من پسر تمام مادران زمینم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

من پسر تمام مادران زمینم - نسخه متنی

محمد قاسم زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید













جاده مرا دور مي
كند

از جاده مي پرسم

از سايه اي كه قدم هايم
را از بر است

نمي دانم از كجاي آمدن
مي آيم

كه تا همين جاي راه

فقط يك سايه با من آمده
است

كه از سي
سالگي

فقط يك سوال گمشده مي
داند

از ماه مي پرسم

كه روزهاي تا
آمدن دنيا را از بر است

كودكي هاي من در
كجاي تا سي سالگي گم شد؟

جاده مادرم را دور مي
كند

و غروب يكي از همين
شعرها بود

كه پدر

رو به آفتاب مرد

و كودكي هاي من

در سي سالگي چه زود
تمام شد

از جاده مي پرسم

كه مرا دور مي كند

كجاي پيچ درختان و
فراموشي آفتاب

راه ، به
تنهاترين خانه ي جهان مي رسد ؟

كودكي در اتاق
مستطيل

تا سي سالگي را صدا مي
كند

و جاده ها چه قدر عجيب
اند

كه به هيچ سوالي
جواب نمي دهند

كه در هيچ جاي
رفتن نمي ميرند

در امتداد اين گمشدن

هي سوال مي كنم و باز

جاده مرا دور مي كند

تا اتاق
مستطيل

بايد از فراموشي نه
آفتاب

كه از فراموشي
دير سالگي بگذرم
















/ 22