حضرت على(ع) با اين كه به مالك اشتر دستور داده اند كه بر تمام كاركنان و زيردستان خود نظارت داشته باشد و اعمال و رفتار آن ها را بازرسى و بررسى نمايد و اين دستور شاملِ اطرافيان نيز مى شود، اما به دليل اين كه نظارت بر اطرافيان اهميت بيش ترى دارد، مسأله نظارت بر كار آن ها را جداگانه مطرح نموده و بر آن تأكيد نموده اند: «اعوان و انصار (اطرافيان) خويش را سخت زير نظر بگير; اگر يكى از آنان دست به خيانت زد و بازرسان سرّى تو متّفقاً چنين گزارشى دادند، به همين مقدار شهادت، قناعت كن و او را زير تازيانه كيفر بگير و به مقدار خيانتى كه انجام داده او را كيفر نما، سپس او را در مقام خوارى و ذلت بنشان و نشانه خيانت بر او بنه و قلاّده ننگ و تهمت به گردنش بيفكن.»( )اين همه تأكيد و تعيين اين مجازات هاى سنگين، همه به دليل اهميتى است كه نظارت و بازرسى، به ويژه نظارت و بازرسى اطرافيان، داراست.
سيره پيامبر گرامى(ص)
وجود نظام نظارت و بازرسى لازمه حفظ سلامت و رشد و توسعه هر مجموعه و سازمان و موجب پيشرفت و تعالى كاركنان آن است.با توجه به اين اصل بود كه پيامبر گرامى(ص) هيچ گاه از نظارت و مراقبت بر عملكرد كاركنان خود غافل نبودند و اغلب براى نظارت و بازرسىِ عملكرد كسانى كه از سوى آن حضرت به كار گماشته مى شدند، بازرسان و ناظرانى مشخص مى نمودند تا اعمال و رفتار آن ها را به طور مرتّب، به آن حضرت گزارش كنند تا بر اساس اين گزارشات، عملكرد و رفتار كاركنان خود را بسنجد و بر اساس اين سنجش و ارزيابى، تصميمات بعدى را اتخاذ نمايند.حضرت امام رضا(ع) در مورد سيره نظارتى و بازرسى پيامبر گرامى(ص) مى فرمايد: «سيره و روش پيامبر(ص) اين بود كه هر گاه سپاهى را به مأموريت مى فرستادند و فرماندهى براى آن تعيين مى كردند، برخى از افراد موثق و مورد اعتماد خود را بر او مى گماشتند تا رفتار و عملكرد او را زير نظر بگيرد، براى رسول خدا(ص) گزارش كند.»( )
سيره حضرت امير مؤمنان على(ع)
حضرت على(ع) در دوران حكومت و مديريت خود، در زمينه نظارت و مراقبت بر كارگزاران خود بسيار دقيق و هشيارانه عمل مى كردند پرداختن به تمام سيره آن حضرت در حوصله اين مختصر نيست. به ناچار، تنها به ذكر مواردى از سيره آن بزرگوار اكتفا مى شود.مالك بن كعب ارحبى، فرماندار عين التمر، از جانب حضرت بود. حضرت در نامه اى خطاب به او نوشتند: «در حوزه خدمتت، كسى را جانشين بگذار و با گروهى از يارانت بيرون برو تا به سرزمينِ سواد عراق بگذرى و در ميان دجله و عذيب درباره كارگزاران و كاركنان من پرسش و تحقيق كن و روش عملكرد آنان را نظارت و بازرسى نما.»( )امير مؤمنان(ع) در اين نامه، به مالك بن كعب ارحبى مأموريت مى دهد كه بر عملكرد كارگزارانش در محدوده دجله و عذيب، نظارت كرده، كار آن ها را بررسى نمايد و به آن حضرت گزارش دهد. در اين نامه، همچنين، حضرت به او سفارش مى كنند كه بايد در نظارت و بررسى و گزارش خود، راستى را از ياد نبرد و بداند كه كار بنى آدم، نزد خدا محفوظ است و او به همه چيز آگاهى دارد. آن حضرت علاوه بر دستورهايى كه براى نظارت و بازرسى به كارگزاران خود مى دادند، خود نيز در دوران حكومت و مديريت، همواره بر عملكرد و فعاليت هاى همه كارگزاران و زيردستان خويش نظارت كامل داشتند و به طور مستمر، عملكرد آنان را بررسى مى كردند.