نقد و بررسي كتابهاي كودكان پيرامون زندگي معصومان(عليهمالسلام)
يوسف غلامي ر شماره هفدهم ماهنامه كوثر(مرداد 77) در نگاهي كلّي كتابهايي را كه پيرامون زندگي معصومان ـ ـ عليهم السلام ـ براي كودكان نوشته شده است، مورد نقد و بررسي قرار داديم. در آن نوشتار، نخست تلاشگران اين عرصه را ستوديم و پس از اعتراف به بلندي جايگاه ايشان و خيرانديشي و دلسوزي آنان در اين راه، پارهاي معايب كلّي آن كتابها را بيان نموديم. در ادامه برآنيم تا پيرامون نكاتي ديگر، آن كتابها را مورد نقد و بررسي قرار دهيم. آنچه در اين نوشتار بيان ميكنيم به پيرامون مسائل زير است:اشكالات محتواييدر نظر نگرفتن مسايل فني و هنريمتناسب نبودن موضوع براي كودكاندر باره نام كتابهابدآموزهاي ضمنيخلاصه مقاله گذشته آن بود كه از محتوا و تصاوير كتابهاي كودكان برميآيد كه مسلمانان مردماني آشوبگر، هرج و مرجطلب و پر خشونت و بيفرهنگ بودهاند. چهرهاي كه در كتابهاي كودكان از اسلام ترسيم ميشود بيش از آنكه جاذبه داشته باشد دافعه دارد. در اين آثار، پيامبر و امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ افرادي معرفي ميشوند كه جز درد و رنج و فقر براي پيروان خود به ارمغان نياوردهاند و مسلمانان پيوسته در رنج و مشقّت و فقر نمايش داده شدهاند.
ديگر اشكلات محتوايي
در كتاب پنج تن آل عبا، نوشته آقاي داستاني بنيسي (ص24) حديث شريف كساء به طور ناقص و اشتباه ترجمه و تفسير شده است. در حديث شريف چنين ميخوانيم كه امير مؤمنان علي(ع) به پيامبر(ص) عرض ميكند: ما لجلوسنا هذا تحت الكساء من الفضل عنداللّه يعني جمع شدن ما در اينجا چه فضيلت و شرافتي در پيشگاه خدا دارد؟ اين در حالي است كه در اين كتاب با عنوان درشت آمده است: فايده نشستن در زير عبا چيست؟ و كودك تصور ميكند نويسنده ميخواهد براي او از فوايد نشستن در زير عبا سخن گويد. بعلاوه، كه كساء به معني عبا نيست.لغزش ديگر آنكه در ترجمه فرمايش رسول خدا(ص) مينويسد: «شيعيان و دوستان در جلسات خود دور هم جمع ميشوند و اين جمع شدن ما را در زير عبا تعريف كرده و لذت ميبرند و خوشحال ميشوند و مقام و منزلت ما را به همديگر بازگو ميكنند. خداوند هم به خاطر همين كارشان رحمت خود را بر آنان نازل فرموده و ...در حالي كه ترجمه صحيح چنين است:ماجراي ما كه در اين محفل جمع شدهايم در هيچ محفلي از محفلهاي شيعيان و دوستان ما ذكر نميشود مگر اينكه رحمت الهي بر ايشان نازل ميگردد ...». در كتابي ديگر ميخوانيم:«عبدالمطلب جدّ پيامبر در باره آن حضرت خوابي ديده بود ولي از آن چيزي سر در نميآورد. به نزد كاهن قريش رفت تا خوابش را تعبير كند. عربها عادت داشتند در باره سفر، ازدواج و تعبير خوابشان با كاهن يا كاهنه مشورت كنند. كاهن به وي گفت: از نسل تو مردي پديد خواهد آمد كه پيامبر ميشود. عبدالمطلب خوشحال برخاست.»[داستان زندگي پيامبر (ميلاد پيامبر) نوشته عبدالحميد جودةالسحار، ترجمه بيآزار شيرازي، ص 6 و 7 و 8]خوب بود مترجم گرانقدر پيش از اعتماد به نقل خبر مؤلف كه منبع وي اخبار اهل تسنّن است بار ديگر در اعتبار اين روايت و سند آن دقت ميكرد. اين اخبار آنگاه كه بدون تحقيق و تفسير ذكر شوند جدّ بزرگوار پيامبر اكرم(ص) را در حد پايينترين افراد عصر خود قرار ميدهند. اگر هم در كتب شيعه چنين اخباري يافت شود بايد به مدارك آن بيشتر دقت كرد ديگر آنكه چه بسا برخي از كساني كه در آن عصر به كاهن شهرت داشتهاند تعبيركنندگان خوابها بودهاند كه به پارهاي از علوم زمان خويش آشنايي داشتهاند نه غيبگويان دروغپردازي كه مراجعه به آنها روا نيست. حتي اگر بپذيريم كه مراجعه به آن قبيل افراد، در پيش از اسلام روا بوده نميتوان آن را در شأن جدّ پيامبر دانست.به هر تقدير در آثار اسلامي از شخصيت عبدالمطلب چنين ياد ميشود كه وي نه تنها رنگ محيط به خود نگرفت، در عادات و رسوم محيط تأثير گذارد.در كتاب «دوران جواني پيامبر» نوشته همين مترجم، ص 4 ميخوانيم: «ابوطالب نزد خديجه رفت و به او گفت: آيا ميخواهي محمد را استخدام كني؟»1امروزه آنچه از كلمه «استخدام» فهميده ميشود البته معني ناخوشايندي ندارد اما در گذشته ـ بخصوص در نزد مردم عرب ـ استخدام همان معني لغوي (به خدمت گرفتن و اجير كردن) را داشته است. و چون ما در صدد ذكر رويدادهاي آن دورانها هستيم ناچاريم معاني كلمات را در آن ايام بخوبي بشناسيم.يعقوبي در كتاب خود مينويسد: اعتقاد مردم بر اجير كردن پيامبر از سوي خديجه باوري نادرست است. چرا كه هيچ كس در هيچ هنگام نتوانسته پيامبر را اجير كند.2 علامه مجلسي(ره) نيز در كتاب بحارالانوار مينويسد: اگر چنين سفري اتفاق افتاده باشد [كه پيامبر براي خديجه عهدهدار امر