محمد رحيم عيوضي به دليل ضرورتهاي ناشي از شرايط و اوضاع حاكم بر جوامع بشري، بحث وگفتوگوي تمدنها در جامعه علمي ايران توجه محققان و انديشمندان را به خود معطوف نموده است. از طرف ديگر به منظور تعيين راهكارها، رفع موانع و محدوديتها و تبيين تاريخي و نظري اين مسئله، مباحث طولاني عرضه شده و موضوع گفت و گوي تمدنها در ابعاد مختلف و تحت شرايط متفاوت، بسترهاي مختلفي را براي بحث و بررسي فراهم كرده است. يكي از حوزههاي مطالعاتي در عرصه گفت و گوي تمدنها، نقش و جايگاه جامعه شناسانه تهاجم فرهنگي به منزله مانع جدي در مسير تحقق مفاهمه و گفتوگوي تمدنهاست. نگاه به دو متغير تهاجم فرهنگي و «گفتوگوي تمدنها» و تبيين نسبتهاي منطقي و اصولي بين آن دو همواره مدخل ورود به سئوالات بسياري بوده است. يكي از سئوالات اساسي كه بايد در عرصه گفتوگوي بين تمدنها پاسخ روشن و قاطعي به آن داده شود آن است كه با توجه به اين كه در شرايط كنوني، جهان تهاجم فرهنگي به عنوان يك واقعيت غير قابل انكار در عرصه روابط بين ملتها و دولتها، خصوصاً كشورهاي شمال و جنوب حضور دارد چگونه ميتوان در چنين بستر فرهنگي حاكم بر نظام بينالملل به گفتوگوي تمدنها جامعيت بخشيد و بين دو متغير فوق كه نسبت معكوسي دارند، ناهمواريهاي موجود را مرتفع و زمينههاي رفع بحران تفاهم ميان فرهنگها را فراهم نمود؟ در پاسخ به اين سئوال لازم است مفاهيم تهاجم فرهنگي، گفتوگوي تمدنها و نسبت بين فرهنگ و تمدن بازشناسي و تعريف شود و راههاي اصولي براي رفع تعاملات فرهنگي اجتماعي كه متاثر از پديده تهاجم فرهنگي است يافت شود.فرضيه مورد توجه اين مقاله آن است كه گفتوگوي تمدنها زبان خاص خود را ميطلبد. زباني كه بتواند تفاهم فرهنگي ايجاد نمايد و سوءتفاهم در ارتباطات بشري و ملتها را مرتفع سازد. زبان تمدنها در سايه تقابل و تهاجم فرهنگها ميسور نيست و فرهنگها براي ورود به عرصه گفتوگو ميبايست به كارايي مثبت فرهنگ تمسك جويند.مفروض بحث اين است كه تهاجم فرهنگي در عصر حاضر بسياري از مبادلات فرهنگي بين ملتها را دستخوش آسيب و زيان كرده و به صورت سدي در مقابل مفاهمه فرهنگهاي موجود قرار گرفته است.تاييد فرضيه فوق در دو قسمت ذيل عرضه خواهد شد:الف ـ تبيين جايگاه تهاجم فرهنگي در تاريخ ملتها و بيان برجستهترين اصول، خصوصيات و سابقه تاريخي تهاجم فرهنگي.ب ـ بحث نظري در باب تحقق بستر مناسب براي گفتوگوي تمدنها و قرائت مناسب از كارايي بيروني فرهنگها به منظور حذف زمينههاي تهاجم و تقابل فرهنگي.آشنايي با مفهوم فرهنگ، تمدن و تهاجم فرهنگي مقدمهاي بر مباحث اصلي اين مقاله است.