بیشترلیست موضوعات قيام 19 دي به روايت اسناد و خاطرات انتشار مقاله ايران و استعمار سرخ و سياه شرح واقعه 19 دي قم درگيري نيروهاي رژيم با مردم تعداد شهدا و مجروحان بازتاب قيام 19دي پيامدهاي قيام 19 دي قم توضیحاتافزودن یادداشت جدید
ايشان در پايان سخنراني خود ميگويد:«بعضي در مجلس عمومي متذكر شد ولي در مجلسي كه علما خواهند گرفت به اين گونه مسايل خواهند پرداخت.»پس از سخنراني، سيل عظيم جمعيت به سوي منزل آيتالله علامه طباطبايي ميروند. علامه از ابراز احساسات تظاهركنندگان تشكر و قدرداني ميكند و از آنجا كه كسالت داشته است، از سخنراني امتناع ميكند ولي بر اثر اصرار طلاب، فضلا و مردم حاضر در چند سطر از مقام روحاني امام دفاع ميكند و سابقه رفاقت خويش با امام را بازگو ميكند27 آنگاه به آقاي يزدي ميگويد كه وي براي حضار خشمگين صحبت كند. آقاي يزدي در ميان سخنان خود ضمن تشريح علل و انگيزههاي نگارش مقاله اهانتآميز عليه امام خميني(ره) و روحانيت چنين ميگويد:«هر چند گاه يكبار ميبينيم كه جرايد رسمي اطلاعاتي را مينويسد و احساسات و عواطف مردم را تحريك ميكنند و دروغها، خلاف واقعها، مسايلي را كه براي همه روشن است كه غلط و خلاف هست، مينويسند. ناراحتيهايي به وجود ميآورند. هدف از اين كار چيست، برايم درست مشخص نيست. آيا فكر ميكنيد كه جوامع با اين كارها منحرف ميشوند؟! فكر ميكنند كه با نوشتن اين مطالب ميتوانند افكار و عقول بيدار شده مردم را كه ديگر حاضر نيستند حرفهاي بيهوده را بپذيرند منحرف بكنند؟! نميدانم اما در هر حال آنچه مسلم است در برابر اين مطلبي كه اين بار به اسم كسي كه ظاهرا مسمايي هم ندارد و حتي شهامت اين كه يكي از افرادي مشخص هست با اسم بنويسند، به اسم او اطلاعاتي نوشتهاند، در برابر اين نوشتهها به هيچ وجه نميشود بيتفاوت بود.»28پس از اتمام سخنان آقاي يزدي بين طلاب گفتوگو ميشود كه منزل چه كسي را انتخاب كنند، چرا كه بعد از رفتن به منازل مراجع و علماي طراز اول همچون آقايان: گلپايگاني، شريعتمداري، نجفي، ميرزا هاشم آملي و علامه طباطبايي، اكنون نوبت چه كسي است. آقاي سيد حسين موسوي تبريزي در اين باره ميگويد:«پس از سخنراني آقاي يزدي، مردم سؤال كردند كجا برويم؟ من عرض كردم بعد از مراجع، نوبت علماي طراز دوم است. لذا بد نيست به سمت مدرسه اميرالمؤمنين و خدمت آقاي مكارم برويم. رفتن پيش آقاي مكارم، از جهت آغشتن ايشان به مسايل سياسي و انقلابي حايز اهميت بود، تا تصويري كه از ايشان در اذهان بود كه وي از رفقاي شريعتمداري است و در شمار مبارزين نيست، مخدوش شود و انصافا هم آقاي مكارم آن روز در جمع تظاهركنندگان، خوب و منطقي صحبت كرد و با آن صحبت كه يك ربع بيشتر زمان نبرد، تبعيد را براي خود خريد.»29حركت به سوي مدرسه اميرالمؤمنين صورت ميگيرد، البته آرام و بدون شعار، چرا كه آن روز مردم و طلاب معتقد بودند كه اگر بدون شعار حركت كنيم مؤثرتر است هر چند در شبانگاه عدهاي از مردم و طلاب به شعاردادن و گاهي اوقات به شكستن شيشههاي بانك مبادرت ميورزيدند.30آقاي مكارم در جمع مردم به ايراد سخن ميپردازد و ابتدا به آنان توصيه ميكند كه اتحاد و يكپارچگي خود را حفظ كنيد و سپس به مسأله اهانت روزنامه اطلاعات ميپردازد و ميگويد: آنچه در يكي از جرايد و ورق پارههاي ننگين نوشته شده بود كه به عقيده من به همه روحانيت و مخصوصا به مرجع بزرگ و عاليقدر حضرت آيتالله العظمي خميني توهين شده است. آنگاه آقاي مكارم به علل و انگيزه نوشتن اين گونه مطالب ميپردازد و ميگويد:«نوشتههاي اين روزنامه به عقيده من با يك قصد تهيه شده بود. اين طور استفاده ميشود كه تصميم دارند تفرقه بيندازند و ايشان(امامخميني) را از ساير روحانيت جدا كنند ولكن روحانيون همه يك طرف و خاموش، و ايشان هستند كه سخن ميگويند. اين تفرقه را ميخواستند ايجاد بكنند، آن وقت نتيجه خودش را بگيرند... من فكر ميكنم در اين ايام عاشوار در جلسات فراواني از معظمله(امام) ياد شد. براي اينكه به گمان خودشان اين آثار را از ميان برچينند يك چنين مسايل بياساسي را برداشتند در روزنامهاي نوشتند.»31