه على القاعده قديمىتر از منابع ياد شده نيست. مندرجات اين كتابها در باب عبدالله بن ميمون و نقش او در جنبش اسماعيليان، نه تنهابا مسلمات تاريخ سازگار نيست، بلكه در ميان خود آنها نشانههايى از تضاد و عدم صحتمشهود است. چنانكه در پارهاى از آنها، ميمون از اصحاب امام باقر(ع) و راويه او (كسى كهاحاديثبسيارى از آن حضرت روايت كرده) معرفى شده (59) و بر اين اساس، بايد هنگامدرگذشت امام در فاصله سالهاى 117 - 113 (60) دست كم 35 تا 40 سال داشته باشد; و ازسوى ديگر پارهاى از گزارشهاى آنها حاكى است كه امام صادق(ع) نواده خويش محمد بناسماعيل را به ميمون سپرد و او را حجاب و ستر محمد قرار داد و او محمد را پنهان داشت وتربيت كرد و خود در اواخر سده دوم درگذشت. (61) كه عمرى به اين درازى را به سادگىنمىتوان پذيرفت. همچنين اينكه اسماعيل - متولد سال 110 - (62) به دستور امام صادق(ع)عبدالله بن ميمون را حجتخود و فرزندش محمد قرار داده (63) و همين عبدالله دررويدادهاى پس از سال 265 نقش داشته و در سال 270 درگذشته; و حجت دو اماماسماعيلى: عبدالله بن محمد (م.212) و پسرش احمد بن عبدالله (م.229) بوده باشد، (64) معقول نيست; علاوه بر اينكه نخستين مؤلفان اسماعيلى تصريح كردهاند كه اسماعيل درزمان حيات امام صادق(ع) درگذشت و با حضور امام او را به قبرستان بقيع بردند و در آنجا بهخاك سپردند و مدفن او در آنجا مشهور است و او پيش از درگذشت، با اطلاع امام، فرزندخود محمد را به جانشينى برگزيد و كار را به او واگذاشت، (65) ولى مؤلفان بعدى كه احساسمىكردهاند وفات اسماعيل در زمان پدر، ممكن استبا امامت او و اخلافيش منافات داشتهباشد، اين امر را منكر شده و درگذشت او را پس از امام صادق دانستهاند. (66) مؤلفان متاخراسماعيلى نيز براى حل تناقضهاى موجود در داستان عبدالله بن ميمون، به دو گونه عملكردند: الف - برخى مراد از ميمون و قداح را همان محمد بن اسماعيل دانستهاند، (67) كه اينعجيب است; زيرا آنچه در سرگذشت ميمون و قداح آوردهاند، قابل تطبيق با سرگذشتمحمد نيست; و بعضى از نويسندگان معاصر اسمعيلى نيز اين ناسازگارى را يادآور شده وگفتهاند كه در منابع اسماعيلى، ميمون از نسل سلمان و محمد از نسل امام على(ع) شمردهشدهاند. (68) همچنين عبدالله بن ميمون بر طبق اين فرضيه با عبدالله بن محمد بن اسماعيليكى انگاشته شده، با اينكه به گفته اسماعيليان، اولى در سال 270 درگذشت و دومى درسال 212. (69) گاهى نيز در استدلال بر يكى بودن ميمون و محمد بن اسماعيل گفتهاند: - معز خليفه فاطمى، در ضمن يك گفتوگو، عنوان ميمون و قداح را برخليفه فاطمى نهادهاست; - فرقه اسماعيليه گاهى به عنوان ميمونيه خوانده شده است. (70)