بیشترلیست موضوعات تحليل و بررسي سكولاريسم (حذف دين از زندگي دنيوي بشر) سكولاريزم و فلسفه سياسي ارسطو نگاهي بر نوسانات كليسا و حكومت كليساي كاتوليك روم وقايع زمينه ساز تفكّرات سكولاريستي بررسي و نقد علل بروز تفكّرات سكولاريستي تعريف دين از ديدگاه اسلام، داراي سه ركن اصلي است: توضیحاتافزودن یادداشت جدید
اشتباه بزرگي كه آقاي جاكسون در اين عبارات مرتكب شده است، اين است كه ميگويد: "اين تعليمات بيشتر وظيفه و تكليف براي انسان تعيين ميكند تا حقوق!" زيرا فقه اسلامي متشكّل از تكاليف و حقوق و همه شئون زندگي دنيوي و اخروي است. جاي شگفتي است كه اين حقوقدان بزرگ متوجّه نشده است كه تكاليف در فقه اسلامي بر دو گونه است:1. تكاليف شخصي مانند عبادات كه بيان كننده بايستگيها و شايستگيهاي انسان در ارتباط يكم (ارتباط انسان با خويشتن و خدا) ميباشد.البته اين تكاليف، ايجادكننده «حقّ» به اصطلاح رسمي حقوقي نيست. زيرا آدمي در اين ارتباط مكلّف به اصلاح خويشتن است و از اين تكليف، حقّي كه به معناي رسمي حقوقي باشد، انتزاع نميشود. زيرا انسان نميتواند حقّي (به معناي اختصاص به امتيازي كه دارد) را از خويشتن مطالبه كند [ گرچه به يك معناي عالي اخلاقي عرفاني ميتوان گفت كه نيروها و استعدادهاي مثبت و سازنده شخصيت آدمي در مسير كمال، حقّي دارند كه بايد مورد بهرهبرداري قرار بگيرند ] ولي بديهي است كه اين حقّ از مصاديق حقّ به معناي اصطلاحي رسمي در حقوق نيست.2. تكاليف حقوقي مقرّره در ارتباط چهارم (ارتباط انسان با همنوعان خود) كه در برابر حقوق وضع شده است. كساني كه گمان ميكنند، تكليف در ارتباط انسانها با يكديگر، بدون حقّ، امكان پذير است، از بديهيترين اصل حقوق اقوام و ملل بياطّلاعند. زيرا هر يك از اين دو حقيقت، مستلزم ديگري است.معناي اين كه «فرد، مكلّف است دستمزد فردي ديگر را كه براي او كاري انجام داده است بپردازد» اين است كه آن فردي كه كار را انجام داده است، حقّ دريافت و تملّك دستمزدي را دارد كه كارفرما مكلّف به پرداخت آن است.قسمت بسيار مهمّي از فقه اسلامي را همين حقوقي تشكيل ميدهند كه به حقوق مدني و حقوق سياسي و غيره تقسيم ميشود. در نهجالبلاغه، حقوق مردم بر حاكم و حقوق حاكم بر مردم (حقّ الرعية علي الوالي و حقّ الوالي علي الرعية) به شكل صريح و ضمني مطرح شده است.فرمان مبارك اميرالمؤمنين (ع) به مالك اشتر، فرمان حقوق سياسي است كه تاكنون پيوسته توسّط صاحبنظران علوم سياسي پيرامون آن تحقيق شده است. امروزه حقوق تطبيقي يا فقه مقارن كه به طور فراوان درباره اسلام و ديگر نظامهاي حقوقي تأليف شده است، مجالي براي ترديد در برخورداري اسلام از يك نظام حقوق عالي نميگذارد.آقاي جاكسون در ادامه سخنش، در تفسير تكاليفي كه اسلام براي مردم مقرّر ساخته است، چنين ميگويد: «يعني تعهّد اخلاقي كه فرد ملزم به اجراي آن ميباشد، بيشتر مطمح نظر است و هيچ مقامي هم در روي زمين نميتواند فرد را از انجام آن معاف بدارد و اگر از اطاعت سرپيچي نمايد، حيات آينده خود را به مخاطره انداخته است.»15اشتباه ديگر آقاي جاكسون در اين جملات آن است كه اوّلاً تعبير «تعهّدات اخلاقي» با التزام به اجراي قطعي آن سازگار نيست. زيرا شايستگي و عظمت اخلاقي در اختياري بودن عمل به آن است.