به اين ديار
به اين ديار عرق جبين به انحصار نيست
چون بنگري به جانب خويش در فراغ بهار
به اين ديار غم انگيز وغبار آلود
يا رب چه كرده ام من اسير
گناه ناكرده به جهنم و راه فرار نيست
گل لاله ونسترن به اين بهار نيست
اشك چشم آشيانه ها روان ، و ديده خمار نيست
ديده ها به در ، در انتظار يار نيست
گناه ناكرده به جهنم و راه فرار نيست
گناه ناكرده به جهنم و راه فرار نيست