بیشترلیست موضوعات تمدن اسلامي سنت گرايي يا نوگرايي پيشگفتار 2ـ تحليلهاي مدرن از شرق 3ـ سلفيه گري در نزد اهل تسنن 4ـ زندگينامؤ كوتاهي از آيت اللّه محسن الامين 5ـ امام خميني، سنتگرايي، نوگرايي توضیحاتافزودن یادداشت جدید
2ـ تحريكهاي واپس گراي مذهبي داخلي كه در سايؤ دسيسههاي عوامل انگيزؤ نخست صورت ميگرفت. مانند جنبش وهابيون كه چيرگي عنصر نژاد ترك و در نتيجه تسلط آنان بر اعراب در برابر قوميت عربي محرك آن بود.1در اين ميان، هرچند كه شرق اسلامي تا حدود زيادي از خود غفلت ورزيد، شناخت غرب هم از شرق اسلامي چندان عميق نبود و هرگز نتوانست به بطن ماهيت وجودي شرق دست يابد. شرق اسلامي با وجود تلاشهاي بسيار كه از سوي غربيان انجام ميگرفت تا او را استحاله كند و نزديكياي كه با غرب پيدا نمود و از تمام مظاهر تمدن غرب مطلع گرديد هرگز از ساختار فكري و اجتماعي خود كه سرچشمؤ آن، انديشههاي اسلامي است جدا نگرديد و اسلام همواره در طول تاريخ تمدن و سياسي شرق اسلامي پيوسته قوؤ محرك و پويايي باقي ماند.شناخت اسلام و جوامع اسلامي موضوعي است كه در غرب تا پيش از جنگ جهاني دوم بهگونهاي علمي آن چنان كه مدنظر انديشمندان دانشگاهي غرب ميبود بهگونهاي مدرن تحليل نگرديد و بيشتر در خط مشي ادارؤ مستعمرات انگليس بدان پرداخته ميشد.پس از پايان گرفتن جنگ جهاني دوم مقولؤ شرقشناسي اسلامشناسي ابعاد گستردهتري يافت و شناختها نسبت به تاريخ و تمدن پربار شرق هم واقع بينانهتر گرديد. درست در پي اينگونه پژوهشها ميباشد كه ما با اظهارنظرهايي دربارؤ جوامع اسلامي روبر ميشويم كه به اصول جديد پژوهش و آكادميك پايبندتر است و غرب را واميدارد تا از خود مركز بيني خويش بيرون آيد و جهان را بدان گونه كه موجوديت عيني دارد بازشناسد نه بدان شكل كه خود ميخواهد و آن را ميسازد. هرچند كه اين روند هنوز نهايت خويش را نيافته است. نظم نوين جهان كوششي است در اين راه اما باز با ترفندي ديگر. البته اين نگرش بدان معني هم نيست كه غرب دست از مقاصد سلطهگر خويش برداشته است.
2ـ تحليلهاي مدرن از شرق
در بحث تمدن اسلامي ـ سنتگرايي يا نوگرايي، ما به دو نگرش متفاوت اشارهاي گذرا ميكنيم. نخست چند نمونه از برداشتهاي غرب پيرامون شرق اسلامي ارايه ميگردد، سپس به جنبههاي سلفيهگري عربي پرداخته ميشود:"چگونه است كه ما ـ غرب ـ نسبت به اسلامگرايي مسلمانان از خود اين گونه حساسيت نشان ميدهيم، گو اين كه چنين حركتي وجود دارد و خطري ما را تهديد ميكند؟! اگر از سوي ما تحقيقات دولتي در اين خصوص صورت ميگيرد خود مويد اين امر است كه ما تا به حال به هيچ وجه به اين نكته توجه نداشتهايم كه مسلمانان، زندگي روزمرؤ خود، روابط اجتماعي خويش، حقوق و هنر اسلاميشان، ادبيات و در نهايت تمام آن چيزهايي كه زندگي انسان را مفهوم ميبخشد از طريق اسلام شكل ميدهند و از آن الهام ميگيرند. مسلمانان هرگز در انديشهاي ديگر نبوده و كار ديگري انجام ندادهاند جز آن كه با انديشهاي اسلامي و رفتاري اسلامي فكر و عمل كنند و با ايمان به اسلام به سراي باقي بشتابند. اين مسلمين نيستند كه به اسلام رو آوردهاند، بلكه اين ما ـ غرب ـ هستيم كه آنان را، هرچند كه موجب تعجب مسلمانان ميشويم، مسلمان مييابيم"2.