بیشترلیست موضوعات تمدن اسلامي سنت گرايي يا نوگرايي پيشگفتار 2ـ تحليلهاي مدرن از شرق 3ـ سلفيه گري در نزد اهل تسنن 4ـ زندگينامؤ كوتاهي از آيت اللّه محسن الامين 5ـ امام خميني، سنتگرايي، نوگرايي توضیحاتافزودن یادداشت جدید
چنين اظهارنظري نياز به تفسير و يا تحليل ديگري ندارد. زيرا بدرستي اين سخن ماهيت شرق اسلامي را باز ميگويد. اين غرب است كه در انديشههاي سنتگراي خويش به تحليلهاي نوين پرداخته تا به گونهاي اشتباهات گذشتؤ خويش را قابل قبول گرداند، البته با يك زيركي ديگر. در اين ميان انديشمندان به اصطلاح بيطرف، سعي دارند به تجزيه و تحليل برخورد عملي شرق اسلامي با تمدن جديد غرب بپردازند. بگونهاي كه شرق اسلامي را به نگرشهاي غربي راغبتر نشان دهند. از آن جمله ميتوان به اظهارات كارل فريدريش ون وايتزيگر، فيزيكدان و فيلسوف معروف آلماني اشاره نمود كه يكي از متفكران و انديشمندان مشهور و مهم غرب محسوب ميشود و هرچند كه در سياست بطور فعال دخالت نميكند اما برداشتهايش پيوسته مورد توجه دولتمردان آلمان قرار ميگيرد. حتي وي را بعنوان كانديداي رياست جمهوري آلمان هم برگزيدند كه آن را به دلايل سياست روز آلمان رد كرد و بجايش برادرش از حزب مخالف يعني دمكرات مسيحي به رياست جمهوري رسيد.او علل درگيري و عقب ماندگي شرق اسلامي را كه همواره آن را از مجموعؤ كشورهاي عربي ميشناسند در زبان مذهبي ملل شرق اسلامي، يعني زبان عربي پنداشته و كوشش دارد در اسلوب علمي زبان شناسي رلاتيويستي= sprachrelativismusبدان بپردازد.زمينؤ نقد زبان رلاتيويستي،زبان مردمي و عامه ميباشد كه از روزگاران كهن هميشه زندگي انسان ها را فرم و شكل بخشيده است و در نتيجه موجب ميشود تا انديشؤ خلاق با مضامين گذشته از فعاليت باز ايستد و تنها به همان مفاهيم سنتي بسنده نمايد. از اين رو بر اساس منطق افلاطوني و شيوؤ برخورد او با مفاهيم حقيقي، شناخت آن و جستجوگر بودن، دانش جديد و مدرن نتوانست در كشورهاي اسلامي كه مفاهيم گذشتؤ خويش را هم چنان حفظ كردهاند بوجود آيد، بلكه در اروپا و غرب پديدار گردد.3جالب اين كه در اين ميان با برداشتهاي ديگري از سوي متفكران غربي روبرو ميشويم كه در فعاليتهاي سياسي ـ فلسفي خويش داعيؤ جهان شمول آنان بويژه پس از جنگ جهاني دوم در مكتب چپ گراي فلسفي فرانكفورت رشد يافت و تا امروز در نقد اجتماعي غرب از جايگاه خاصي در بين روشنفكرهاي غربي برخوردار است. البته با آن كه نميتوان تمام اينگونه انديشمندان را يك پارچه انديشمنداني تنگ نظر دانست، ليك باز شناخت ابعاد گوناگون انديشههايشان براي شرق اسلامي خالي از فايده نيست. بويژه اگر اين انديشهها را با جريانات اسرائيل در سرزمينهاي اسلامي در ارتباط بدانيم به نتايج مطلوب خواستهاي غرب بهتر دست خواهيم يافت.