ايضا در شكايت از قرض گويد
واى بر من كه روز شب شده ام مدتى گرد هركسى گشتم آخرالامر هيچكس نگشاد ... ن درستى نيافتم جائى
... ن درستى نيافتم جائى
دايما همنشين و همدم قرض بو كه آرم به دست مرهم قرض پاى جانم ز بند محكم قرض كه مرا وارهاند از غم قرض
كه مرا وارهاند از غم قرض