چند ماهي از واقعه رحلت فرزند ارشد امام(ره) نگذشته بود كه رژيم شاه و شخص وي، اشتباه تاريخيـ سياسي خود را مرتكب شد كه آن اشتباه نطفه عطفي در تعيين و گسترش نهضت اسلامي بود. آن اشتباه، چاپ مقاله توهينآميز«ايران و استعمار سرخ و سياه» به قلم و نام مستعار احمد رشيدي مطلق بود.مقاله به مناسبت روز كشف حجاب در تاريخ 17 ديماه 1356 در روزنامه اطلاعات در صفحه 7 آن كه صفحه انديشهها بود چاپ و منتشر شد.در مورد نويسنده مقاله ميان صاحبنظران اختلاف وجود دارد ولي همه آنان بر اين نكته اتفاق دارند كه احمد رشيدي مطلق نامي مستعار بوده است. اسامي مختلفي براي نويسنده مقاله ذكر شده است، از جمله امير عباس هويدا، جمشيد آموزگار، داريوش همايون، پرويز نيكخواه و... اما اين نكته پذيرفتني است كه نگارش مقاله به سفارش شخص شاه، يا هيأت دولت و يا ساواك بوده است. هر چند احتمال اين كه اين شخص، شاه بوده بيشتر تقويت ميگردد، چرا كه غرور شاه، منجر به حماقت بزرگ او شده بود. و از سوي ديگر مضامين مقاله در گفتگوي شاه با خبرنگار يك مجله امريكايي بيان شده بود.2محتواي مقاله مذكور درباره انقلاب شاه و مردم از زمان آغاز اصلاحات وي و معرفي مخالفان آن، تحت عنوان «استعمار سرخ و سياه» بوده است. در اين مقاله سعي شده بود كه رابطه نامرئي بين آن دو استعمار(سرخ و سياه) را روشن كرده و به مردم معرفي كند. نويسنده اين مقاله در عين حال آگاهانه، روحانيون را به عنوان ارتجاع سياه، مورد توهين و حمله قرار داده و آنان را عاملي در دست مالكان، براي ايجاد مشكل در راه پيشبرد انقلاب سفيد شاه و ناپايدار ساختن ثبات سياسي كشور معرفي كرده بود، و به طور زيركانه سعي نمود كه خط فاصلي بين روحانيون تندرو و مخالف، با روحانيان طرفدار رژيم و محافظهكار بكشد و با معرفي عده معدودي از آنان به عنوان مخالفان اصلاحات، اختلافات درون گروهي روحانيون را برجسته ساخته و از همبستگي گروهي آنان ممانعت به عمل آورد. در نهايت امام(ره) را در زمره معدود علماي مخالف به شمار آورد و ريشه علل مخالفت ايشان را وابستگي به مركز استعماري انگليس قلمداد كند.3 هدف عمده اين مقاله توهين و افتراء به امام(ره) و روحانيون مخالف انقلاب شاه و اصلاحات وي، بود.
شرح واقعه 19 دي قم
روزنامه اطلاعات شب هنگام(17/10/56) در شهر قم توزيع ميشود و عدهاي از طلاب، با اطلاع يافتن از محتواي مقاله، با اساتيد خود به مشورت ميپردازند و در نهايت، اساتيد و فضلاي حوزه علميه در اقدامي هماهنگ در شب هيجدهم ديماه در جلسهاي اضطراري مساله توهين روزنامه را بررسي مينمايند.در اين جلسه پس از بررسي تمام جوانب مساله دو پيشنهاد مطرح ميگردد كه يكي از آنان راي اكثريت را به دنبال خود داشت و ديگري در اقليت بود. نظر اول كه در اقليت بود از سوي دو تن از فضلاي حوزه علميه قم مطرح ميشود، مبني بر اين كه براي مقابله با اين تهاجم روزنامه به روحانيت، لازم است، روز هيجدهم درسهاي حوزه برقرار شود ولي اساتيد در هنگام طرح مباحث فقهي، اصولي و... خود، اين مساله را به طور مسبوط و شفاف بررسي نمايند و طلاب جوان را از اين موضوع آگاه نمايند. اين پيشنهاد با مخالفت اكثريت اعضاي شركت كننده مواجه ميشود و در نهايت نظر دوم مطرح ميشود. در اين نظريه تعطيلي دروس حوزوي در روز هيجدهم پيش بيني شده بود. استدلال اين گروه، اين بود كه در اين زمان نياز به موجآفريني است، چرا كه نهضت اسلامي با رحلت آيتاللّه مصطفي خميني جان تازهاي به خود گرفته است، لازم است حوزه دروس خود را تعطيل كند و اين مساله و اقدام در كوتاه مدت نياز جامعه و حوزه است و از طرف ديگر حوزه در اين مساله نيز، به سنت هميشگي خودش عمل نمايد و با تعطيل كردن دروس و نمازهاي جماعت، در روز هيجدهم و با اطلاعيه دادن مراجع در اين زمينه، مردم را از واقعيتهاي موجود آگاه ميسازند و اين شيوه در سنوات پيشين تجربه موفقيتآميزي بوده است. و به تعبيري موجآفرين بوده است.4 اين جلسه كه در منزل آيتاللّه حسين نوري واقع در خيابان صفائيه برگزار شد، تا نيمههاي شب طول كشيد و ابلاغ تصميمات جلسه به طلاب و زعماي حوزه يكي از مشكلات حاضران در جلسه بود. لذا در آن جلسه تصميم گرفته ميشود كه عدهاي از افراد حاضر در جلسه از جمله آقايان سيد حسين موسوي تبريزي، طاهري خرمآبادي و مومن مامور ابلاغ تصميم جلسه به آيات عظام و مراجع تقليد روز، گلپايگاني، شريعتمداري، نجفي مرعشي و مرتضي حائري يزدي شدند.5