نامه هايى كه آن حضرت براى كارگزاران و عمّال خود در شهرها و استان هاى گوناگون نوشته و در آن ها، نقاط قوّت و ضعف آنان را متذكر شده اند گوياىِ اين مطلب است كه آن حضرت همواره بازرسان و ناظران مخفى بر كارگزاران خود مى گماشت تا كليه رفتار و عملكرد آنان را به طور دقيق زير نظر گرفته، بررسى نمايند و نتيجه اين نظارت و بررسى را براى آن حضرت گزارش كنند.نظارت و مراقبتى كه از جانب آن حضرت صورت مى گرفت، كاملاً جدّى، عميق و دقيق بود، به گونه اى كه حتى شركت يكى از كارگزاران آن حضرت در يك جشن و ميهمانى، از نظر آن حضرت مخفى نمى ماند، چنان كه وقتى عثمان بن حنيف، فرماندار بصره، در مجلس ميهمانىِ (جشن عروسى) يكى از ثروتمندان و اشراف بصره شركت كرده بود، گزارش آن به زودى به حضرت على(ع) رسيد و آن حضرت بلافاصله در نامه اى خطاب به او چنين نوشتند: «اى پسر حنيف، به من گزارش رسيده كه يكى از جوانان اشراف بصره تو را به خوان ميهمانى اش دعوت كرده و تو به سرعت به سوى آن شتافته اى و در آن جا برايت غذاهاى رنگارنگ و ظرف هاى بزرگ غذا، يكى پس از ديگرى آورده مى شده است. من گمان نمى كردم كه تو ميهمانى مردمى را بپذيرى كه نيازمندانشان از آن مهمانى محروم و ممنوع بوده، و ثروتمندانشان دعوت شده اند.»( )با دقت و تامّل در بعضى از نامه هاى حضرت على(ع) به كارگزاران خود، روشن مى شود كه آن حضرت تنها به نظارت، بررسى ها و گزارش هاىِ بازرسان و ناظران خود، اكتفا نمى كردند و فقط با تكيه بر آن ها، عملكرد كاركنان خود را ارزيابى نمى نمودند، بلكه علاوه بر آن گزارشات، كاركنانِ خود را به حضور مى طلبيدند و از آنان در مورد عملكرد و رفتار خودشان سؤال مى كردند و يا اين كه از آنان گزارش كتبى مى خواستند و بدين وسيله، عملكرد آن ها را از خودشان نيز تحقيق مى كردند. اين نشانگر نهايت دقت و احتياط و كمال عدالت و انصاف است كه آن حضرت هنگام نظارت و بازرسى بر عملكرد كارگزارانش رعايت مى كرد; مثلاً، در نامه اى به يكى از كارگزاران و فرمانداران خود چنين مى فرمايند: «به من خبر رسيده كه تو زمين هاى آباد را ويران كرده اى، آنچه توانسته اى تصاحب نموده اى و از بيت المال ـ كه زير دست تو بوده است ـ به خيانت خورده اى فوراً حساب خويش را برايم بفرست و بدان كه حسابرسى خدا از حسابرسى مردم سخت تر است».( )يكى ديگر از نشانه هاى وجود يك نظام دقيق نظارت و بازرسى در حكومت و مديريت حضرت على(ع) و توجه خاص آن حضرت به مسأله نظارت و ارزيابى عملكرد كاركنان و زير دستان خود، نامه اى است كه آن حضرت هنگام معرفى عبدالله بن عباس به مردم بصره به عنوان استاندار جديد، خطاب به مردم آن شهر نوشته اند. قسمتى از آن نامه چنين است: «سخن او (عبدالله بن عباس) را بشنويد و مادامى كه او از خدا و رسولش اطاعت كند، فرمانش بريد. پس اگر در ميان شما بدعتى نهاد يا از مسير حق منحرف شد، مطمئن باشيد كه او را از حكومت بر شما بركنار خواهم كرد.»( )در اين نامه، حضرت على(ع) به مردم بصره قول حتمى مى دهند كه اگر استاندارى كه او معرفى مى كنند، بدعتى بگذارد يا منحرف شود، او را بركنار خواهند كرد و اين نشان مى دهد كه حضرت، نظام نظارت و ارزيابى دقيق و مطمئنّى داشته اند كه بر مبناى آن، همواره كارگزاران خود را زير نظر داشته و مراقب اعمال و رفتار آنها بوده اند در صورت مشاهده هر گونه تخلف يا انحراف، آن ها را از كار بركنار مى كرده اند.