سنت و تجدد، دو الگوی معرفت شناختی در تحلیل دانش سیاسی مسلمنان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سنت و تجدد، دو الگوی معرفت شناختی در تحلیل دانش سیاسی مسلمنان - نسخه متنی

داود فیرحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اصطلاح سنت، بر روى مفاهيم استمرار، ثبات، و محترم بودن تاكيد مى‏كند، و به معناى سلطه مجموعه‏اى از خرد جمعى است كه در دوره ميانه اسلام ظاهر شده، و به دليل محتواى فوق‏العاده عاطفى‏اى كه دارد، ناخودآگاه تاريخى و سرچشمه رفتار سياسى امروز ما را تشكيل مى‏دهد (13) . اين مفهوم از «سنت‏» و معادل عربى آن، واژه «تراث‏»، بنا به مضمون روش‏شناختى‏اى كه دارند اصطلاحى جديد هستند كه در گفتار سلف و نيز متون ادب و لغت قديم سابقه ندارند. لغت‏نامه دهخدا واژه سنت را به معناى راه و روش، و نيز، با تكيه بر اصطلاح فقهى آن، گفتار و كردار و تقرير معصوم(ع) دانسته است; كه ضد بدعت است (14) . بدعت در فقه، «هر عقيده و عمل تازه‏اى است كه، به قصد تعبد و تشريع، در دين افزوده مى‏شود». و همچنين «تجديد» يا «احياى سنت‏» به معناى قيام براى شكستن بدعتها و بازگشت‏به سنن معصومان(ع) تلقى شده است. اين مفهوم از «بدعت و تشريع‏»، مقصود حديث «كل بدعة ضلالة وكل ضلالة فى النار» بوده، حرمت آن اجماع امت و ضرورى دين است (15) .

التباس بين دو مفهوم معاصر و قديم «سنت‏»، يعنى سنت‏به معناى روش‏شناختى كه در مقابل «تجدد» قرار دارد، و به مجموعه‏اى از ميراث فكرى و دانش تاريخى ما اطلاق مى‏شود; و سنت‏به معناى گفتار، كردار و تقرير معصوم(ع) كه سرچشمه شريعت و مقابل «بدعت‏» است، گه‏گاه موجب لغزشهاى روش‏شناختى مهمى شده است. برخى نويسندگان معاصر، با خلط لوازم اين دو، و تعميم ويژگى گذشته‏گرا و نوستيز سنت در معناى روش‏شناختى، به اصطلاح فقهى سنت، نتيجه مى‏گيرند كه اسلام مخالف تجدد و نوگرايى است. اين نويسندگان در اثبات مدعاى خود به روايتى از حضرت رسول(ص) استناد مى‏كنند كه از امام باقر(ع) نقل شده و مى‏فرمايد:

«ان احسن الحديث كتاب الله، وخير الهدى هدى محمد، و شر الامور محدثاتها و كل محدثة بدعة وكل بدعة ضلالة وكل ضلالة الى النار» (16) ;

براستى، نيكوترين سخن كتاب خداست و بهترين هدايت راه پيامبر(ص) است، و بدترين امور جديدترين آنهاست. و هر جديدى بدعت است و هر بدعتى گمراهى، و هر گمراهى‏اى سرانجام به آتش مى‏رسد.»

نويسندگان فوق چه آنان كه اصحاب تجدد اروپايى هستند و يا مخالفان آن با استناد به بخشى از حديث نبوى، به اين حكم مى‏رسند كه انديشه اسلامى، به طور كلى، با تاكيد بر «شر الامور محدثاتها» هرگونه نوآورى (ابداعى) را نوعى بددينى (بدعت) به شمار مى‏آورد. اما چنانكه صدر كلام پيامبر(ص) و نيز مجامع فقهى نشان مى‏دهد، نص حديث مذكور هرگونه نوآورى را رد نمى‏كند، بلكه صرفا آن دسته از امور را در نظر دارد كه به قصد تعبد بوده و يا به رغم فقدان دليل از شارع، امرى شرعى تلقى شود. ملااحمد فاضل نراقى، انديشمند دوره قاجارى، در بيان تمايز بين نوآورى و بدعت، يا به تعبير خود او، ابداع و ابتداع مى‏نويسد:

«ملاك بدعت، تشريع و ادخال در دين; شرعى بودن يك شى‏ء، و توصيه آن به فرد ديگر به عنوان حكمى از احكام شرع است. بنابراين، بدعت فعلى است كه شخصى غير از شارع آن را صبغه شرعى داده و بدون هيچگونه دليل شرعى به ديگران تجويز مى‏كند. اين امر مصداق بدعت‏بوده و قطعا حرام است... اما امورى كه بدون اعتقاد و قصد مشروع بودن آنها انجام مى‏شوند، هرچند كه از جانب شرع ثابت و توصيه نشده باشند، از مصاديق بدعت نبوده، و تبعا، تحريم نشده‏اند.» (17)

نراقى با استناد به استدلال شيخ صدوق در من لايحضره الفقيه، هر امر [جديد]ى را بر دو گونه تقسيم مى‏كند: فعلى كه بدعت است، و آنچه از جانب شرع ثابت و توصيه نشده است. او قسم نخست را به دليل اعتقاد بى‏جهت‏بر شرعى بودن آن حرام مى‏داند، اما قسم دوم كه بدون قصد شرعى انجام مى‏شود، هرگز حرام نيست; ولى از آن جهت كه فاقد دليل شرعى است، ثواب و اجر معنوى ندارد. (18)

/ 13