5ـ امام خميني، سنت‏گرايي، نوگرايي - تمدن اسلامی، سنت گرایی یا نوگرایی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تمدن اسلامی، سنت گرایی یا نوگرایی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

5ـ امام خميني، سنت‏گرايي، نوگرايي

در صفحات پيش كوشش شد تا گوشه‏اي از مفهوم سنت‏گرايي و نوگرايي در نزد غربيان و اهل سنت نمايانده شود. در اين زمينه نظرات و ديدگاههاي شيعه در بررسي و انديشه‏هاي اجتماعي و سياسي آيت اللّه محسن الامين كه به روزگار تسلط انگليس و فرانسه بر جامعه مسلمان، بويژه شيعيان عرب در منطقؤ خاورميانه مورد ارزيابي قرار گرفت و نشان داده شد كه غرب نسبت به اين گونه خودآگاهي اجتماعي و مسووليت علماي شيعه چگونه واكنشي منفي از خود بروز داد.

اكنون به تحولي ديگر در جامعؤ مسلمين كه به عنوان تجديد حيات اجتماعي و سياسي جامعؤ كلان آنان قلمداد شده است و براي چند صدمين بار توسط عالمي شيعه رهبري گرديده، خواهيم پرداخت. در اين ارزيابي بار ديگر توجه خود را نخست به واكنش غرب نسبت به انقلاب اسلامي ايران و رهبريت امام خميني معطوف مي‏داريم، زيرا نظر به موضوع مقاله اين مساله از حساسيت ويژه‏اي برخوردار است.

اكثريت انديشمندان غرب، به ويژه تحليل‏گران جامعؤ مسلمانان در برابر انقلاب اسلامي ايران و رهبريت آن رفتاري متعارض از خود نشان داده و جنبش مذهبي بوجود آمده در جوامع مسلمانان بويژه شيعيان را فوندامنتاليسم، انتگراليسم، ترادسيوناليسم و... ناميده‏اند كه مفهومي جز سنت‏گرايي، واپس‏گرايي از آن برداشت نمي‏شود. حتي برخي از اين پژوهشگران مسائل و رخدادهاي جامعه مسلمين، پا را از اين فراتر نهاده و در بررسي‏هاي خود چنين حركت‏هاي خودآگاهانؤ مذهبي را كه جنبه‏هاي سياسي آن از فرضيه‏سازي‏ها و نظرات آكادمي آنان فراتر رفته است و عينيتي حقيقي و انكار ناپذير گرديده و به تشكيل حكومتي مستقل انجاميده است ديكتاتوري، توتاليتاريسمي، حتي استبدادي خوانده‏اند.

اتواشتان باخ سرپرست انستيتوي ـ مطالعات ـ شرق درهامبورگ كه از زمينه‏هاي قوت و ضعف هر دو تمدن غرب و شرق وسهم تمدن شرق اسلامي در پويايي و پيشرفت غرب وقوف كامل دارد پيرامون انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني در مقاله‏اي تحت عنوان "ايران ـ جمهوري اسلامي ميان آزادي و خفقان" چنين مي‏گويد:

"نظر به اين كه به رهبري حكومت اسلامي اختيارات و وظايف نامحدودي واگذار شده است و به طور كلي تمام سيستم را، چه نظامي، چه سياسي دريد قدرت او قرار داده، نشانؤ شيوه‏هاي ديكتاتوري آشكار مي‏باشد ... رهبري و كساني كه توسط او به كارگمارده شده‏اند مي‏توانند از حركت ها و انديشه‏هايي كه با جهان‏بيني و سياست اسلام تعارض دارد به شدت جلوگيري نمايند... زيرا اسلام‏گرايي در تمام شئونات اجتماعي و فردي اثر مي‏گذارد و از حدود آزادي‏هايي به سبك ليبراليستي در خود نشانه‏هايي ندارد"45.

دِتلدخالد يكي ديگر از شرق‏شناسان نتوانسته‏است در انديشه‏هاي امام خميني چندان نوآوري‏اي ببيند و نظريه‏پردازان اصلي جهان نوين اسلام را افرادي مانند مودودي، انديشمند و نظريه پرداز اسلامي معاصر پاكستان مي‏داند كه دور از جنجال‏هاي سياسي روز و روزنامه‏نگاران و روشنفكران ساده لوح غربي قرار گرفته است.

/ 18