بیشترلیست موضوعات تحليل و بررسي سكولاريسم (حذف دين از زندگي دنيوي بشر) سكولاريزم و فلسفه سياسي ارسطو نگاهي بر نوسانات كليسا و حكومت كليساي كاتوليك روم وقايع زمينه ساز تفكّرات سكولاريستي بررسي و نقد علل بروز تفكّرات سكولاريستي تعريف دين از ديدگاه اسلام، داراي سه ركن اصلي است: توضیحاتافزودن یادداشت جدید
ثانيا: ميبايست آقاي جاكسون به اين قضيه توجّه داشته باشد كه تكاليف افراد و اجتماع و دولت نسبت به يكديگر بدون تحقّق حقوق، امكان پذير نيست او خود اعتراف ميكند كه تعليمات اسلامي، احكام و وظايفي است كه شيوه زندگي شخصي، اجتماعي و سياسي همه افراد را تعيين ميكند. بديهي است كه وظايف و احكام اجتماعي و سياسي در عرصه زندگي دسته جمعي، ذاتا مقتضي حقوقي است كه بايد مردم آنها را مراعات كنند.آقاي جاكسون ميگويد: «از آنجا كه آمريكاييها، اساس مذهبي و يا فلسفي قوانين اسلامي را قبول ندارند، اين طور فكر ميكنند كه هر چه بر اين اساس مبتني گرديده، نميتواند نظر و توجّه ما را جلب كند، ولي حقيقت اين است كه همين سيستمي كه غيرعملي قلمداد ميشود، اعمال بزرگي را توانسته است به طرز حيرتانگيزي انجام بدهد.اين طور بود كه نيروي حياتبخش و الصاق دهنده آيين محمّدي (ص) در ظرف يك قرن پس از رحلت محمّد (ص)، قوم و عشيره او را، با آن كه فاقد يك دولت متشكّل واقعي و فاقد يك قشون ثابت و فاقد آرمانهاي سياسي مشترك بودند، معذلك قادر ساخت بر سواحل آفريقايي مديترانه استيلا يابند. اسپانيا را مغلوب سازند و فرانسه را مورد تهديد قرار بدهند.»16عبارات بعدي آقاي جاكسون بدين قرار است: «مطلب عمده اين است كه ما تازه شروع كردهايم به تشخيص اين كه اين مذهب كه جوانترين مذهب دنيا است، فقهي ايجاد نموده است كه حسّ عدالتخواهي ميليونها مردمي كه در زير آسمانهاي سوزان آفريقا و آسيا و همچنين هزاران نفر ديگر كه در كشورهاي آمريكا زيست ميكنند را اقناع مينمايد.»17البته از تاريخ اين آمار تقريبي كه آقاي جاكسون اظهار ميكند، حدودا سي سال ميگذرد. آماري كه اخيرا درباره عدّه مسلمانان شايع شده است، حدود يك ميليارد و يكصد ميليون نفر است كه هشت ميليون از آنها در اروپاي غربي و ده ميليون نفر در آمريكا و ديگر كشورهاي غير اسلامي زندگي ميكنند.آقاي جاكسون ميگويد: «هر چند ممكن است نسبت به الهام مذهبي حقوق مسلمانان مشكوك (در شكّ و ترديد) باشيم، معذلك حقوق مزبور درسهاي بسيار مهمي در اجراي قوانين به ما ميآموزد.حالا موقع آن رسيده كه ديگر خودمان را در دنيا تنها قومي ندانيم كه عدالت را دوست ميدارد و يا معني عدالت را ميفهمد. زيرا كشورهاي اسلامي در سيستم قانوني خود، رسيدن به اين مقصد را نصبالعين خود قرار دادند و تجربيات آنها درسهاي ذيقيمتي براي ما دربردارد.»18به خاطر ميآوريم كه در سالهاي گذشته، در شعبه حقوق از انجمن دولتي حقوق تطبيقي در دانشكده حقوق دانشگاه پاريس، كنگرهاي به منظور بحث در فقه اسلامي تحت عنوان «هفته فقه اسلامي» منعقد ساخت، و جمعي از مستشرقين و استادان حقوق و قانون از كشورهاي اروپايي و اسلامي را دعوت كرد.دبيرخانه انجمن، پنج موضوع فقهي را معيّن كرده بود كه اعضا درباره آنها سخنراني كردند و در اثناي كنفرانسها، دانشمندان حقوق فرانسه و ديگر ممالك و مستشرقان نامي، به عظمت و اهمّيت و جامعيّت فقه اسلامي اعتراف كردند و صلاحيت آن را براي جوامع بشري در همه ادوار تصديق كردند.در روزهاي كنفرانس، رئيس وكلاي پاريس گفته بود: «من نميدانم ميان اين دو امر متناقض چگونه سازش بدهم؟ از يك طرف با تبليغات گوناگون، همه جا انتشار ميدهند كه فقه اسلامي با جمودي كه دارد، صلاحيت ندارد كه مبناي قانونگذاري براي نيازهاي جوامع كنوني قرار بگيرد. از طرف ديگر، در اين كنفرانسها، ضمن تحقيقات عالمانه و كنجكاويهاي محقّقانهاي كه متخصّصان فنّ ابراز ميدارند، مطالبي را ميشنويم كه بطلان آن تبليغات را با براهين محكم و با استناد به نصوص و قواعد موجود و متقن فقهي آشكار ميسازد.»19در پايان اين كنفرانسها، قطعنامهاي به امضاي اعضاي كنگره كه حقوقدانان و قانونگذاران بودند، رسانيدند كه همه آنان عظمت و استحكام فقه اسلامي را تصديق كردند، و صلاحيت آن را براي پاسخگويي همه جوامع بشري اعلام نمودند. در پايان، اعضاي كنگره نسبت به ادامه «هفته فقه اسلامي اظهار تمايل كردند، ولي متأسّفانه عدّهاي از استمرار اين فعاليت جلوگيري كردند.»