تفاهم فرهنگها به عنوان زبان مشترك گفتوگوي تمدنها حائز اهميت است. فرايند تفاهم فرهنگي همچون تهاجم فرهنگي در يك بستر فرهنگي قابل تحقق ميباشد. لذا لازم است به فرهنگها و ماهيت ذاتي آن توجه نمود تا از ميان خصوصيات و ويژگيهاي دروني فرهنگ، زمينههاي مثبت و كارآمد آن را شناسايي و عرضه نمود. مطالعه درباره فرهنگ و مطالعه درباره همزيستي فرهنگها بر پايه دو فرض قرار دارد:1ـ فرهنگها يا فرهنگ ـ تمدنها كارايي دروني دارند يعني فرهنگها خصوصيت رشديابندگي دارند و ميتوانند به حيات خود ادامه دهند.2ـ همگام با كارايي دروني، فرهنگها و تمدنها كارايي بيروني هم دارند. كارايي بيروني فرهنگها، قويترين محرك تاريخ ساز است كه به صورت تبادل يا تعارض تجلي مييابد.توجه به كاركردهاي دروني و بيروني فرهنگ است كه بستر صلح و تفاهم يا جنگ و رويارويي ملتها خواهد بود. هرگونه تنش و تضاد منوط به نمايش چهره دروني و بيروني فرهنگهاست. اگر كاركرد فرهنگ مثبت و سازنده باشد به گفتوگو و تفاهم خواهد انجاميد.آنچه امروزه در روابط بين فرهنگي ملتها وجود دارد جلوهاي است از بيان واقعيات كاركردهاي بيروني فرهنگها كه بر اساس آن ميتوان به قضاوت منطقي در مورد امكان تحقق تفاهم و تعامل تمدنها نشست.