بیشترلیست موضوعات تحليل و بررسي سكولاريسم (حذف دين از زندگي دنيوي بشر) سكولاريزم و فلسفه سياسي ارسطو نگاهي بر نوسانات كليسا و حكومت كليساي كاتوليك روم وقايع زمينه ساز تفكّرات سكولاريستي بررسي و نقد علل بروز تفكّرات سكولاريستي تعريف دين از ديدگاه اسلام، داراي سه ركن اصلي است: توضیحاتافزودن یادداشت جدید
نخستين گام در اين حركت، عبارت از معاني حيات، دين و سياست از ديدگاه غرب امروز [ حداقل در صحنه زندگي اجتماعي آن ] و از ديدگاه اسلام و آن جوامعي است كه باردار فرهنگ اسلامي هستند. زيرا اختلاف ميان اسلام و غرب در معاني حقايق ياد شده است.1. حيات در دنياي غرب: امروزه، حيات چيزي نيست جز همين زندگي معمولي كه در صحنه عالم طبيعت به وجود ميآيد و بر مبناي خودخواهي آزاد در اشباع غرايز طبيعي و مهار شده و قالب شده به سود زندگي اجتماعي و بدون التزام به عقايد خاصّ براي معاني حيات و توجيه آن به سوي هدف اعلا و بدون احساس تكليف براي تخلّق به اخلاق عاليه انساني [ براي خودسازي در گذرگاه ابديت [ادامه مييابد.2. دين در دنياي غرب: امروزه، دين عبارت از يك رابطه روحاني شخصي ميان انسان و خدا و ديگر حقايق فوق طبيعي است، بدون اين كه كمترين نقشي در زندگاني دنيوي بشر داشته باشد.3. سياست در غرب امروزي: سياست عبارت از توجيه و مديريت زندگي طبيعي انسانها در صحنه اجتماع به سوي هدفهايي كه در ظاهر اكثريت آنها را براي خود انتخاب مينمايند، است.توجّه به تعريفي كه ما براي دين و سياست ارائه كرديم، ضرورت وجود سياست و فعّاليت آن، براي زندگي ـ چه در حيات فردي و چه در حيات دسته جمعي انسانها ـ كاملاً بديهي است. در صورتي كه پديده دين از ديدگاه مديريت جوامع غربي براي انسانها ـ چه در زندگي فردي و چه در زندگي اجتماعي ـ هيچ لزومي ندارد.البته اين مسئله كه حيات، دين و سياست در مغرب زمين به طور دقيق از چه زماني و روي چه عللي، معاني فوق را براي خود اختصاص داده است، [ اگرچه ما در بحث اوّل، در بررسي وقايع سهگانه به اجمال در اين باره بحث كرديم، امّا با اين حال ] نيازمند بررسيهاي مشروحتري است كه بايد در آينده صورت بگيرد.بنابر معاني حيات، دين و سياست از ديدگاه غرب امروزي، قطعي است كه نه تنها دين بايد از سياست جدا باشد ـ زيرا هيچ يك از آن دو با ديگري پيوستگي ندارد ـ زندگي آدمي نيز ارتباط و نياز همه جانبه با دين ندارد مگر در حدّ وسيلهاي براي شئون خودخواهي. زيرا بنابر ديدگاه فوق، دين عبارت از نوعي ارضاي احساس شخصي است كه ممكن است معلول علل غيرواقعي باشد.طرز تفكّر سكولاريسم كه بر مبناي تعاريف ياد شده استوار شده است، به هيچ وجه با تعاريف اسلامي آنها سازگار نيست. براي اثبات تضادّ سكولاريسم با اسلام و اصول علوم انساني به تبيين تعريف و مختصّات سه حقيقت مزبور ميپردازيم:حيات انساني: از ديدگاه اسلام حيات عبارت از پديدهاي است با استعداد متكامل شدن كه به وسيله تكاپوهاي آگاهانه براي حصول به هدفهاي عالي و عاليتر به فعليت ميرسد. سپري شدن هر يك از مراحل حيات، اشتياق حركت به مرحله بعدي را ميافزايد. شخصيت انساني رهبر اين تكاپو است ـ آن شخصيت كه ازليت سرچشمه آن است، اين جهان معنيدار گذرگاهش و قرار گرفتن در جاذبيت كمال مطلق در ابديت مقصد نهايياش ـ آن كمال مطلق كه نسيمي از محبّت و شكوه و جلالش، واقعيات هستي را به تموّج درآورده است، چراغي فرا راه پرنشيب و فراز تكامل مادّه و معني ميافروزد.بديهي است همان گونه كه آغاز اين حيات از خداست و حركتش مستند به خدا است، پايان آن نيز خدا است. «إنّ صلاتي و نُسُكي وَ مَحْيايَ وَ مَمَاتِي لِلّهِ رَبِالعالمين»10 (به درستي كه نماز و عبادات و زندگي و مرگ من از آنِ خدا، پرورنده عالميان است).به همان مقدار كه تنفّس از هواي سالم در ادامه زندگي طبيعي نقش دارد، دين و سياست معقول نيز در به ثمر رسيدن حيات معقول دخيلند. حال بايد به تعريف آن دين و سياست معقولي بپردازيم كه اساسيترين عامل تحقّق حيات معقول ميباشند: