بیشترلیست موضوعات تلاشهاى سياسى و اجتماعى شهيد آقا مصطفى خمينى مبانى مبارزه سياسى و اجتماعى آقا مصطفى اصول انديشه هاى سياسى و اجتماعى آقا مصطفى خمينى اولويتهاى مبارزاتى سامان دارى سياسى آگاهى به زمان آقامصطفى و روشهاى مبارزه توضیحاتافزودن یادداشت جدید
(فكم من فقيه جامع لعلوم القران ولايدرى حقيقة الاسلام. وكم من رجل لايعلم اجتهاد مسالة من المسائل الفرعيه ولكن الله فتح قلبه لدرك لزوم مثل الحكومة الاديان.)26چه بسا فقيهى كه اصطلاحات قرآنى را در خود جاى داده ولى از روح اسلام بى خبر است. چه بسا مردى كه از روى اجتهاد مسأله اى فرعى را نشناسد ولى خداوند درك مسائلى چون بايستگى حكومت دينى را بر وى آسان كرده است.آقا مصطفى خمينى در شيوه حكومت اسلامى و اجراى قدرت تحقيق مى كرد. بخش مهمى از پژوهشهاى فقهى را به شناخت اين زاويه اسلام ويژه كرده بود. در شيوه پيوند مردم و دولت مراكز تصميم گيرى و… كار مى كرد تا ابهامى كه در اين زاويه از مسائل اسلامى وجود دارد برطرف شود و موضوع ولايت فقيه براى حوزويان روشن تر گردد.(او هميشه از حكومت اسلامى صحبت مى كرد و هميشه ايجاد حكومت اسلامى را مورد تجزيه و تحليل قرار مى داد.)27در عمل نيز در متن مبارزه بود و همواره مردم و روحانيان را به تلاش براى به دست آوردن قدرت كه در سايه عمل به وظيفه هاى شرعى جامه عمل پوشانده شود فرا مى خواند:(وظيفه روحانيت همان وظيفه انبياء است. اگر وظيفه انبيا در برابر ستم و بيدادگرى قيام مسلّحانه است وظيفه روحانيت هم چنين است و اين حقيقت از آيه شريفه (واعدوا لهم ما استطعتم من قوه ومن رباط الخيل ترهبون به عدو الله وعدوكم) روشن مى شود.)28
اصول انديشه هاى سياسى و اجتماعى آقا مصطفى خمينى
گفته شد دين مدارى و حاكميت اسلام انگيزه اصلى حركت سياسى و اجتماعى آقا مصطفى خمينى بود و مشى سياسى وى از سيرت پيامبر و امامان مايه مى گرفت و در پرتو تجربه هاى تاريخى و عصرى ملتها جلوه گر مى شد.اين مبانى استوار معيارهاى روشن و راهگشايى را فراروى او قرار داده و بسان مشعلهايى فروزان مسير حركت را بر او روشن مى ساخت و با استفاده از آن معيارها برنامه خود را گام به گام پيش مى برد. اكنون آن معيارها:1 . نه شرقى و نه غربى: برنامه هاى سياسى و اجتماعى شهيد مصطفى خمينى براساس قاعده ها و معيارهاى اسلامى پى ريزى شده بود. هدف وى اجراى دستورها و آيينهاى قرآن و حاكميت اسلام بود و شعار او بازگشت به سيرت نبوى و علوى. در حفظ مرزهاى دين سخت كوش بود و در رويارويى با كژيها سخت گير. دوستيها و دشمنيهاى او بر مدار آرمانها و مسؤوليت شناسى بود كه از اسلام پرتو مى گرفتند نه احساسات و هواها و هوسها.در گزينش راه و به كارگيرى روش رسيدن به هدف نيز حساس بود و وسائل سازوار با آن هدف را بر مى گزيد.او برخلاف بسيارى از كسان و احزاب سياسى كه براى رسيدن به هدف استفاده از هر وسيله را جايز مى شمردند وسيله را آيينه تمام نماى هدف مى ديد و هرگز در روش سياسى از باطل سود نمى جست. اين درس را از قرآن آموخته بود كه جويندگان حق در رسيدن به هدف ابزار نادرست و نابكاران را دستيار نگيرند.29بر اين اساس او درگزينش همراهان به كسانى دست وحدت مى داد كه به اسلام وفادار باشند و در راه احياى آن بكوشند.او همكارى با افرادى كه به اسلام پاى بند نبودند و يا مبارزه آنان براى رسيدن به هدفهاى غير اسلامى بود نمى پذيرفت و از سرزنش ديگران بيمى به خود راه نمى داد:(ايشان از دو جناح كه در صف مبارزه نيز بودند سخت احساس خطر مى كرد و بر آنها مى تازيد: يكى جناح ليبرالها و ديگرى جناح كمونيست ها.)30