بیشترلیست موضوعات سنت و تجدد دو الگوى معرفتشناختى در تحليل دانش سياسى مسلم انان 1. روش شرقشناسى; الگوى تجدد 2. فهم سنتى از سنت ويژگيهاى صورى سنت ويژگيهاى ماهوى سنت ب) تاكيد بر ذات نامستقل انسان ج) وجه اقتدارى سنت توضیحاتافزودن یادداشت جدید
سومين ويژگى صورى سنت ما، وجود زبان و برنامههاى خاصى است كه در قالب آنها حقيقت و مشروعيت قاعدهمند سنت در انديشه سياسى توليد و باز توليد مىشود. اين زبان و قواعد، پاسداران و مفسران معينى دارد و بنابراين، هركس و با هر شرايطى (افراد عامى) قادر به استنباط و تفسير احكام سنت نيست. گفتمان سنت، صورتبندى خاصى از دانش دارد كه از يك سو، به پاسداران خود شان و مقامى غيرقابل رقابت مىدهد و از طرف ديگر، با قواعدى كه توليد مىكند، ابزارى قوى براى حفظ انسجام درونى و كاهش اختلاف مفسران خود ارائه مىنمايد. دانش اصول و قواعد فقه در حوزههاى دينى و نيز مباحث معرفتشناسى در گفتمان تجدد، نمونهاى از اين ابزارها براى كنترل و كاهش اختلاف مفسران سنت است. كارشناسان جوامع مدرن، هرچند در برخى حوزهها، از جمله سياست، هنوز موقعيت پاسداران سنت را ندارند، در حوزههاى ديگرى، بويژه علوم پزشكى و روانشناسى در واقع موقعيتى همتراز متوليان سنت پيدا كردهاند. و اظهارات آنان درباره بدن و روان انسان، منبع بىواسطه و پرسشناپذير واقعيت/ حقيقت تلقى مىشود (22) . به هرحال، سنتبدون وجود پاسداران و كارشناسان (اعم از قديم و جديد) غيرقابل تصور است. زيرا همين متوليان هستند كه با تكيه بر قواعد برساخته خود، رهيافتخاصى نسبتبه حقيقت ارائه مىدهند. در قلمرو دانش سياسى اسلام نيز همين تفسيرها و تجارب عملى متوليان است كه مبناى تعريف معين از حقيقت و مشروعيتبوده است. اقتدار و سلطه اين تفسيرها كه خود ناشى از خصلت احكام و قداستشخصى مفسران سنت است، به گونهاى است كه تاريخى بودن احكام آنها را سلب نموده، مانع از طرح پرسشهاى انتقادى مىگردد. البته اين وضعيت تنها ناشى از اقتدار متوليان و يا ويژگيهاى صورى سنت نيست، بلكه ويژگيهاى ماهوى پديد آمده در سنتسياسى ما نيز نقش مهمى دارد.
ويژگيهاى ماهوى سنت
پرسش از مبانى معرفتشناسى سنت، كه در اينجا تحت عنوان ويژگيهاى ماهوى سنتسياسى در دوره ميانه تمدن اسلامى مورد اشاره قرار گرفته است، به احتمال، پرتوى بر برخى از مشكلات «تفسيرهاى سنتى از سنتسياسى ما» خواهد افكند. اين سنت كه اكنون جزئى از هويت و اصالت ما بوده و تاروپود عقل سياسى اسلامى را تشكيل داده است، ابعاد پيچيدهاى دارد. بنابراين، ارزيابى مشكلات «تفسيرهاى سنتى» نيز، جز در سايه ايضاح ويژگيهاى سنت، دشوار مىنمايد. در سطور ذيل به برخى از اين ويژگيها اشاره مىكنيم: الف) تمايل به يگانگى با دين سلطه بر قارى و قرائت معاصر، از جمله ويژگيهاى مهم سنتسياسى در دوره ميانه است. سنت در جوامع اسلامى، اين سلطه را عمدتا با تكيه بر استراتژى اتحاد با دين اعمال مىكند. بهرغم آن كه سنتبه عنوان نظامى از دانش و انديشه، خود زمانى نو بوده و با برخى از نصوص دين يا دست كم، برخى از ظهورات و استظهارات نص چالش بسيار داشته، اما اكنون بين سنت و دين تلازم و حتى يگانگى تمام حاصل شده است. به گونهاى كه هر زمان سخن از سنت مطرح مىشود، بلافاصله دين و بويژه ديانت اسلام به ذهن مىرسد. سنتبه اين ترتيب، به هويتى مقدس بدل شده است كه هرگونه نقد آن، به معناى بددينى، پوچى و خروج از «اصالت اسلامى» تلقى مىشود (23) .