بیشترلیست موضوعات تهاجم فرهنگي و گفتگوي تمدنها فرهنگ تهاجم فرهنگي ويژگيهاي مشترك فرهنگ و تمدن ابزار گفتوگوي تمدنها پيشينه تهاجم فرهنگي و رويارويي تمدنها تفاهم فرهنگها نقطه عطف گفتوگوي تمدني نتيجهگيري توضیحاتافزودن یادداشت جدید
بديهي است كه تهاجم فرهنگي نميتواند زبان قابل قبول و مورد تاييد در عرصه گفتوگو باشد چرا كه دربرگيرنده بسياري خصوصيات است كه به روياروئي تمدنها منجر ميشود. لذا پيشفرض گفتوگوي تمدنها تفاهم و تبادل و تساهل فرهنگهاست. تفاهم فرهنگها رافع بحران راوبط و تهاجم فرهنگي است. در چاچوپ تفاهم و تبادل فرهنگها به عنوان زبان مشترك، فرهنگهايي كه تربيت شدهتر، عقلانيتر، تحولطلبتر و آرمانخواهتر و متمدنتر باشند، به نحوي شايستهتر ميتوانند در گفتوگو شركت كنند. همانگونه كه امروزه بين دانشمندان، مكتشفان و مديران صنايع و مهندسان و صاحبان مشاغل توليدي صنعتي و تكنولوژي در سراسر جهان گفتوگوي سازنده وجود دارد كه به گسترش فرهنگ عام جهاني منجر ميگردد.رهبر انقلاب حضرت آيتاللّه خامنهاي در تبيين اصطلاح تبادل و تهاجم فرهنگي بر نكات ذيل تأكيد مينمايند كه شايسته است در خاتمه بحث اصطلاحي واژگان تبادل و تهاجم، به آنها اشاره شود.«در تبادل فرهنگي، هدف بارور كردن و كامل كردن فرهنگ ملي است ولي در تهاجم فرهنگي هدف ريشهكن كردن و از بين بردن فرهنگ ملي است. در تبادل فرهنگي ملتِ گيرنده فرهنگ، چيزهاي مطبوع و دلنشين و خوب و مورد علاقه را ميگيرد. فرض كنيد ملت ايران وقتي ميبيند اروپائيها ملتي سختكوش و داراي روح خطر كردن هستند، اگر اين صفات را از آنها ياد بگيرد خيلي خوب است. يا اينكه ملت ما وقتي ميرود به اقصي نقاط شرق آسيا و ميبيند كه مردم آنجا مردمي هستند داراي وجدان كار، علاقهمند، مشتاق به كار، وقتشناس، داراي نظم و انظباط، داراي محبت بين خود و داراي حسن ادب و احترام، اين خصوصيات را از آنها بگيرد خيلي خوب است.در تبادل فرهنگي، ملت فراگيرنده نقاط درست و چيزهاي كه فرهنگ ما را كامل ميكند، تصميم ميگيرد، مثل يك انساني كه ضعيف است، دنبال غذا يا دواي مناسب بگردد تا آن را مصرف كند و سالم بشود. در تهاجم فرهنگي چيزهايي را كه به ملت مورد تهاجم ميدهند خوب نيست و بد است. مثلاً وقتي اروپائيها تهاجم فرهنگي را به كشور ما شروع كردند روحيه وقتشناسي، شجاعت، خطر كردن در مسائل، تجسس و كنجكاوي علمي را براي ما نياوردند. نخواستند تا با تبليغات و پيگيري، ملت ايران يك ملت داراي وجدان كار و وجدان علمي بشود. آنها فقط بيبندوباري جنسي را وارد كشور ما كردند.»4
پيشينه تهاجم فرهنگي و رويارويي تمدنها
تجارب جهاني و بينالمللي نشان ميدهد رابطه يك ابرفرهنگ با فرهنگهاي ديگر بر محور قدرت بوده است نه كنش و تحقق فرهنگي. اكراه و اجبار موجود در روابط فرهنگي عملاً روابط را از محتواي خود تهي نموده است. اصولاً در تاريخ گذشته و حال ملتها مشاهده ميشود كه در مقابله فرهنگها، هر فرهنگي كه از چيرگي و ابزارهاي تواناتري برخوردار باشد مايل است ارزشهاي خود را در مصاف با ديگران به كرسي بنشاند.5