3 . جايگاه سنت در بين دليلها - سنت در دیدگاه محقق اردبیلی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سنت در دیدگاه محقق اردبیلی - نسخه متنی

اسماعیل اسماعیلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3 . جايگاه سنت در بين دليلها

همان گونه كه پيش از اين اشاره كرديم در مجموعه دليلهاى چهارگانه اى كه براى استنباط احكام فقهى مورد استفاده قرار مى گيرند دليل سنت جايگاه ويژه اى دارد; زيرا كتاب كه مهم ترين و معتبرترين دليل است تنها به كليات احكام و بخشى از اطلاقها و عمومها كه به عنوان پايه هاى احكام دينى شناخته مى شوند اشاره دارد واز مسائل فرعى فقهى جز در موارد اندك سخن به ميان نيامده است تا جايى كه مجموعه مسائل فقهى كه در قرآن آمده در حدود پانصد حكم دانسته اند. كاربرد عقل و اجماع نيز صرف نظر از گونه دليل بودن آنها بَسى محدود است. بر اين اساس مهم ترين دليل و بزرگ ترين منبعِ دستيابى به احكام سنت است كه از سويى در فهم و تفسير درست آيات به ما كمك مى كند و از سوى ديگر در برگيرنده مجموعه اى عظيم از مسائل و فروع در جنبه هاى گوناگون زندگى است. آنچه در اين بخش بيش تر مورد نظر است روشن كردن ديدگاه اردبيلى در مورد رابطه سنت با دليلهاى ديگر است كه به چند مورد آن كه به نظر مى رسد در نظر محقق اردبيلى اهميت بيش ترى داد اشاره مى كنيم:

* ناسازگارى سنت با سنت: ناسازگارى بين روايات از جمله مسائلى است كه از ديرباز مورد توجه فقيهان و اصوليان بوده است و در مباحث اصولى بابى را تحت عنوان (تعادل و تراجيح) به بررسى اين مسأله اقتصاص داده اند و معيارها را براى برترى يكى بر ديگرى و راههايى را براى برطرف كردن ناسازگارى برشمرده اند.

به نظر مى رسد محقق اردبيلى افزون بر معيارهايى چون: عادل تر و راستگوتر بودن راويان و مانند آن بسيارى روايات را نيز يكى از برترى دهنده ها مى داند. به اين معنى كه از ميان دو دسته روايات معتبرى كه با هم ناسازگارند آن دسته كه افزون تر است پيش تر است; اگر در گروه نخست سه روايت صحيح و در گروه دوم چهار روايت صحيح قرار دارد گروه دوم بيش تر است و بايد بر اساس آن عمل كرد.

در حقيقت معناى اين سخن آن است كه سه روايت دسته نخست با سه روايت دسته دوم ناسازگارى مى كنند و ساقط مى شوند و روايت باقى مانده ملاك عمل قرار مى گيرد.27

از اين روى محقق اردبيلى به كسانى كه در جمع بين روايات به بسيارى و اندكى روايات توجه نداشته اند خرده گرفته است:

در بحث كم و زياد شدن اركان نماز از پاره اى روايات باطل بودن نماز استفاده مى شود مطلقا و از پاره اى ديگر درستى آن در صورتى كه دو سجده سهو به جا آورد.

شيخ طوسى براى جمع بين اين روايات تفصيل داده است كه اگر نمازگزار در دو ركعت پايانى نماز ركعتى را كم و يا زياد كند و پس از نماز يادش بيايد با انجام دادن سجده سهو نمازش تمام است و اگر در دو ركعت نخستين باشد باطل خواهد بود.28

محقق اردبيلى پس از بررسى مسأله با اشاره به اين نظر شيخ مى نويسد:

(مع المعارضة باشهر واكثر والشهرة بين الأصحاب)29

با اين كه آن روايات نا سازگارند با روايات مشهورتر و فراوان تر و نيز فتواى مشهور بين فقها. تعبير (اكثر) در كنار (اشهر) نشان مى دهد كه در نظر محقق اردبيلى نفس (زياد بودن) نيز برترى دهنده است.

و يا اگر فردى چند روز در حال بى هوشى باشد آيا وقتى به هوش آمد بايد نمازهاى آن چند روز را انجام دهد و يا اگر ماه رمضان است بايد روزه هاى آن چند روز را دوباره بگيرد؟ روايات گوناگونند: از دسته اى آنها استفاده مى شود كه قضا لازم نيست و از دسته ديگرى از روايات استفاده مى شود كه بايد قضا كند.30

برخى براى جمع بين روايات دسته دوم را حمل بر استحباب كرده اند و گفته اند: قضاى آن روزها مستحب است و تنها قضاى نماز شب و يا روز آخرى كه بى هوش بوده واجب است. محقق اردبيلى با اشاره به درست نبودن اين گونه جمع مى نويسد:

(فيه تأمل اذ الأخبار الدالة على عدم القضاء مطلقا كثيرة جداً و صحيحهةً ايضاً. ولاأخبار الداله على ماذكره وانه اختاره البعض قليلة جداً فينبغى الأشاره الى الكثرة والصحة ثم الجمع)31

در اين گونه جمع جاى درنگ است; زيرا رواياتى كه مطلقا بر واجب نبودن قضا دلالت دارند هم صحيح و هم بسيارند و رواياتى كه بر آنچه ياد شد و گزيده برخى علماست دلالت دارند اندكند سزاوار بود در هنگام جمع بين روايات بسيار بودن و صحيح بودن روايات نيز در نظر گرفته مى شد آن گاه بين آنان جمع مى گرديد.

/ 16