بررسي و نقد علل بروز تفكّرات سكولاريستي - تحلیل و بررسی سکولاریسم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحلیل و بررسی سکولاریسم - نسخه متنی

محمدتقی جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بررسي و نقد علل بروز تفكّرات سكولاريستي

در غرب

ما در اين مبحث چند مطلب را براي محقّقان ارجمند مطرح مي‏كنيم:

مطلب نخست: آيا آن استبداد و سلطه‏گريهاي اشخاص يا مقامهايي كه خود را فوق مسئوليت مي‏دانستند و رويارويي خصمانه با علم را مي‏توان به يك دين‏الهي واقعي نسبت داد؟!

بديهي است كه پاسخ اين سؤال كاملاً منفي است. با

توجّه به كمال مطلق فرستنده دين و حكمت رباني او و هدفي كه موجب فرستادن دين به انسانها شده است، جز اعتقاد به اين كه ماهيت دين عبارت از شكوفا ساختن همه استعدادهاي عالي در مسير وصول به جاذبيت كمال اعلاي خداوندي است، راهي نداريم. بنابراين، بزرگترين رسالت و برترين هدف دين، برخوردار ساختن همه مردم از انديشه و تعقّل و آزادي معقول و كرامت و شرف انساني است كه با جمود فكري و اجبار و ذلّت و اهانت، بشدّت ناسازگار است. از اين رو، اگر در تاريخ بشري، به نام دين تجاوز و ستمگري و ترويج جهل و تاريكي صورت گرفته باشد، بي‏شكّ مربوط به دين نبوده، بلكه از سودجويي و سلطه‏گري خودخواهان و به نام حاميان دين ناشي شده است، خواه اين نابكاران براي خودكامگي‏هاي خود از دين يهود استفاده كنند، خواه از دين مسيحيت و يا اسلام.

ما همين استدلال را براي نجات دادن پديده با ارزش سياست، حقوق، اقتصاد، اخلاق و هنر از چنگال خودكامگاني كه همه حقايق را براي خود مي‏خواهند نيز بيان مي‏كنيم. زيرا همه ما مي‏دانيم كه سياست عبارت از مديريت زندگي اجتماعي انساني در مسير هدفهاي عالي حيات است. آيا اين يك سخن عاقلانه است كه بگوييم: بدان جهت كه پديده سياست ماكياولي در طول تاريخ خون ميليونها انسان بيگناه را بر زمين ريخته است و همواره مشغول از بين بردن حقوق انسانها بوده است. پس سياست را بايد از عرصه زندگي به كنار گذاشت!! آيا اقوياي بشري براي اجراي سلطه‏گريها و اشباع خودخواهي‏هاي خود از حقوق و اقتصاد و اخلاق و هنر سوءاستفاده نكرده‏اند؟! قطعا چنين است، و اگر كسي با نظر به خود كلمات ياد شده (حقوق، اقتصاد، اخلاق و هنر) بگويد: اين حقايق هرگز مورد سوء استفاده قرار نگرفته است، اين شخص يا از واقعيتهاي جاويد در تاريخ بشر بي‏اطّلاع است و يا غرض ورزي او تا حدّ مبارزه با خويشتن شدّت پيدا كرده است.

مطلب دوم: با مراجعه به سه كتاب آسماني قرآن، انجيل و تورات، اين حقيقت به اثبات مي‏رسد كه استبداد و زورگويي و جاه و مقام پرستي و ثروت‏اندوزي به هيچ وجه به دين الهي (دين فطري ابراهيمي) كه مذاهب سه‏گانه اسلام و مسيحيت و يهود خود را به آن مستند مي‏دانند، مربوط نمي‏باشد.

در اين كتابها بويژه در قرآن با كمال صراحت و بدون ابهام، دين ابراهيمي را ـ كه پيامبر اسلام خود را پيروي آن معرّفي مي‏كند ـ، به عنوان آيين ضدّ ظلم و تجاوز و استبداد و جهل و ركود فكري مطرح مي‏سازد و همان گونه كه در مباحث آينده خواهيم ديد، قرآن مجيد هدف بعثت انبيا را تعليم و تربيت و حكمت و برپا داشتن قسط و عدالت ميان مردم مي‏داند. چنين هدفي با رفتاري كه در طول تاريخ از متصدّيان مذاهب اسلامي و غيراسلامي (مانند مسيحيت) مشاهده شده است، به هيچ وجه سازگار نمي‏باشد.

مطلب سوم: امروزه بايد با كمال دقّت پيرامون مسئله‏سكولاريسم‏كه‏به‏عنوان‏يك‏مسئله‏علمي‏اجتماعي و سياسي مطرح كرده‏اند، تحقيق كنيم، آيا ادّعا اين است

با توجه به اين حقيقت كه عامل يا عوامل شيوع سكولاريسم در مغرب زمين به هيچ‏وجه با مكتب اسلام سازگار نيست، دامن‏زدن به ترويج اين طرز تفكر، هيچ‏گونه جنبه علمي و واقع‏گرايي ندارد، و ازاين‏رو بايد عوامل اصلي اين فعاليت را در امور ديگر جستجو كرد.

/ 16