بیشترلیست موضوعات تاملي درباره سياست اسلامي و رهبري متعهد تلاشهايي براي ساختن بنيادهاي فكري و فرهنگي حكومت و سياست مهمترين مبحث رهبران جديد تاملات دكتر شريعتي در باب سياست اسلامي دكتر در تعريف امامت مينويسد: توضیحاتافزودن یادداشت جدید
نخست امام به عنوان رهبر روحاني جنبش بود كه نظريؤ "ولايت فقيه" را تدوين كرد.دوم دكتر شريعتي بود كه او نيز به نوعي، همان "ولايت فقيه" را در قالب نوشتؤ"امت و امامت" عرضه كرد.بلافاصله بايد اشاره كرد كه روشي كه دكتر در اين بحث انتخاب كرد، در عين آن كه سخت متاثر از انديشؤ سياسي شيعه بود، روشي روشنفكرانه و با تكيه بر استدلالهاي ويژؤ جامعهشناسي سياسي و تجربههاي تاريخي بود؛ در حالي كه شيوؤ بحث امام، شيوهاي فقيهانه و مبتني بر روشهاي سنتي بود. به علاوه نتايجي كه امام از مباحث خويش گرفت، عينيتر و قابل تحققتر بود، در حالي كه سخنان دكتر، بيشتر به صورت كلي عنوان شد.امام از ابتدا با انديشه "ولايت" در عرفان آشنا شده بود. بعدها در حوزؤ فقه آمد، ولايت عرفاني را به صورت "ولايت فقيهانه" عرضه كرد. گفتني است كه پيش از امام، بحث ولايت فقيه، علاوه بر جنبههاي نظري، در عمل نيز بخشي از "قدرت" سياسي را در جامعه در اختيار فقها گذاشته بود؛ اما تبديل آن به عنوان يك جايگزين براي سلطنت، توسط امام طرح و عملي شد.امام بعد از رفتن به نجف، در نخستين سخنراني خود رسماً اعلام كردند كه "اسلام برنامه زندگي دارد، اسلام برنامؤ حكومت دارد" (نهضت امام خميني، 2/157). درسهاي ولايت فقيه امام در نجف، از بهمن 1348 آغاز شد (همانجا، ص 494). بعد از آن اين درسها پياده شد و به نام حكومت اسلامي يا ولايت فقيه به چاپ رسيد. پس از آن امام در توصيههاي خود به مبارزان، به طور مرتب تعليم "طرز حكومت اسلامي" را گوشزد ميكردند. (همانجا، صص 515 ـ 517). نيز در همان زمان، برخي از فقيهان برجسته مانند مرحوم رباني شيرازي مسائل مهمي را دربارؤ اجراي نظريؤ ولايت فقيه مطرح كردند كه روشن است بسيار جدي با آن برخورد كردهاند. (همانجا، صص 525 ـ 527)به هر روي اين مهمترين دستاورد فرهنگي ـ سياسي جنبش اسلامي روحانيت بود، طرحي كه بلافاصله پس از پيروزي انقلاب اسلامي، مبناي دولت اسلامي جديد قرار گرفت. پر واضح است كه نظريؤ حكومت اسلامي با توجه به طرح مبحث انتخابات و پارلمان و راي مردم به "جمهوري اسلامي "تغيير يافت، اما در راس نظام، "ولي فقيه" به عنوان "مشروع بخش" حكومت قرار گرفت.
تاملات دكتر شريعتي در باب سياست اسلامي
دكتر شريعتي هم به تفصيل به اين بحث پرداخت. اين بخش از انديشههاي دكتر، كمتر مورد توجه قرار گرفته و تا آنجا كه ميدانيم تنها يك تحقيق دربارؤ آن با عنوان "فلسفؤ سياسي شريعتي" (از بيژن عبدالكريمي، تهران، 1370) منتشر شده است. اين اثر در تحليل و نيز نقد ديدگاههاي دكتر در اين زمينه نوشته شده است. عمدؤ اين پژوهش دربارؤ كتاب "امت و امامت" دكتر است كه وي به تفصيل ديدگاههاي خود را در اين زمينه در آنجا آورده است.1 وي در آنجا ميگويد كه براي سالها بحث امامت را به درستي درنيافته بود و به همين دليل از آن سخني نگفت. اما يكباره آن گونه كه "به راستي نوعي الهام بود و گونهاي دقيق" با "ديد علمي جامعهشناسي سياسي، چنان شكوه و عمق و عظمت و ضرورت حياتي و اجتماعي و انساني" در اين مساله پيدا كرده كه "هرگز هيچ مسالهاي در برابر من اين اندازه از قدرت و قاطعيت نداشته است". (مجموعه آثار 26، ص 468).