بیشترلیست موضوعات تمدن اسلامي سنت گرايي يا نوگرايي پيشگفتار 2ـ تحليلهاي مدرن از شرق 3ـ سلفيه گري در نزد اهل تسنن 4ـ زندگينامؤ كوتاهي از آيت اللّه محسن الامين 5ـ امام خميني، سنتگرايي، نوگرايي توضیحاتافزودن یادداشت جدید
واكنشهاي ناسيوناليسم و تجدد گرايي واپسنگر نزد اهل تسنن موجب دگرگوني انديشههاي فلسفي سياسي شيعه گرديد كه از امر پيوستؤ امويايسم تا وهابيايسم با برخوردي انتقادي با پديدههاي آن تا به امروز سخن به ميان ميآورد.15با بيان اين نكته آن اختلاف مذهبي سياسياي را به گفتگو كشانديم كه از زمان پيدايش اسلام بعنوان يك قدرت در منطقه تحت لواي خلافت و ولايت وجود داشته است. در اين جا نياز آن را نمييابيم تا پيدايش تمام تاريخ پيش داوريهاي موجود را دوباره نويسي نماييم.16 اما براي آنكه شكاف انديشههاي سياسي بين اهل تسنن و وهابيون از يك سو و شيعه از سوي ديگر را تبيين كنيم، به قطع روابط دولت ايران و عربستان سعودي در سال 1344 هجري قمري برابر با 26 ـ1925 ميلادي اشارهاي گذرا ميكنيم كه از سوي ايران به نشان اعتراض در برابر ويران كردن اماكن مقدس در مكه و مدينه و عراق كه از سال 17 ـ 1216 هجري قمري برابر با 1801 ميلادي به وقوع پيوسته بود، صورت گرفت. در پي اين وقايع مراسم حج تا سال 1346 هجري قمري برابر با 1927 ميلادي از سوي ايران قدغن اعلام گرديد. پس از گذشت چهار سال يعني در سال 1348 هجري قمري برابر با 30 ـ 1929 ميلادي روابط رو به عادي شدن گذاشت.17 بار ديگر در سال 79 ـ 1378 هجري قمري برابر با 1960 ميلادي، يعني سي سال ديرتر دولت سعودي اين گونه فهماند كه اختلاف موجود بين شيعه و سني از بين رفتني نيست.18 آن چه كه در اين مورد شايان ذكر است اين است كه گويا كشور عربستان سعودي بواسطؤ برخي ملاحظات سياسي از كشور پاكستان كه تحت نفوذ معنوي و مالي وهابيت سعودي قرار دارد خواسته است تا از بكارگيري واژؤ "وهابيون" و "وهابيت" در رسانههاي گروهي خود جلوگيري بعمل آورد. ادعاي درگيري سياسي بين عربستان و ايران جديداً هم در سال 1402هجري قمري برابر با 1982 ميلادي در سفر حج ايرانيان مورد تاييد قرار گرفت.19درست در برخورد با اين شيوؤ سياست خارجي كشور عربستان سعودي بحث وهابيت و وهابيون با ادعاي زعامت مسلمين ميتواند از ديدگاه تاريخ سياسي حتي در سطح روابط بينالملل از نو مورد توجه و ارزيابي قرار گيرد.همان گونه كه بيان شد با افزايش گرايش به وهابيت نزد برخي از ناسيوناليستهاي عرب از جمله رشيد رضا، آيت اللّه الامين دوست سابق او كتاب "كشف الارتياب في اتباع محمد بن عبدالوهاب" 20را نوشت.21 وي با نگارش اين كتاب در پي اين نبود تا تنها رفتار نا متعادل سياسي و بيثبات مذهبي رشيد رضا را به نقد كشد؛ بلكه هم چنين كوشش داشت پيدايش وهابيت و ايدئولوژي به اصطلاح جهاننگري مذهبي پوچ آن را كه ادعا مينمود، از ديدگاه خود بعنوان رهبري شيعه برپايؤ ماخذ سني ريشهاي و بنيادين جواب گويد. درست در همين سالها بود كه رشيد رضا در پي بدست آوردن خليفهاي جديد براي خود و امت مسلمان در دامن آل سعود ميافتد و كتاب "الوهابيون والحجاز" خود را در دفاع از آنان و نقد شيعه به اهل تسنن عرضه ميدارد. 22رشيد رضا گذشته از اين از تمام نيروهاي اسلامي در اين زمان ميخواهد كه به فكر احياي خلافت بيفتد. 23 اما از آن جا كه نظر او بيشتر متوجه كشور عربستان سعودي بود و سعي داشت تا با تمام توان خاندان آل سعود را براي خلافت امور مسلمين جهت بيعت مهيا گرداند با شكست روبرو شد و از آن زمان ديگر خلافت اسلامي در جماعت اهل تسنن پايان گرفت. البته در اين امر عدم توافق تمام اعضاي مجمع عالم اسلامي براي تشكيل خلافت كه در نظر داشت "يكي از پادشاهان موجود در ممالك اسلامي اهل تسنن را به خلافت برگزيند"24، دخالت داشته است. به هرجهت در نهايت، ديدگاه تاريخي ناسيوناليستي رشيد رضا از سوي پژوهشگران افكار وي اينگونه ارزيابي شده است: