اى جوانبخت وزيرى كه كند افسر سر جان هر خسته ز لطف تو دوا كسب كند ملك را چون تو عميدى چو خدا روزى كرد خسروا بنده عبيد از كرمت دارد چشم گر بود مصلحت احوال دعاگو با شاه بيتكى چند ز اشعار كسان داردم ياد آنكه او هست در اين دور به نانى خرسند آرى از چاه بجز آب تمنى نكند تا ابد كامروا باشد كه خصمت گر خودمدت عمر تو چندانكه پياپى صد بار مدت عمر تو چندانكه پياپى صد بار
خاك پايت چو بدين گنبد خضرا برسد دل هركس ز عطايت به تمنى برسد ركن اسلام ز نام تو به اعلى برسد كش ز يمن نظرت كار به بالا برسد عرضه فرماى چو رايات به بيضا برسد يك دو زان شايد اگر زانكه به آنها برسد حرص گيرد چو بدين حضرت والا برسد بار گوهر طلبد هركه به دريا برسد نظرى باز كند مرگ مفاجا برسدجرم خورشيد جهانگرد به جوزا برسد جرم خورشيد جهانگرد به جوزا برسد