بیشترلیست موضوعات سنت و تجدد دو الگوى معرفتشناختى در تحليل دانش سياسى مسلم انان 1. روش شرقشناسى; الگوى تجدد 2. فهم سنتى از سنت ويژگيهاى صورى سنت ويژگيهاى ماهوى سنت ب) تاكيد بر ذات نامستقل انسان ج) وجه اقتدارى سنت توضیحاتافزودن یادداشت جدید
به هرحال، تفصيل فوق درباره بدعت از آن روست كه بر تغاير دو مفهوم فقهى و معاصر «سنت» تاكيد شود. مفهوم معاصر سنت ناظر به مجموعهاى از دانشها، بويژه دانش سياسى، است كه به همراه نظامى حاكى از موقعيت تاريخى و معرفتشناختى خود، اكنون در «آنجا» يعنى نقطهاى «خارج» از تمدن جهانشمول جديد قرار دارد. مجموعهاى از دانش سياسى كه خود، زمانى نو بوده و اينك كهن مىنمايد. سنت در اين مفهوم، هيچ تقابلى با بدعت و حرمت آن ندارد، بلكه امرى عرفى و تاريخى است كه سخن در روش كشف دوباره اين تاريخ و اين گذشته، و باز يافتن آن است. روششناسى سنتى، بنا به ماهيتخاص خود و با تكيه بر سنتبه مثابه عنصر بنيادين زندگى و جامعه، قادر به غيريتسازى و تمايزگذارى بين شناسنده و فاعل شناسا نيست و به ضرورت، با دو معضل روششناختى مواجه است: نبود انديشه انتقادى و فقدان چشمانداز تاريخى. طبيعى است كه اين وضعيت، نتيجهاى جز تكرار بىتذكر سنت و چرخيدن در دايره بسته احياى متون نخواهد داشت. اما اين سنت چيست و چه ويژگيهايى دارد؟ به تعبير ديگر، ويژگى عام سنتسياسى مسلمانان كدام است؟ سنتسياسى، در واقع، امرى است كه قواعد انديشه و عمل سياسى ما را تا مواجهه با تجدد اروپايى به هم پيوند مىزند. آنچه اين پيوند را حفظ و محكم مىكند، ويژگيهاى خاصى است كه در درون اين سنت وجود دارد و به اعتبار ماهيت، به دو دسته ويژگيهاى صورى و ماهوى تقسيم مىشود. در سطرهاى ذيل به اجمال، به اين ويژگيها اشاره مىكنيم.
ويژگيهاى صورى سنت
نخستين ويژگى صورى سنتسياسى ما، گذشتهگرايى و تكرارپذير بودن آن است. البته تكرار مفهوم زمان را تداعى مىكند و يا عين زمان است. سنت چيزى است كه در ذات خود، گاهى، ملازم كنترل زمان است. مىتوان گفت كه وجه غالب سنت، جهتگيرى به سمت گذشته است و چنان ساخته شده است كه نفوذ عظيمى بر سازماندهى حال و آينده دارد. بدين ترتيب، سنت هر چند مخالف مطلق تغيير نيست، اما شدت و جهت تغييرات سياسى را در جامعه اسلامى كنترل و تعيين مىكند. جريان جدال ميان متقدمان و متاخران، و نيز هواداران قديم و جديد در چند دهه اخير، حضور زنده و زاينده سنت در تحولات سياسى جامعه ما را نشان مىدهد. اين وضعيت، چنانكه برتران بديع بدرستى نشان مىدهد، ويژگى خاصى به تجربه تجدد در كشورهاى اسلامى داده و مسير اين «تجربه» را از «تجدد اروپايى» متمايز نموده است. (19) ويژگى مشخص سازمانى و نظم ارگانيگ، يكى ديگر از ويژگيهاى صورى سنتهاست: آنها همانند يك موجود زنده، رشد و توسعه يافته، ضعيف مىشوند و مىميرند. البته سنتها، از جمله سنتسياسى مسلمانان كه آثار و مدارك مكتوب دارد، عمرى طولانى دارند و سخن از مرگ آنها نيز هرگز به معناى نابودى تمام عيار نيست; بلكه تنها از نظر ناپديد مىشوند، ولى در حلقههاى ممتد تناسخ، در گذر زمان، به كرات باز پرداخت مىشوند. بنابراين، چنانكه آنتونى گيدنز اشاره مىكند، سخن از انسجام و «اصالت» ويژه يك سنت، مهمتر از طول عمر يا قدمت آن است. (20) سنتسياسى ما واجد يك «حافظه جمعى»ء است كه جريانهاى مختلف انديشه سياسى را در خود ادغام نموده و هويت كلى خاصى پيدا كرده است. قواعد تعريفشدهاى دارد و، چنانكه اشاره خواهد شد، صورتبندى معينى از انديشه درباره حقيقت و حقانيت ارائه مىدهد. اين سنت، به همراه حافظه خود، فرآيند اجتماعى فعالى است كه به طور مداوم به باز توليد گذشته مىپردازد و در تلاش مستمر براى پيوند حال و گذشته، اقدام به تفسير و بازپرداخت ممتد هويت مىكند. سنت و هويتبرساخته آن، طبعا امرى هنجارى، غيريتآفرين و مسئوليتساز است. انديشه سنتى زمانى كه زنده، بالنده و بىرقيب است، در درون خود تكثرپذير، منطقى و عقلانى مىنمايد، اما هر اندازه ضعيفتر شود و دستخوش كسوفى دلهرهآور گردد، انگيزههاى احساسى و ايدئولوژيك آن تقويت مىگردد (21) . اين وضعيت كه در بسيارى از جوامع اسلامى تجربهاى رايج است، شرايط فرهنگى و اجتماعى خاصى آفريده است كه در چارچوب آن، هرگونه ارزيابى انتقادى سنت دشوار شده و تحقيقات علمى، به ضرورت، در بنبست مواضع ايدئولوژيك فرو غلتيدهاند.