در صفحات پيش كوشش شد تا گوشهاي از مفهوم سنتگرايي و نوگرايي در نزد غربيان و اهل سنت نمايانده شود. در اين زمينه نظرات و ديدگاههاي شيعه در بررسي و انديشههاي اجتماعي و سياسي آيت اللّه محسن الامين كه به روزگار تسلط انگليس و فرانسه بر جامعه مسلمان، بويژه شيعيان عرب در منطقؤ خاورميانه مورد ارزيابي قرار گرفت و نشان داده شد كه غرب نسبت به اين گونه خودآگاهي اجتماعي و مسووليت علماي شيعه چگونه واكنشي منفي از خود بروز داد.اكنون به تحولي ديگر در جامعؤ مسلمين كه به عنوان تجديد حيات اجتماعي و سياسي جامعؤ كلان آنان قلمداد شده است و براي چند صدمين بار توسط عالمي شيعه رهبري گرديده، خواهيم پرداخت. در اين ارزيابي بار ديگر توجه خود را نخست به واكنش غرب نسبت به انقلاب اسلامي ايران و رهبريت امام خميني معطوف ميداريم، زيرا نظر به موضوع مقاله اين مساله از حساسيت ويژهاي برخوردار است.اكثريت انديشمندان غرب، به ويژه تحليلگران جامعؤ مسلمانان در برابر انقلاب اسلامي ايران و رهبريت آن رفتاري متعارض از خود نشان داده و جنبش مذهبي بوجود آمده در جوامع مسلمانان بويژه شيعيان را فوندامنتاليسم، انتگراليسم، ترادسيوناليسم و... ناميدهاند كه مفهومي جز سنتگرايي، واپسگرايي از آن برداشت نميشود. حتي برخي از اين پژوهشگران مسائل و رخدادهاي جامعه مسلمين، پا را از اين فراتر نهاده و در بررسيهاي خود چنين حركتهاي خودآگاهانؤ مذهبي را كه جنبههاي سياسي آن از فرضيهسازيها و نظرات آكادمي آنان فراتر رفته است و عينيتي حقيقي و انكار ناپذير گرديده و به تشكيل حكومتي مستقل انجاميده است ديكتاتوري، توتاليتاريسمي، حتي استبدادي خواندهاند.اتواشتان باخ سرپرست انستيتوي ـ مطالعات ـ شرق درهامبورگ كه از زمينههاي قوت و ضعف هر دو تمدن غرب و شرق وسهم تمدن شرق اسلامي در پويايي و پيشرفت غرب وقوف كامل دارد پيرامون انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني در مقالهاي تحت عنوان "ايران ـ جمهوري اسلامي ميان آزادي و خفقان" چنين ميگويد:"نظر به اين كه به رهبري حكومت اسلامي اختيارات و وظايف نامحدودي واگذار شده است و به طور كلي تمام سيستم را، چه نظامي، چه سياسي دريد قدرت او قرار داده، نشانؤ شيوههاي ديكتاتوري آشكار ميباشد ... رهبري و كساني كه توسط او به كارگمارده شدهاند ميتوانند از حركت ها و انديشههايي كه با جهانبيني و سياست اسلام تعارض دارد به شدت جلوگيري نمايند... زيرا اسلامگرايي در تمام شئونات اجتماعي و فردي اثر ميگذارد و از حدود آزاديهايي به سبك ليبراليستي در خود نشانههايي ندارد"45.دِتلدخالد يكي ديگر از شرقشناسان نتوانستهاست در انديشههاي امام خميني چندان نوآورياي ببيند و نظريهپردازان اصلي جهان نوين اسلام را افرادي مانند مودودي، انديشمند و نظريه پرداز اسلامي معاصر پاكستان ميداند كه دور از جنجالهاي سياسي روز و روزنامهنگاران و روشنفكران ساده لوح غربي قرار گرفته است.