تمدن اسلامی، سنت گرایی یا نوگرایی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تمدن اسلامی، سنت گرایی یا نوگرایی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ارنست بلوخ يكي از اين فيلسوفان يهود مكتب فرانكفورت است كه اكثريت آنان را يهوديان تشكيل مي‏دهند. او در اين‏باره چنين مي‏گويد:

"يك ملت كوچك ـ اسرائيل ـ مي‏بايست و بايد در نطفه كشته شود. از سال 1367 هجري قمري برابر با 1948 ميلادي پيوسته از سوي اعراب مسلمان تهديد هايي شنيده مي‏شود. غايت اين تهديدها روشن است؛ اسرائيل مي‏بايستي نابود شود. اين بار نابودي بوسيلؤ "گاز" صورت نمي‏گيرد ، بلكه واژه به واژه: غرق كردن همچو موشها. آري اينان مي‏بايست در دريا غرق شوند! 60 ميليون عرب ـ اين آمار مربوط به بعد از جنگ جهاني دوم است ـ در برابر 5/2 ميليون اسرائيلي ! در اين شرايط وضعيت مشخص است. قرباني ـ باز ـ تنها مي‏ماند"4.

اين حمايت صداي يك انديشمند غرب از اسرائيل ، صدايي منفرد نيست. گويا سرتاسر غرب در اسرائيل خلاصه شده است تا تمدن را در هم كوبد. تمدني كه پيوسته هميار او بوده و ميراث تمدنشان را هرچه پربارتر گردانيده و با خضوعي برخاسته از معنويت شرق اسلامي پاس داشته است. غرب بدين وسيله با پشتيباني از اسرائيل درصدد است گناهان خود را بدست فراموشي بسپارد كه طي جنگ جهاني دوم بر اسرائيل‏ها و يهود روا داشته بود. در اين رابطه اين فيلسوف چپ‏انديش يهود و ظاهراً انسان دوست! تنها نيست. كارل ياسپرس فيلسوفي ديگر و روانكاو اگزيستانسياليسم، سارتر، گونترگراسِ نويسنده، همه و همه به پشتيباني از او برخاسته‏اند و مسلمين را به طعن گرفته‏اند كه چرا به دفاع از مقدساتشان برخاسته و از جهادشان براي حفاظت از ميراث تمدن اسلامي‏شان با چنين ثابت قدمي حمايت مي‏كنند.5

اين گونه برخوردهاي نا متعادل تنها ويژؤ فيلسوفان غرب پيرامون شرق اسلامي و اسلام نيست. شرق‏شناسان غربي كه عمدتاً به مسائل اسلام و كشورهاي اسلامي خاورميانه مي‏پردازند نظراتي را القأ مي‏كنند كه گويا همان طور كه در ابتداي سخن آورده شد مسلمانان ملتي جديد بوده كه تازه پا به دنياي امروزين گذاشته‏اند و هنوز آن توانايي را نيافته‏اند تا خود سرنوشت خويش را در دست گيرند. لذا نياز به وكيل و وصي دارند و آن هم غرب است، والتر براون يكي از اين مستشرقان در اين باره مي‏گويد:

"امور واقع گذشته كه بر روي هم انباشته شده است و بدان افتخار مي‏كنند به نظر مسلمانان، بدون آن كه در ارتباط با سرنوشت آنان در حال قرار بگيرد، چنان نيروي سحرآميزي جلوه مي‏كند كه از آنان پليدي آموزشهاي مدرن زمان حاضر تمدن غرب را دور مي‏كند. نگرش به آينده برايشان به گونه‏اي جلوه مي‏كند كه از خود آنان جلوتر مي‏دود"6.

اسلام از ديد اين‏گونه مستشرقان عامل باز دارنده تلقي مي‏شود كه با قوانين ملتي بدوي اداره مي‏شود و براي جهان امروزي نوعي تهديد قلمداد مي‏گردد. البته اسلام از نظر آنان همان اسلامي است كه اهل تسنن آن را در غالب حكومتهاي سلطه‏گر سني عرضه داشته است نه خود اسلام بعنوان يك مكتب الهي و يا بينش‏هاي شيعه كه آن را تنها در رابطه با ايران مورد دقت قرار مي‏دهند. آن چه كه مستشرقان امروزي بدان توجه مي‏كنند شيوؤ حكومتهاي اسلامي است. آنان با برداشتهاي تاريخي غرب بويژه در قالبهاي مسيحي آن كوشش دارند در اسلام و كشورهاي اسلامي همانندهايي را بازيابند و به ارزيابي عقايد اسلامي بنشينند. در غير اين صورت عدم برخورداري از اين گونه برداشتها را واپسگرا دانسته و آن را غير قابل اجرا مي‏دانند.

/ 18