بیشترلیست موضوعات زن و قانون مجازات توجه به مباني نظام حقوقي عدالت و انصاف در حقّ زنان حقّ قصاص ديه اعتبار "شهادت" توضیحاتافزودن یادداشت جدید
نكتهاي كه منتقدان به كرّات بر آن پا فشردهاند اين است كه عدالت و انصاف، مقتضي تساوي [در حقيقت تشابه] در حقوق است و حال آنكه با تيز بيني و ژرف نگري ميتوان دريافت عدم تشابه حقوق زن و مرد در حدودي كه طبيعت، زن و مرد را در وضعيت نا مشابهي قرارداده است هم با عدالت و حقوق فطري بهتر تطبيق ميكند و هم سعادت خانوادگي را نيكتر تأمين مينمايد و هم جامعه را بهتر به پيش ميبرد.لازمه عدالت و حقوق فطري و انساني زن و مرد، عدم تشابه آنها درپارهاي از حقوق است و آنچه در قوانين وجود دارد در حقيقت، تفاوت است و نه تبعيض و بيعدالتي. بيعدالتي، آن است كه در شرايط مساوي و استحقاقهاي همسان بين افراد فرق گذاشته شود، ولي تفاوت، آن است كه در شرايط نا مساوي فرق گذاشته شود. تساوي شخصيت زن و مرد، با تشابه كامل حقوق آنان ملازمه ندارد و عدالت همواره مقتضي تشابه نيست. روح قرآن و اسلام، دعوت به عدالت است. و عدالت، از اهداف و مباني احكام اسلام محسوب ميشود [العدل اقوي اساسٍ]. ارسال رسولان و انزال كتابهاي آسماني براي اقامه عدالت است.«و ما رسولان خود را با ادلّه و براهين فرستاديم و با آنان كتاب و ميزان نازل كرديم تا مردم براي اقامه راستي و عدالت قيام كنند...»[الحديد / 25: (انّا ارسلنا رسلنا بالبيّنات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم النّاس بالقسط...)].علي عليهالسلام ، عدل را مايه حيات احكام ميداند [العدل حياة الاحكام](6).همه اوامر الهي برمبناي عدل استوار است. (انّ اللّه يامر بالعدل و الاحسان) [النحل / 90].بنابراين اعتقاد هر آنچه كه از سوي خداوند تشريع شده، عادلانه بوده و هيچ شائبهاي از ظلم و بي عدالتي در آن يافت نميشود. (و ما يريد ظلما للعباد] غافر / 31].استاد مطهري اصل عدالت را از مقياسهاي اسلام ميداند كه بايد ديد چه چيزي بر آن منطبق ميشود. عدالت، در سلسله علل احكام است نه در سلسله معلولات. نه اين است كه آنچه دين گفته، عدل است، بلكهآنچه عدل است، دين ميگويد.(7)بنابراين اگر انتساب حكمي به شارع، قطعي شد، بايد به عنوان يك اصل پذيرفت كه آن حكم عادلانه است؛ زيرا در موارد بسياري انسان در تشخيص مصداق عدل به خطا ميرود. ميتوان گفت عدالت، معيار شناخت قانون است ولي در مورد عادلانه بودن احكام قطعي الهي، ترديد روا نيست؛ چه آنكه خداوند، هم در تكوين، عادل است و هم در تشريع، و طرح مسأله عدل در جهان اسلام كه در علم كلام، ريشه دارد در فقه اسلامي متجلّي ميشود. اصل «عدل» و اصل تبعيّت احكام از مصالح و مفاسد نفسالامري، و اصل حسن و قبح عقلي، زير بناي فقه اماميهاند.(8)