تعريف دين از ديدگاه اسلام، داراي سه ركن اصلي است: - تحلیل و بررسی سکولاریسم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحلیل و بررسی سکولاریسم - نسخه متنی

محمدتقی جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تعريف دين از ديدگاه اسلام، داراي سه ركن اصلي است:

ركن يكم: عبارت از اعتقاد به وجود خداوند يكتا و نظاره و سلطه او بر جهان هستي و دادگري مطلق او كه هيچ هوي و هوسي راه به آن ندارد است. اوست جامع همه صفات كماليه كه جهان را بر مبناي حكمت برين آفريده و انسان را به وسيله دو نوع راهنماي اصيل (عقول سليم به عنوان حجّت دروني و انبيا و اوصيا به عنوان حجّت بروني) در مجراي حركت تكاملي تا ورود به پيشگاه بقاءاللّه قرار داده است، و اعتقاد به ابديت كه بدون آن، حيات و كلّ جهان هستي، معمايي لاينحلّ باقي خواهد ماند. همه اين اعتقادات وابسته به عقل سليم و دريافت فطري و وجداني است.

ركن دوم: عبارت از قوانين و برنامه عملي حركت در زندگي قابل توجيه به سوي هدف اعلاي حيات است كه احكام و تكاليف و حقوق ناميده مي‏شوند.

مبناي ركن دوم بر دو امر استوار است:

الف. قضاياي اخلاق: احكامي كه براي تحصيل شايستگي‏ها مقرّر است.

ب. تكاليف و حقوق: تكاليف شامل احكام عبادي و وظايف انسان در عرصه زندگي اجتماعي و سياسي مي‏باشد. حقّ عبارت از اختصاص امتيازي قابل استفاده براي انسان است. احكام هم به نوبت خود به احكام اوّليه و ثانويه تقسيم مي‏شوند. احكام اوّليه مربوط به نيازهاي ثابت است و احكام ثانويه ناشي از مصالح و مفاسد عارض بر زندگي است.

ركن سوم: موضوعات است كه شامل همه واقعيات و پديده‏هاي برپادارنده زندگي است. اسلام در همه موضوعات بجز در چند مورد محدود، اختيار را به خود انسانها داده است كه با حواسّ و تعقّل و قدرت عضلاني و اميال و خواسته‏هاي مشروع خود، آنها را تأمين كنند.

سياست از ديدگاه اسلام: عبارت از مديريت حيات انسانها ـ چه در حالت فردي و چه در حالت اجتماعي ـ براي وصول به عالي‏ترين هدف‏هاي مادّي و معنوي است. عقايد و قوانين عملي براي تنظيم و اصلاح انساني در ارتباطات چهارگانه:

1. ارتباط انسان با خويشتن.

2. ارتباط انسان با خدا.

3. ارتباط انسان با جهان هستي.

4. ارتباط انسان با همنوع خويش.

هر حقيقت و پديده‏اي كه براي تنظيم و اصلاح حيات انساني ـ در ارتباطات ياد شده ـ قابل بهره‏برداري باشد، از ديدگاه اسلام، جزء دين محسوب مي‏شود.

وحدت و هماهنگي همه شئون حيات انساني در دين اسلام

در نتيجه، علم، جهان‏بيني، سياست، اقتصاد، حقوق، اخلاق، فرهنگ به معناي پيشروي آن، صنعت (تكنولوژي) و همه آنچه كه به نحوي در تنظيم و اصلاح مزبور تأثيري داشته باشد، جزئي از دين اسلام است. اين حقيقتي است كه هر كس كه اطّلاعي از آن نداشته باشد قطعا از خود دين اطّلاعي ندارد چه هر كس اطّلاعي از اين دين داشته باشد، آن را مي‏داند. به عنوان نمونه عبارت دو نفر از متخصّصان قانون و حقوق را در اينجا متذكر مي‏شويم:

1. ژان ژاك روسو، مي‏گويد: «مذهب مقدّس (مسيحيت) همواره از هيئت حاكمه جدا مانده است و رابطه آن با دولت اجباري نبوده است. حضرت محمّد (ص) نظريات صحيحي داشت و دستگاه سياسي خود را خوب مرتّب نمود، تا زماني كه طرز حكومت او در ميان خلفاي وي باقي بود، حكومت ديني و دنيوي بود. حكومت ديني و دنيوي، شرعي و عرفي يكي بود و مملكت هم اداره مي‏شد، ولي همين كه اعراب ثروتمند شدند، سست گشتند و طوايف ديگر بر آنها چيره شدند آن وقت اختلاف بين دو قدرت دوباره شروع شد».11

/ 16