من پسر تمام مادران زمینم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

من پسر تمام مادران زمینم - نسخه متنی

محمد قاسم زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید













من پسر
تمام مادران زمينم

آينه ي روبروي
من از ياد نمي رود

كجاي بايد از
تماشا برخيزم

و سايه ي
دورترين درخت جهان را

به تهي خانه
هاي تا دوردست آسمان بياورم ؟

كجا بايد از
تماشا برخيزم ؟

چه قدر درخت
، در هميشه ي ايندشت ها تنهاست

چه قدر
راه ، مرا تا مردمان پراكنده برد

تقصير جاده هاست

كه مردمان
پراكنده دورند

تقصير چشمه هاست

كه مردمان
پراكنده دور مي ميرند

مردمان
آن سوي نمي دانم كي باران ريز

مردمان اين سوي
نمي دانم كي آفتاب در

مردماني كه چه
قدر سكوت كردند و آنها فقط سكوت كردند

حالا به
زيارت تنهاترين درخت جهان مي روم

من به شيوه پدر

با گام هاي
مقدس به راه افتادم

و حالا چه قدر
نزديك زيارتم

و حالا چه
قدربه سايه ي تنهاترين درخت شهيد مي رسم

كه سكوت
مادران زمين را تاب آورده است

من به
سكوت تمام مادراني مي روم

كه جاده هاي بي
آمدن

تا چشم هاي
خيسشان رفته است

من پسر تمام
مادران زمينم

كه در تكرار
راه

دورترين جاده
ها را بيدار مي كنم

و حالاي
چشم انتظاري مادران نقاب و باد در پيراهن

كنار
لمس جنوبي ترين ليموي تر

براي تمام آن
سالها سكوت

حرف جاده
هاي نرفته را آورده ام

و حالا چه
قدر دلم پر از گرفتن است

براي تمام سكوت
مادران

كه پشت
پرچين روسري هاي پرگره مردند

چه قدر دلم پر
است

آينه ي روبروي
من از ياد مي رود ؟

دارم چه
قدر افشا مي شوم

سكوت مادران
زمين

تقصير
نرفتن و تكرار آينه اي است

كه روبروي من

آينه پر از حرف
جاده هاي نرفته

آينه پر از
تماشاي جهان است

حالا كه به
شيوه پدر

به راه آفتاب در
آمدم

تقصير آينه
هاست

كه مردمان
پراكنده دور مي ميرند
















/ 22